از پهنهی معماری تا گسترهی سینما؛ در گفتوگو با «آزیتا میلانی»
آزیتا میلانی، فارغالتحصیل رشته معماری از دانشگاه علم و صنعت ایران میباشد. او شانس این را داشت که در سالهای پایانی دبیرستانش، به دفتر معماری خواهر خود (تهمینه میلانی) و همسر ایشان که آرشیتکت هستند، رفته و در آنجا با معماری و نرمافزارهای مربوط با این رشته آشنا شود. کسب این آشنایی و تجربه، زمینهسازی برای وی شد تا به معماری علاقهمند گشته و به همین سبب در این رشته تحصیل نماید. وی در طول دوران تحصیل خود بهعنوان دانشجوی نمونه هم انتخاب شد و سرانجام به دلیل اهمیت بسیار زیادی که حول مسائل مربوط به جوانان میدید، موضوع پروژه پایانیاش را مطالعه و طراحی پردیس جوانان -که فرهنگسرا بود- انتخاب کرده و با نمرهی الف فارغالتحصیل گشت. درواقع فعالیت حرفهای او از همان سالهای نخستین حضورش در شرکتهای معماری شروع شد که تأثیر بسزایی در شناخت وی از معماری و طراحی داخلی داشت. در طول تحصیل و پسازآن، با شرکتهای ساختمانی پانیذ، گروه بینالمللی رهشهر و مهندسین مشاور آرتابین همکاری داشته و بعد از کسب تجارب بسیار، در حال حاضر بهطور مستقل در زمینهی طراحی و بازسازی ساختمان، طراحی داخلی و تغییر دکوراسیون با همکاری یک تیم متخصص اجرایی مشغول به فعالیت است. میلانی علاوه بر فعالیتهای معماری داخلی، چند سالی میشود که تجربهی فعالیت در چند پروژهی سینمایی را نیز بهعنوان طراح دکور، طراح صحنه و لباس، در رزومهی کاری خود وارد آورده است. در ادامه ضمن اینکه آنچه از گفتوگوی میان ما برآمده را ازنظر میگذرانید، با چند نمونه از کارهای سینمایی وی هم آشنا خواهید شد…

..بنا بر تعاریف مختلفی که ریشه از بطن تعریف رشتهی معماری یافتهاند، نهتنها اغراق نیست، بلکه شایسته است که این عرصه را ازجمله مؤثرترین و پرنفوذترین عواملی بنامیم که زندگی آحاد جامعه را نیز تحت تأثیر خود قرار داده و قدرت نفوذ آن در جامعه، بهوضوح قابلمشاهده است. ازاینرو موضوع طراحی داخلی- که منشعب از رشتهی معماری است- بههیچوجه محدود به اقشار مرفه و مکانهای خاص نبوده و حتی میتواند برای کل جامعه و طبقات کمدرآمد هم مفید باشد. اگر قصد داشته باشیم امکان زندگی راحت را در فضاهای مختلف فراهم آوریم، طراحی داخلی یک ضرورت گریزناپذیر خواهد بود. حال اگر نگاه خود را به فیلمهای موفق و حتی شکستخوردهی سینما در دنیا معطوف کنیم، قطعاً دخالت طراحی داخلی که در این عرصه، با نام هنر «طراحی صحنه» خوانده میشود را میتوانیم به نتیجهی حاصل آمده از چنین پروژههایی بسط دهیم. از جایی که در هنرهای نمایشی ازجمله سینما، تئاتر و تلویزیون، ممکن است هر ژانری از زندگی به نمایش درآید، بنابراین، علم طراحی داخلی میتواند به ما نشان دهد که در این فضاها چطور و با چه وسایلی باید چیدمان اتفاق بیفتد تا عمیقترین تأثیر را بر کیفیت فضاهای ساختی برای زیست یا صرفاً نمایش داشته باشیم. این تنها پیشدرآمد مختصری از چنین هنری بوده و برای آشنایی با جزئیات بیشتر، به گفتوگو با «آزیتا میلانی» بهعنوان آرشیتکت فعال در هر دو زمینه پرداختیم….
منتشر شده در: دوهفته نامه طراح امروز / شماره ۳۶، اسفند ماه ۱۳۹۶ ، گفت و گو، صفحات ۱۰ و ۱۱
به قلم: مهرنوش سهیلیراد
جنبههای مختلف تربیتی و تجارب زندگیتان چه تأثیر در شکلگیری اصول طراحی و فلسفههای ذهنی شما برای طراحی داشتهاند؟
ازآنجاییکه برای خانواده من، تحصیلات دانشگاهی اهمیت بسزایی داشت، زمانی که تصمیم گرفتم در رشته معماری که رشته موردعلاقهام بود تحصیل کنم، مورد تشویق قرار گرفتم. معماری، بهویژه معماری داخلی را بسیار دوست دارم. من معتقدم مناظر پیرامون ما تأثیر بسزایی در روح و روان انسانها دارد؛ منظورم چهره ساختمانها و فضاهای شهری و کلاً هر آنچه در محیط پیرامون خود میبینیم است. طبعاً تغییر چهرهی شهر کاری نیست که هر یک از ما بتواند بهسادگی آن را انجام دهد؛ اما همهی ما میتوانیم با صرف وقت، فضای زیستی خود اعم از خانه و احتمالاً محیط کار را متناسب با روحیات و سلیقه خود تغییر دهیم.
در کودکی، فیلم «مری پاپینز» را خیلی دوست داشتم و با دیدن چندبارهی این فیلم، آرزو میکردم که ایکاش میتوانستیم با جادو، چیدمان فضاهای مختلف شهر و خانه را تغییر دهیم. خود من علاقه بسیار زیادی بهسادگی و فضاهای مینیمال دارم؛ برای همین در طراحی ساختمان و فضای داخلی آن، علاوه بر زیبایی طرح، به دنبال کارایی هر چه بیشتر آن نیز هستم. هنگام طراحی و ساخت بناها -بسته به اینکه مورداستفاده چه کسانی قرار خواهند گرفت- همواره به گزینههای مختلف میاندیشم و هرگز خودم را محدود به یک گزینه نمیکنم.
فکر میکنید بیشترین توانایی و استعداد شما در چه چیزهایی نمود پیدا میکند؟
به نظرم اگر کسی این شانس را داشته باشد که با عشق، رشته تحصیلی و کارش را انتخاب کند، تواناییهای او در موقعیتهای مختلف به شکلهای متنوع متبلور میشود و من دقیقاً این شانس را داشتم. برای همین علاوه بر کلیات طرح، مهمترین ویژگی خودم را توجه بسیار زیاد به جزییات میدانم.
بنا به فعالیت شما تحت عنوان طراح صحنه و دکور در عرصه سینما، مایلیم از پروسهی ایدهپردازی اولیه و پردازش طرح در ژانرهای مختلف برایمان بگویید.
این امر بسته به نوع فیلم و کارگردانی که آن را میسازد، متغیر است. طبعاً کار من در سینما، بر اساس نظر کارگردان و تائید نهایی او به ثمر مینشیند؛ چراکه او مؤلف نهایی فیلم است. البته این امر، به آن معنی نیست که تنها نظر کارگردان را عملی کنم؛ برای همین بعد از خواندن فیلمنامه و جلسات متعدد بحث در مورد لوکیشن و شخصیتها، ایدههای خود را با کارگردان مطرح میکنم و پس از جمعبندی با ایشان، تحقیقات لازم و بازدید از محلی که قرار است دکورها در آنجا ساخته شوند، متناسب با زمان و مکان وقوع داستان، سن و موقعیت کاراکترهای فیلمنامه چندین آلترناتیو طراحی میکنم. درنهایت پس از تائید طرح نهایی، با گروه ویژه دکور و صحنه، ساخت دکورهای فیلم را شروع میکنیم.
متأسفانه در ایران، فضا و استودیوهای مناسب برای ساخت دکور بسیار کم است؛ به همین دلیل برای ساخت دکور فیلمها، معمولاً از خانههای کلنگی که قرار است بهزودی تخریب شوند استفاده میکنیم. در هر فیلم تمامی المانها و اکسسوارهای صحنه با دقت زیاد و مختص کاراکترهای اصلی آن فیلم تهیه میشوند؛ زیرا هنر طراحی صحنه، اشارهی ریزبینانهای به واقعیتهای زندگی در هر جامعه داشته و میتواند با هنر و خلاقیت طراح، بخشی از داستان فیلم را بدون بیان کلامی و تنها با یک نگاه دقیق، برای مخاطب تعریف کند. رنگ و جنس دیوارها هم در القای فضا و موضوع قصهی موردنظر، اهمیت بسزایی دارد؛ مثلاً در فیلم «ملی و راههای نرفتهاش» با تنگتر شدن عرصه بر مَلی، علاوه بر تغییر گریم او، ما سکانس به سکانس رنگ دیوارها و همینطور رنگ لباسهایش را تیرهتر کردیم تا بتوانیم فشاری که او متحمل میشود را غیرمستقیم به تماشاگر منتقل نماییم. تماشاگر فیلم، بدون اینکه آگاه باشد، با گذشت زمان احساس خفگی میکند و این بخش کوچکی از کار طراح صحنه است. برای ساخت دیوارها که جهت حرکت دوربین و ایجاد عمق میدان اغلب متحرک ساخته میشوند، معمولاً از نئوپان سبک استفاده میکنیم. همچنین در مورد محل منابع نوری (چراغ، آباژور، نور طبیعی پنجره و …) علاوه بر کارگردان با مدیر فیلمبرداری نیز هماهنگی صورت میگیرد.
لطفاً چند نمونه از طراحیهای سینمایی در زمینهی طراحی صحنه، دکور و یا لباس که تجربهی حضور در آنها داشتید را برایمان نام ببرید و ضمن ذکر نام فیلم، کمی از کلیات پروسه و شکلگیری کانسپت اولیه آنها در ذهنتان بفرمایید.
در کشور ما معمولاً طراح صحنه، در بسیاری از فیلمها مسئولیت طراحی لباس بازیگران را نیز بر عهده دارد که البته در حال حاضر شاهد تفکیک این دو رشته از یکدیگر نیز میباشیم. در طراحی لباسها نیز، با یاری جستن از متن و مشورت با کارگردان، مناسبترین مدلها، طرحها و حتی پارچهها را برای البسهی بازیگران انتخاب کرده و اقدام به تهیهی آنها مینماییم.
یکی از فیلمهای که افتخار همکاری با تیم آن را داشتم، فیلم «یکی از ما دو نفر» بود که اتفاقاً قهرمانان قصه نیز در نقش یک آرشیتکت ایفای نقش میکرد. در این فیلم ساخت دکور دفتر معماری که یکی از لوکیشن های اصلی فیلم بود در یک خانه ویلایی انجام شد؛ فضایی مدرن و کاملاً امروزی. قسمت نمایشگاه فیلم هم در یک کاروانسرای قدیمیِ بازسازیشده و بسیار زیبا که در جنوب تهران (کاروانسرای خانات) واقعشده، طراحی و ساخته شد. انتخاب رنگ و مدل لباس بازیگران اصلی فیلم «السا فیروزآذر، در نقش سارا»، «بهرام رادان، در نقش بابک» و نیز سایر بازیگران بر اساس شخصیتشان در فیلمنامه انجام پذیرفت.
یکی دیگر از فیلمهایی که بهعنوان طراح دکور، صحنه و لباس در آن حضور داشتم، فیلم «آتشبس ۲»، ساختهی خانم تهمینه میلانی بود. در این فیلم هم برای صرفهجویی در وقت و هزینه، بیشتر لوکیشن های فیلمنامه را در قسمتهای مختلف یک خانه کلنگی ویلایی طراحی و اجرا کردیم؛ که ازجملهی آنها میتوان به خانهی زوج فیلم «میترا حجار، در نقش سایه» و «بهرام رادان، در نقش خسرو»، اتاق بیمارستان و خانهی مادر خسرو نیز اشاره کرد. در این پروژه، به دلیل فضای طنز و شخصیت امروزی سایه و خسرو، از طراحی مدرن و رنگهای روشن برای منزلشان استفاده کردم. همچنین برای لباس بازیگران نیز بیشتر از رنگهای روشن و شاد بهره بردیم.
فیلم سینمایی «ملی و راههای نرفتهاش» که پاییز امسال اکران شد، یکی از کارهای آخر من بهعنوان طراح صحنه و لباس بود. همانطور که قبلاً هم اشاره کردم در این فیلم به دلیل داستان اجتماعی و درامی که داشت، ما در ابتدای قصه از رنگهای روشن برای فضای خانهی زوجِ فیلم، «ماهور الوند، در نقش ملی» و «میلاد کی مرام در نقش سیامک» و همچنین رنگهای شاد برای لباس آنها استفاده کردیم. سپس با سختتر شدن شرایط برای شخصیت ملی در فیلم، سکانس به سکانس، رنگ دیوارها و اکسسوار صحنه مانند پردهها، تابلوها و… را به رنگهای تیره و کدر تغییر دادیم. همینطور رنگ لباسهای بازیگران را نیز تیرهتر کردیم تا احساس فشار را در تماشاگر تقویت نماییم.
شنیدن پاسخ این سؤال که چگونه یک طراح میتواند در این عرصه واردشده و کسب تجربه نماید هم از زبان شما خالی از لطف نیست.
برای ورود به بازار کار بهعنوان طراح داخلی، علاوه بر تخصص و علاقه، صبوری و پشتکار زیادی لازم است. فراموش نکنید که علاوه بر کارفرمایان، با سلیقههای مختلف در طراح داخلی و پیمانکاران متفاوتی نیز سروکار دارید. ضمناً باید اضافه کنم که برقراری نظم و برنامهریزی درست در کار نیز از اصول اولیه این رشته است. درمجموع برای ورود به کار، بهعنوان یک طراح، فرمول ویژهای وجود ندارد و روش کار، امری کاملاً سلیقهای و فردیست که بسته به موقعیت طراح و امکانات بالقوهای که دارد، متفاوت است؛ برای مثال ممکن است فردی از طریق تبلیغات گسترده وارد بازار کار شود و شخص دیگری بعد از همکاری با افراد باسابقه و یا شرکتهای طراحی کسب تجربه کرده و راه خود را پیدا نماید. البته داشتن آشنایان صاحب نفوذ هم بیتأثیر نیست و میتواند بسیار راهگشا باشد.
یکی از موضوعاتی که امروزه بسیار داغ است، رقابت و تداخل کار طراحان تجربی با طراحان آکادمیک در عرصه طراحی و دکوراسیون داخلی است؛ آیا این موضوع در بخش رسانه و فراتر از آن، همین مقوله فیلم و سینما هم وجود دارد؟
بله در اغلب رشتهها بهویژه رشتههای هنری که طالبهای بسیاری دارد، چنین رقابتی وجود دارد. بهطورقطع تحصیلات آکادمیک روش مؤثری است تا دید افراد را نسبت به مسئلهای که با آن درگیر خواهند شد باز کند و ذهن را به چالش بکشد؛ مثلاً برای موفقیت در رشته طراحی داخلی، شناخت سبکهای مختلف طراحی داخلی، پرسپکتیو، تأثیر رنگ، بافتهای متفاوت، سایهروشن و … ضروری است. البته تجربه هم عامل مهمی است. در مورد سینما کمی موضوع متفاوت است؛ چه بسیار از افراد نامی و بزرگان سینمای ایران هستند که حتی تحصیلات مرتبط با رشته کار خود نداشته و تنها با کسب تجربههای مختلف بسیار موفق عمل میکنند.
عمده پروژههایی که بیشتر انجام میدهید چه کاربری دارند؟
این روزها، بیشترین تقاضا برای طراحی داخلی و یا بازسازی پروژههای مسکونی و ویلا است. البته در زمینههای مختلف ازجمله فضاهای درمانی مانند کلینیک پوست و مو، دندانپزشکی و مطب، فضای اداری و دفتر کار و فضای تجاری هم پروژههای مختلفی انجام دادهام.
میخواهم بدانم منابع الهام شما در طراحی چیست و آیا شما در کارهای شخصی خود، پیرو سبک خاصی هستید؟
به اعتقاد من مهمترین عامل در طراحی داخلی موفق، گوش کردن به تقاضاها، خلاقیت و دقت در کار است. ضمناً شناخت از روحیهی کارفرمایان و آشنایی با سلیقه، خواست و نیاز آنها امری بسیار ضروری است. طراح علاوه بر اینکه باید خلاق باشد باید بتواند نظرات خود را با دلایل منطقی بیان کند. البته که او باید شنونده خوبی هم باشد. قطعاً نوع طراحی فضا، بنا به سن و موقعیت اجتماعی افراد متفاوت است؛ برای من بسیار مهم است که چه کسی و یا کسانی قرار است از آن فضا استفاده کنند. به این دلیل که ما فضا را برای ایجاد احساس خوب و مؤثر برای بالا بردن عملکرد آنها طراحی میکنیم. شاید بارها برای هرکدام از ما اتفاق افتاده باشد که بهمحض ورود به یک فضا احساس ناامنی و بیقراری کنیم و یا بالعکس در فضایی احساس خوب داشته و مایل باشیم دوباره به آنجا بازگردیم؛ این یعنی طراح و سازندهی آن فضا موفق عمل کرده است.
اگر کارفرمایی پروژه را تمام و کمال به من بسپارد، شخصاً سبک مدرن و مینیمال را پیشنهاد میکنم که موردعلاقهی من است؛ زیرا فکر میکنم این خواستگاه، بسیار سیال و کاربردی است. البته این امر مانع از آن نمیشود که نسبت به سبک کلاسیک متناسب با روحیات کارفرما بیتوجه باشم. در حال حاضر سلیقهی اغلب کارفرماها و بهویژه افراد جوانتر متمایل به طرحهای مدرن و مینیمال است و پسازآن، سبک کلاسیک هم نسبت به بقیه سبکها موردتوجه برخی از کارفرماها قرار میگیرد.
اگر اهل ساختارشکنی هستید، آن را چطور در کارهایتان لحاظ میکنید؟
به نظرم ذهن طراح نباید محدود، کلیشهای و خطکشی شده باشد؛ برای مثال راهکارهایی مانند عدم استفاده از قرینهسازی و یا انتخاب چند مبل با فرم و بافتهای متفاوت در یک فضا و در کنار یکدیگر میتواند پروسه طراحی را هیجانانگیزتر جلوه دهد.
افراد اغلب تعریف واحدی برای یک فضا دارند؛ مثلاً اگر شما به چند فرد با تفکرات متفاوت بگویید نظر خود را در مورد فضای داخلی یک بانک و مبلمان آن بیان کنند، اغلب آنها موارد مشابهی را نام خواهند برد؛ چراکه به وجود آن عناصر در بانک عادت دارند. ساختارشکنی یا دیکانستراکتیویسم زمانی اتفاق میفتد که با استفاده از المانهای متضاد و یا تبعیت نکردن از هندسه منظم، نظام ذهنی افراد را به چالش بکشیم، بهگونهای که نوعی دیگر از زیبایی خلق شود.
بهطورکلی، یک طراح چطور ساختارشکنی کند که با آن ماندگار شود؟
استفاده از هر سبکی بهمنظور خلق زیبایی و کارایی صورت میگیرد. اگر طراح با خلاقیت، آگاهی و تکنیک درست اجرا و البته توجه به جزییات، فضای دلنشینی بیافریند، قطعاً ماندگار خواهد بود.
آیا سطح سلیقه در پروژههای سینما و تئاتر، مقارن با سلیقهی عمومی مردم در جامعه امروزی ما پیش میرود؟
یک ضربالمثل رومانیایی میگوید: «سلایق قابلبحث نیستند!». مردم دارای سلیقههای متفاوتی هستند؛ ولی درمجموع، سینما و تئاتر ایران ازلحاظ محتوا و سلیقه کیفیت بالایی دارند که معتقدم این ویژگیها در ناخودآگاه تماشاگران، اثر گذاشته و گاه سلیقهی آنها را هم تحت تأثیر قرار میدهند. خوشبختانه علیرغم کمبود امکانات و یا گزینش سلیقهای مسئولان برای حمایت از آثار هنری، هنرمندان ایرانی در عرصههای داخلی و بینالمللی همچنان میدرخشند و تأثیر خود را بر سلیقهی جامعه وارد میآورند.
وجوه مختلفی در یک فضای داخلی وجود دارد؛ از دیوارهها گرفته تا سقف و کف، حتماً دیدهاید که بسیاری طراحان، اختصاصاً روی سقف مانور میدهند و یا برخی دیگر، جدارههای کناری را بسیار مهم میشمارند؛ آیا اخلاق کاری خاصی دارید که پرداختن به هریک از این وجوه را برایتان اولویتبندی کند؟
هر یک از اجزای فضا، بهنوعی مهم و دارای کاراکتر هستند؛ از دید من هماهنگی در یک مجموعه، بسیار مهم است. شخصاً در کارهایم بنا بر فرم و عملکرد فضا، تصمیم میگیرم که روی کدام عنصر و یا عناصر بیشتر توجه نمایم. این تأکید ممکن است روی بدنه، سقف، کف و یا همه آنها با استفاده از بافتی خاص، رنگ، نورپردازی و یا المانی ویژه صورت گیرد. فراموش نکنید اجزای یک گالری هنری تفاوت بسیاری از یک فضای درمانی یا آرایشگاه دارد؛ بنابراین کاربرد یک فضا هم تأثیر بسیاری در جلب نظر طراح به برجسته کردن اجزاء آن بنا دارد.
ازنظر شما یک طراح، بنا به چه شرایطی میتواند جهت فکری در میان مردم را هدایت کند؟
بخشی از هنر ذاتی است، ولی بخش مهم دیگر آن آموزش است و طراحی داخلی نیز از این مسئله مستثنا نیست. با استفاده از طراحیهای مناسب در رسانههای گروهی همانند سینما و بهویژه تلویزیون که مخاطب بهمراتب بیشتری دارد، میتوان روی سلیقه و یا بهتر بگویم چیدمان، انتخاب اکسسوار و از آن مهمتر فرهنگ مردم تأثیر گذاشت.
آیا معمار و یا طراحی هست که تفکر و کارهایش را دنبال کنید؟
بله معماران بسیاری در جهان وجود دارند که کارهایشان را دوست دارم و دنبال میکنم؛ ازجمله زاها حدید، رم کولهاوس و سانتیاگو کالاتروا. بخصوص کارهای آقای دیوید راک ول که هم معمار و طراح داخلی و هم طراح صحنه هستند را بسیار دوست دارم.
در کلام آخر میتوانید هر آنچه بیان آن را لازم میدانید بفرمایید.
ایران کشوری است با تنوع قومی و فرهنگی متفاوت؛ بنابراین ساختن فضاهای متنوع و متناسب با فرهنگهای گوناگون با استفاده از معماری و معماری داخلی هنری است تخصصی که کاربری یک فضا را با زیبایی همراه میکند تا افرادی که قرار است از آن بهره ببرند، احساس خوبی داشته باشند.
دانش طراحی داخلی در جهان تخصصی جوان است. خوشبختانه مردم ایران در چند دههی اخیر به اهمیت این هنر ظریف و تأثیرگذار پی بردهاند و برای تحقق بخشیدن به خواستههایشان، به متخصصین این رشته مراجعه میکنند. امیدوارم سیاستگذاران فرهنگی و اجتماعی هم همراه شوند و این امر مهم را مدنظر قرار دهند تا با استفاده از افراد خوشذوق و آگاه، محیطهای مطلوب بهویژه در مکانهای دولتی که بیشتر آنها از وضعیت مناسبی برخوردار نیستند، فضای زیبا و شایستهای برای مردم و نیز کارکنانی که زمان زیادی از زندگی خود را در آنجا سپری میکنند، ایجاد نمایند. یکی از دغدغههای ذهنی من چهرهی نابسامان ادارات و سازمانهاست که اگر نظام و ظاهر درخور شأنی بیابند، بهطور حتم تأثیر بسزایی در روحیه کارکنان، مراجعین و نحوهی برخورد آنها با یکدیگر در مورد مسائل مطرحشدهی میانشان و نیز راندمان کاری خواهند گذاشت.
.
.
منتشر شده در: دوهفته نامه طراح امروز / شماره ۳۶، اسفند ماه ۱۳۹۶ ، گفت و گو، صفحات ۱۰ و ۱۱
به قلم: مهرنوش سهیلیراد
.
کپیرایت این مطلب متعلق به «دوهفته نامه طراح امروز» میباشد. لذا بازنشر آن در نشریات و فضای وب (وبسایتها یا شبکههای اجتماعی) با هر شکل و عنوان، فقط با پذیرش کتبی شرایط گروه رسانهای طراح در ثبت مرجع و ماخذ امکانپذیر است.