…گرفتن آراء گوناگون و نیازهای متنوع با رعایت عدالت در مورد همگی، امکان ترفیع، آموزش و تربیت قشر محروم از قدرت مرکزی را نیز با ایجاد هستههای خود خوانده فراهم میکند. هر یک از این هستهها در اجتماعی وسیعتر، زمانی که به هم برخورد میکنند، پویایی و تنوعی را که به زندگی فهمندگان شهری دعوت میکند به هم میپیوندند. در چنین اجتماعی میتوان بر حس محرومیت از قدرت چیره شد و با مشارکت خود هستهها، خودیاری و پیشگامی را تحقق بخشید. شاید مهمترین مزیت در چنین برخوردی جایگزین کردن «ما» بهجای شهر «من» و «تو» است. زمانی که هرکس، بهقدر نیاز و با در نظر گرفتن شرایط زندگی خود، مطالبات متنوع خویش را بتواند از مکان و فضای زندگی به دست آورد، آنگاه میتوان باور داشت که شهر محیطی پاسخگو برای همه است...
منتشر شده در: دوهفته نامه طراح امروز / شماره ۳۵، نیمه دوم بهمن ماه ۱۳۹۶ ، اندیشه، صفحه ۵
به قلم: نگین نجارازلی
یکی از ویژگیهای مهم گادامر هنجارشکنیاش در برابر سنتهای مألوف پیش از خود است… «روش، راه رسیدن به معنا و حقیقت نیست! هرگز نمیتوان با روش، به معنا و بطن حقیقت دستیافت. این تابویی که فقط محدودیت میآورد، به چپاول فهم ما پرداخته و ما را از آن واقعی حقیقت دور میسازد…». به عقیده گادامر روش، معنا را از زاویه دید خود کنکاش میکند، حالآنکه تفهم، عمل سوژه در برابر ابژه است تا از این طریق بتوان به فهم درست و نهایی دستیافت. در اینجا رویکرد دیالکتیکی در برابر روش انگاشته شده و بهعنوان مؤلفهای که موضوع مطرحشده را مورد نظارت، هدایت و در مواردی حتی مورد دستکاری خویش قرار میدهد، موردانتقاد است.
درحالیکه در دیالکتیک، موضوع مورد مواجهه پرسشی طرح میکند که باید بدان پاسخ گفت؛ یعنی فرآیند مستمر پرسش و پاسخ. موقعیت هرمنوتیکی، دیگر موقعیت پرسشگر و موضوع مورد پرسش نیست، بلکه پرسشگر ناخودآگاه خود را آن «هستی» میبیند که «امر واقع» از او پرسش میکند. گادامر نشان میدهد که گستره هرمنوتیک به دیالکتیک پرسش و پاسخ تعلق دارد. گادامر بدون اینکه در جستجوی رشتهای از قاعدههای زامبیوار و ملاکهای عینی باشد، مینویسد: «در مقابل کل تمدنمان که مبتنی بر علم جدید است، ما باید مکرراً از خود بپرسیم، آیا چیزی حذف نشده است؟! آیا اینکه پیشفرضهای دانستن و ساختن، نیمی در تاریکیاند، سبب نمیشود دستهایی که این معرفت را به کار میگیرند، ویرانگر باشند؟»
باید گفت انسان موجودی است به دنبال همزیستی مسالمتآمیز و عدالت محور با همنوع خویش. این عدم پذیرش تنوع، در دیدگاهها و فرم گرایی مطلق است که سرشت عدالت را برهم زده و موجب ویرانگری -آنچنانکه گادامر به آن اشاره میکند- میگردد. دُری ریوز در کتاب خود «برنامهریزی برای تنوع» درحالیکه به بررسی رابطه متقابل میان تنوع و عدالت در شهرها و تأثیر آنها بر برنامهریزی فضایی و توسعه پایدار میپردازد، توضیح میدهد که عدالت یک حکم ارزشی است که اساس و زمینه تنوع را تشکیل میدهد. عدالت یعنی اطمینان یافتن از اینکه انسانها با نیازهای متفاوت، فرصتهای برابر در اختیاردارند. تنوع بدون عدالت تنها به تفاوت منجر میشود. درحالیکه تنوع در کنار عدالت قدرت را به همراه دارد.
اگر بخواهیم تاریخچه مدیریت شهری را در ایران بررسی کنیم، بلافاصله متوجه خواهیم شد که این رویکرد نسبتاً جدید به مسائل شهروندان پرداخته و ارتباط تنگاتنگی با شهر، شهروند و حقوق شهروندی دارد. از دید شهری، موضوع حق مردم به شهر، نهتنها از وظایف و مسئولیتهای شهروندان در قبال یکدیگر و نسبت به شهر است، بلکه مجموعهی تمامی ساختارهای شهری و وظایفی را که یک شهر در قبال باشندگانش نیز ایفا میکند -چهبسا در همین حیطه- در برمیگیرد. به بیانی دیگر، فضا و مکان، روابط اجتماعی و محیطزیست، همگی ابزار اصلی برنامهریزی برای برنامهریزان شهر هستند. در این میان، عنصر شهروند و پسازآن باشنده شهری را میتوان بهعنوان محوری دانست که تنظیم نظام حقوق شهری و بهتبع آن، مدیریت شهری از حیثهای مختلف حقوقی با ابعاد سیاسی، مدنی، اجتماعی و کالبدی، همگی حول این محور ایجادشده و معنا پیدا میکنند؛ شاید هم عوامل متعدد دیگری نظیر اعتماد اجتماعی، درآمد فرد، حس تعلق به مکان، آگاهی از مسائل شهری، نشاط شهری و سرزندگی، شبکه روابط اجتماعی، ایمنی و امنیت، رضایت از عملکرد ارگانها و سازمانها.
شهر مجموعهای فرهنگی- کالبدی است که بر اساس نیازها، فعالیتها و رفتار ساکنین آن شکلگرفته؛ میتوان گفت شهرها بهعنوان مراکز سکونتی دارای کالبد و کارکردهای متفاوتی هستند و انسانها نیز بسته به نیازهای فردی یا گروهی خود درون این فضاها و کالبدها فعالیت کرده و الگوهای رفتاری خاص خود را عرضه میکنند. فضاهای شهری بخشی از فضای باز و عمومی شهرها هستند که بهنوعی، تبلور ماهیت زندگی جمعی میباشند؛ یعنی جایی که شهروندان در آن حضور دارند. شهر بهعنوان صحنهای که داستان زندگی جمعی در آن گشوده میشود، فضایی است که به همه مردم اجازه میدهد تا بدان دسترسی داشته باشند و در آن فعالیت کنند. در این فضا فرصت آن وجود دارد که برخی مرزهای اجتماعی شکسته شوند و برخوردهای از پیش تدوین نیافته به وقوع بپیوندد و افراد در یک محیط اجتماعی جدید باهم اختلاط یابند. این فضا میبایستی توسط یک نهاد عمومی اداره شود؛ بنابراین شرط اساسی برای اینکه یک فضای عمومی، فضای شهری تلقی شود این است که در آن تقابل و تعامل اجتماعی صورت گیرد. در همین راستا، تحولات ساختاری و کارکردی نظامهای اجتماعی و سیاسی باعث ایجاد بسترهای متفاوتی در اداره امور شهرها شده است. شکلگیری عناصر کالبدی در شهرها و ایفای نقشهای متعدد نیز بهوسیله بازیگران عرصه سیاسی و اجتماعی کشور رقم میخورد، اما اداره امور شهر و رسیدگی به خواستهها و انتظارات شهروندان، نیازمند وجود بسترها و زمینههایی است که بتوان در پرتو آن به چنین خواستههایی پاسخ معقول و منطقی داد. آنچه در این زمینه موردنیاز است یکزبان، ادبیات و درک از فضا و مکان است که تفاوت و تنوع را موردتوجه قرار داده تا عدالت اجتماعی را ارتقاء دهد. درواقع، فضا و مکان، متغیری بیبدیل در عرضه و تقاضاهای فهمندگان هر شهری است؛ بنابراین توجه به این عناصر، توسعه پایداری را در شهر پیش روی ما قرار میدهد که خود رهیافتی است در جهت تحقق عدالت. در این حالت میتوان امیدوار بود که در ادامه، مجموعه قوانین و مقررات ناظر بر اجرای نظامات شهری و همچنین منطقهای موجود در جهت تأمین نیازمندیهای مشترک محلی نیز بهدرستی اجراشده و در بطن جامعه ساری گردند.
مسائل و مشکلات موجود بهویژه در شهرها، نشانگر عدم تحقق مشخصههای توسعه پایداری در آنهاست؛ بهطوریکه جغرافیای شهری در این وضعیت ابعاد و قلمروهای تازهای مییابد و با بررسی مسائل مهم شهرهای جهان سوم، عدالت اجتماعی، کیفیت دسترسی مردم شهرها به نیازهای اساسی، حوزههای اجتماعی و غیره، ضمن ارزیابی و تحلیل فضایی از مشخصههای توسعه پایداری در مناطق و حوزههای شهری، سعی دارد کمک کند تا محیطزیست شهری مناسبی برای ساکنان شهرها فراهم شود. براین اساس، با توجه به پیچیدگی ذاتی شهرها و ابعاد مختلف تأثیرگذاری آنها، شناخت عوامل اصلی و کلیدی در جهت دستیابی به پایداری شهری ضروری و غیرقابلچشمپوشی میباشد. برنامهریزی فضایی میبایست مکانها و فضاهایی پایدار ایجاد کند و این امر از طریق توجه به تفاوت، تنوع و عدالت در یک مکان، یک نقطه یا بخشی از فضا یا سطحی خاص میسر میشود. در اینجا باید گفت، مکان میتواند یک شهر، محلی برای زندگی یا حتی یک پارک باشد. در مقابلِ مکان که یک نقطه خاص را شامل میشود، فضا یک مفهوم سهبعدی است که اشیاء و پدیدهها در آن قرارگرفتهاند. این بدان معناست که فضا پدیدههای ملموس مانند ساختمانهای زیبا، مناظر طبیعی و مردم واقعی و همچنین فواصل میان نقاط و اشیاء را شامل میشود، اما درعینحال لزومی ندارد پدیدههای موجود در فضا بهصورت قابللمس باشند.
چشمانداز توسعه فضایی، برنامهریزی فضایی را چنین تعریف میکند: «تحت تأثیر قرار دادن توزیع آتی فعالیتها در فضا، برای دستیابی به چیدمان منطقیتر از کاربریها و ارتباط میان آنها». اگر مفهوم توسعه پایدار مبین شهری متعادل، همه سو نگر و عدالت محور باشد، میتوان گفت شهری که عدالت محور است با درک تفاوتهای نیاز شهروندان، به زندگی آنها معنا و مفهومی انسانمحور میبخشد. بهزعم بسیاری، افزایش پیچیدگی روابط در شهرها، امکان اداره امور انفرادی و آمرانه را از میان برده است؛ بهعبارتیدیگر، در دنیای امروزی حق به شهر، حقی عمومی است که راه اظهارنظر و تصمیمگیری در باب شکل و ساختار شهر و دگرگونیهای شکلی و کاربردی جاری و آتی آن را، برای تمامی شهروندان و نهفقط قشری خاص میگشاید. این حق به صورتی راهبردی تمامی ابعاد شهری را زیر نظر خود گرفته و درصدد ایجاد جامعهای مدنی و همهشمول میکوشد. از طرفی در نظر گرفتن آراء گوناگون و نیازهای متنوع با رعایت عدالت در مورد همگی، امکان ترفیع، آموزش و تربیت قشر محروم از قدرت مرکزی را نیز با ایجاد هستههای خود خوانده فراهم میکند. هر یک از این هستهها در اجتماعی وسیعتر، زمانی که به هم برخورد میکنند، پویایی و تنوعی را که به زندگی فهمندگان شهری دعوت میکند به هم میپیوندند. در چنین اجتماعی میتوان بر حس محرومیت از قدرت چیره شد و با مشارکت خود هستهها، خودیاری و پیشگامی را تحقق بخشید. شاید مهمترین مزیت در چنین برخوردی جایگزین کردن «ما» بهجای شهر «من» و «تو» است. زمانی که هرکس، بهقدر نیاز و با در نظر گرفتن شرایط زندگی خود، مطالبات متنوع خویش را بتواند از مکان و فضای زندگی به دست آورد، آنگاه میتوان باور داشت که شهر محیطی پاسخگو برای همه است. چنانکه گادامر معتقد است چهبسا لازم است با رهیافتی، «هرمنوتیک»وار به «دیالکتیک» مابین شهر و انسان توجه کرده و شهر را محفلی برای رشد و اعتلای هر فرد انسانی در بهترین وجه خود او بدانیم.
.
.
منتشر شده در: دوهفته نامه طراح امروز / شماره ۳۵، نیمه دوم بهمن ماه ۱۳۹۶ ، اندیشه ، صفحه ۵
به قلم: نگین نجارازلی
کپیرایت این مطلب متعلق به «دوهفته نامه طراح امروز» میباشد. لذا بازنشر آن در نشریات و فضای وب (وبسایتها یا شبکههای اجتماعی) با هر شکل و عنوان، فقط با پذیرش کتبی شرایط گروه رسانهای طراح در ثبت مرجع و ماخذ امکانپذیر است.