زها تنها زنی بود که در دنیای مردانه معماری ایستاد و «فارغ از شعارهای فمنیستی و بدون ادعا» و تنها با عمل و دستاوردهای بینظیرش تبدیل به سرمشق معماران سراسر جهان شد. معماری که بیشک استفاده از افعال گذشته درموردش سخت و دشوار است و با مرگش در آستانه اول آوریل ثابت کرد که مرگ هنرمند دروغی بیش نیست.
منتشر شده در: دوهفتهنامه طراح امروز / شماره ۲ ، نیمه اول شهریور ماه ۱۳۹۵ ، نگاه ویژه، صفحه ۶
به قلم: شادی مشتاقی، ملیکا حسینی نژاد
در نخستین ساعات سیزده فروردین ۱۳۹۵ خبری گوش به گوش شد که همه آن را «دروغ سیزده» تلقی کردند و حتی وقتی در رسانه های خارجی هم شاهد این خبر بودیم آن را به «دروغ اول آوریل» ربط دادیم! تا این که بالاخره باورمان شد که با راست ترین دروغ سیزده مواجه شده ایم «زها حدید درگذشت!» شاید قرار بود که مرگ ملکه معماری جهان همچون زندگی و آثارش متفاوت و غافلگیرکننده باشد.
زها حدید در ۳۱ اکتبر ۱۹۵۰ در بغداد زاده شد. پدرش محمد حدید اولین فارغ التحصیل عراقی مدرسه اقتصاد دانشگاه لندن بود که با درجه عالی فارغالتحصیل شد و وجود همین پدر باهوش و روشنفکر زمینه پیشرفت زها را فراهم کرد. از یازده سالگی میدانست که میخواهد معمار شود و در نحوه چیدمان منزل اعمال نظر میکرد.
ابتدا در دانشگاه آمریکایی بیروت ریاضیات خواند و به محض اینکه فارغالتحصیل شد در سن ۲۱ سالگی عازم لندن شد و تبدیل به شاگرد برگزیده رم کولهاس هلندی شد. شاگردی که بعدها به رقیب سرسخت استاد سابقش تبدیل شد. در سال ۱۹۷۷ و همزمان با اخذ مدرک دیپلم معماری به شرکت OMA پیوست و با الا زنگلیس و رم کولهاس به همکاری پرداخت و همین شروع باشکوه به وی اعتماد به نفس زیادی بخشید که منجر به تاسیس دفتر شخصیاش در سال ۱۹۸۰ و آغاز تدریس در AA و دانشگاه هاروارد، شیکاگو، هامبورگ و دانشگاه هنرهای کاربردی وین شد و در این بین با پاتریک شوماخر نیز شریک شد.
زها حدید نخستین زنی بود که موفق به دریافت جایزهی معروف پریتزکر در سال ۲۰۰۴ شد. او در فهرست قدرتمندترینها، خلاقترینها و حتی یکی از صد متفکر برتر هفتهنامه تایم قرار گرفته است. طرحهای وی به گونهای بودند که معماری و توپوگرافی در آنها با یکدیگر به گونهای اسرارآمیز تلفیق میشدند و طی سالهای زیادی که به طراحی مشغول بود حدود ۹۴۰ پروژه در ۴۴ کشور جهان و از جمله ایران، ارائه کرد که البته بخش عمده آنها اجرا نشدند. طرحهای آزادانه و حیرتانگیزش از او پدیدهای ساخت که نه تنها از جنسیت خود فراتر رفت بلکه مرزهای معماری را هم درنوردید و تبدیل به یک شخصیت جهانی شد. شخصیتی که مرگش تبدیل به داغترین خبر روز و حرفهای روزمره مردم عادی شد.
زها حدید با اندام و چشمان درشت و باهوشی که داشت در دنیای مردانه معماری به تنهایی و با سخت کوشی به راهش ادامه داد و راز موفقیت خودش را همین سخت کوشی مداومش میدانست. او هرگز قلب و ایدههایش را با هیچ مردی به اشتراک نگذاشت و ترجیح داد در زندگی عاطفی هم همچون زندگی کاریاش تنها باشد. با این که عدهای زها را نماینده دیکانستراکشن و فولدینگ نامیدهاند، خودش معتقد بود که در هیچ پروژهای یک راهکار معین را به کار نمیگرفت. میگفت: «همیشه فشار زیادی روی من بوده تا با آن چه بقیه انجام میدهند مطابقت کنم و دیگران به خوبی چنین میکنند. من علاقهای ندارم تا آنگونه کار کنم، چون واقعا معتقدم که کارها باید متفاوت باشند.»
حدید معتقد بود که همراه با پیشرفت تکنولوژی، معماری هم حرکت میکند. این همگامی به شدت یادآور نوستالژی اوایل قرن بیستم یعنی زمانی است که معماری مدرن با تکنولوژی صنعتی متحد شد تا پیشرفتی اجتماعی را شکل دهد. معماری نباید تحمیلگر باشد بلکه باید این امکان را به همه بدهد تا بتوانند فضای متناسب با علایق، سلیقه و عاداتشان را انتخاب کنند و برای حدید این نکته حائز اهمیت بسیاری بود که مخاطبانش از همه قشرها باشند و نه فقط نخبگان جامعه. از اینرو، هدف او خلق ساختمانهایی اجتماعی بود که از طریق آنها بتواند هیجان و چالش را به زندگی مردم عادی وارد کند.
او بناهایی ساخت که در عین این که هریک مانند جواهری مجزا و تنها در درخششاند، همگی به یکدیگر و فضای اطراف شهریشان نیز متصل و مرتبط هستند. ایرادی که او به معماری اکثر شهرهای بزرگ وارد میدانست سرمایهگذاری نکردن برای عمومیسازی است، بدین معنا که افراد فقیر و ثروتمند نمیتوانند در کنار هم زندگی کنند. در گذشته، فضاهای عمومی به صورت زیرزمینی گسترش مییافت و امروزه این گسترش در ارتفاع رخ میدهد و در واقع همین رشد عمودی مانع از تعامل سازهها در بستر یک شهر است. از این رو، هریک از سازههای حدید سعی در ایجاد تعامل و ارتباط با فضا و طبیعت اطراف خود دارند. برای او هر ساختمان جزئی از یک محیط شهری به حساب میآید که در نهایت قرار است تمامی آنها با هم تلفیق شده و ترکیبی متناسب ایجاد کنند. ساختمانهای حدید تک بعدی نیستند و باید از زوایای مختلف درک و دیده شوند. او این امکان را به وجود آورد که مجسمههای آرمانشهرگونه و مفهومی به واقعیت و معماری تبدیل شوند. او همچنین این سنت را که در ساختمان فقط از زوایای ۹۰ درجه استفاده شود کنار گذاشت و در پی ساخت دیوارهای غیرعمودی، به طراحی مبلمان و وسایلی برای این فضاهای کج و معوج و سیال با زوایای نامتعارف پرداخت. معماری او متحرک، سیال، پویا و غیرراکد بود و سازههایش به جای القای حس تملک، تصرف، سکون و تکیه بر زمین، سرکشانه میل به حرکت در فضا داشتند و نوعی جسارت و میل به رهایی و گسترش دومینوگونه در کارهایش به چشم میخورد. گویی شخصیت پویا و ناآرام حدید در کارهایش نمود پیدا میکرد و مصداق این بیت کلیم کاشانی بود:
«ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست»
حدید در خیابان فرشته تهران یک یادگاری از خود بهجا گذاشته که همچنان در دست ساخت است. ساخت هتل – آپارتمان پنج ستاره پاسارگاد فرشته در سال ۱۳۹۱ آغاز شد و تخمین زده میشود که در سال ۱۳۹۷ پایان پذیرد. البته با مرگ نابهنگام حدید معلوم نیست سرانجام این پروژه به کجا ختم شود و این که آیا محصول نهایی همان خواهد بود که موردنظر حدید بوده یا مثل کتاب «اسکارلت» که درپی «بربادرفته» و بعد از مرگ «ماگارت میچل» منتشر شد از شکوه و امضای خالقش بینصیب میماند.
زها حدید فاز ۲ برج میلاد را که قرار بود شامل هتل و ساختمانهای اداری و تجاری این مرکز باشد را هم طراحی کرده بود که به دلیل پارهای ملاحظات شهری -که برخی ارتفاع هتل پیشنهاد شده در این طرح را بیش از حد بلند و باعث مخدوش شدن دید برج میلاد عنوان کردند-، اجرای این پروژه بر اساس طرح حدید با تأخیر روبرو شد و در فروردین ۱۳۹۵ و تنها چند روز پس از مرگ زها حدید، رئیس کمیته عمران شورای شهر عنوان کرد که طرح زها حدید کنار گذاشته شده است.
برخی از منتقدان، سبک و شیوه آثار حدید را بیش از حد عجیب و غریب و متفرعنانه نامیدهاند و معتقدند که حامیان مالی بعضی از پروژههایش دولتهای دیکتاتوری بودهاند. شون گریفیث، استاد معماری میگوید: «آثار زها حدید مانند یک ظرف خالیاند که به سادگی در خدمت هر ایدئولوژی و هر حکومتی قرار میگیرند.»
همچنین طرح وی برای مرکز تجاری در پکن موسوم به کهکشان سوهو مورد انتقاد شدید فعالان میراث فرهنگی چین قرار گرفت. آنها معتقد بودند که این طرح خسارتها و تخریبهای زیادی در محلات تاریخی پکن به وجود آورده و طرح تاریخی این محلات را به کلی برهم زده است. عدهای هم طرحهای حدید را بیش از حد غیرواقعی و غیراجرایی میدانند و بر آنها ایرادهای اجرایی میگذارند و حتی آنها را به نوعی واجد ویژگیهای جنسیتی میدانند. این انتقادها پس از مرگش به طرز قابل ملاحظهای افزایش یافت و مدافعان و مخالفان حدید همچنان در دو جبهه روبروی هم قرار گرفتهاند و پرچمشان را پایین نمیآورند.
فارغ از تمام حرف و حدیثهایی که درمورد حدید بر سر زبانها بوده، زها تنها زنی بود که در دنیای مردانه معماری ایستاد و فارغ از شعارهای فمنیستی و بدون ادعا و تنها با عمل و دستاوردهای بینظیرش تبدیل به سرمشق معماران سراسر جهان شد. معماری که بیشک استفاده از افعال گذشته درموردش سخت و دشوار است و با مرگش در آستانه اول آوریل ثابت کرد که مرگ هنرمند دروغی بیش نیست.
نگاهی بر آثار…
همانطور که همهی ما میدانیم زها حدید آثار بسیار برجستهای اعم از معماری، طراحی داخلی، مد و … را در کارنامه حرفهای خود دارد. آثاری بهنام همچون: موزه ماکسی در ایتالیا، مرکز بازیهای آبی المپیک ۲۰۱۲ لندن، مرکز فرهنگی حیدر علیاف آذربایجان، موزه حملونقل گلاسکو ریورساید و …که قطع بهیقین با آنها آشنا هستید در این قسمت میخواهیم به چند اثر وی نگاهی داشته باشیم.
ساختمان مرکزی BMW لایپزیک آلمان
احداث ساختمان مرکزی BMW در لایپزیک آلمان با زیربنای ۲۷۵۰۰ مترمربع در سال ۲۰۰۱ آغاز و در سال ۲۰۰۵ به اتمام رسید. زها حدید در این طرح با ایجاد یک رشته منسجم، مرز میان ماشین و انسان را از بین برد. او و تیم طراحیاش در این پروژه تعریف جدیدی از زیباییشناسی برای عملکرد ساختمانهای اداری-صنعتی را ارائه کردند. این ساختمان در نهایت پیچیدگی طراحی شده است. وجود یک سازه مرکزی، قسمتهای مدیران و کارکنان را با استفاده از ریلهای معلق حمل قطعات به یکدیگر وصل میکند و بهعنوان مغز مجموعه، قسمت اصلی کارخانه میباشد و ساختمانهای دیگر را به این قسمت متصل کرده و از نقطه منشعب میگردند. بر روی این ریلها بدنههای نیمهتمام اتومبیلها و قطعات مختلف ماشین بهآرامی و بدون ایجاد سروصدای مزاحم و آزاردهنده، در بخشی از مسیر خود، به سمت قسمتهای تکمیلکننده، از بالای غذاخوری و محل استراحت کارکنان عبور میکنند. این استراتژی عبور ریلها در مسیرهای گذر مردم و کارمندان (زمانی که صبحها به سرکار میروند و زمانی که برای صرف غذا از محوطه خارج میشوند) به این خاطر برنامهریزی شده است تا بینندگان بتوانند سلسله مراتب و پیشرفت خط تولید قطعات را که بهصورت افقی و معلق در مجموعه قرارگرفتهاند مشاهده کنند. با دیدن این روند تکمیل شونده، بیننده تصور میکند که قسمتهای مستقل کارخانه توسط موتوری قدرتمند به حرکت درآمده و در بخش مرکزی تجلی پیدا میکند. در حقیقت عملکرد آن بهگونهای است که تمام حرکات و اعمال از یک قیف رد شده و عصاره حاصل از آن بین سه قسمت دیگر مجدداً پخش میشود: بدنه اولیه، قسمت رنگ و بخش سرهم کردن قطعات.
سردر اصلی مانند چتری از دو طرف به ستونهایی محکم چفت شدهاند و فضای گستردهای را در بر دارد و افراد مستقر در قسمت ورودی حرکت قطعات ماشینها را بهصورت کاملاً واضح مشاهده مینمایند. این گستردگی در قسمت ورودی به افراد اجازه میدهد تا به قلب کارخانه نفوذ کرده و امکان دیدی وسیع را برای آنها فراهم نماید. با مشاهده برش در خواهیم یافت که استراتژی اولیه طراحی ارتباط طبقات همکف و طبقه اول به صورتی پیوسته می باشد.
بهطورکلی این ساختمان به گونهای سازماندهی شده است که مراحل مختلف از فعالیتهای عادی و عمومی کارمندان تا فعالیت تخصصی ماشینهای خودکار از جلو تا وسط ساختمان قابل رویت و تشخیص میباشد.
SERPENTINE SACKLER GALLERY
در سپتامبر سال ۲۰۱۳ گالری مارپیچ زها حدید در باغ کنزینگتون لندن افتتاح گردید. ساختمان اصلی گالری در عرض رودخانه قرار دارد. زها حدید معماری ساختمان قدیمی آجری را برای ایجاد فضای گالری جدید بازسازی کرد و سپس منحنیهایی را برای کافه و فضای اجتماعات از یک طرف ساختمان گسترش داد.
ساختار کششی جدید بکار رفته در گالری از منسوجات فایبرگلاس ساخته شده است و سایبانی سفید با فرمی آزاد و روان بهصورت عنصر ارگانیک روندهای از آجرکاری، ساختمان اصلی را فراهم آورده است.
امتدادهای این منحنیهای آزاد در سه نقطه تا روی زمین کشیده میشوند و با یک دیوار شیشهای بدون فریم منحنی شکل داخل را احاطه میکنند. پنج ستون فولادی مخروطی، سقف و قابهای بیضیشکل، نورگیر سقفی را نگه میدارد. در این گالری حتی مبلمان داخل نیز پژواکی از شکل و ساختار سازه است.
به گفته معماران، فرم طراحیشده بهصورت آرام و جامد با یک نور شفاف، گسترش حرکتی در ساختمانهای کلاسیک قرن معاصر است که درواقع ترکیب قدیم و جدید که یک ترکیب متضاد است را خلق کرده است. مجموعهای از نورگیرها اجازه میدهد که فضا بهطور طبیعی روشن شود اما در صورت لزوم بهوسیله پرده میتوان نور را کنترل نمود.
برای ساختمان اصلی، معماران سقفی جدید که بین نمای اصلی و دیوارهای محوطه خارجی قرار میگیرد را طراحی کردهاند. از دیگر ملحقات این مجموعه یک جفت گالری مستطیل شکل در فروشگاه باروت قدیمی و یک فضای نمایشگاه در حیاط سابق است.
Messner mountain museum corness
این پروژه در ۱۵ جولای ۲۰۱۵ در بالاترین نقطه کوه کرون پلاتز در ارتفاع ۲۲۷۵ متری از سطح دریا در قلب پیست اسکی محبوب این منطقه در جنوب تیرول ایتالیا برای کوهنورد مشهور، منسر ساخته و تکمیل شده است. گروه طراحی زها حدید یک نمای کامل از مناظر گسترده کوه که شامل کوههای آلپ Zillertal, Dolomit و Marmolada را که از یخچالهای طبیعی به وجود آمده برای بازدیدکنندگان به نمایش گذاشته است.
این مجموعه، ۱۰۰۰ مترمربعی باتوجه به توپوگرافی و زمینشناسی این منطقه طراحی شده است. این پروژه متشکل از گالریهای زیرزمینی و یک تراس معلق بر روی دره ای عمیق میباشد که چشمانداز بینظیری را برای بازدیدکنندگان به ارمغان میآورد. این موزه با به نمایش درآوردن عکسها و اشیا متعلق به منسر خاطرات و وقایع زندگی او را بهعنوان یک کوهنورد به تصویر میکشد.
زها حدید در مورد کانسپت پروژه میگوید: «ایدهای که برای این پروژه وجود دارد این است که بازدیدکنندگان بتوانند با عبور از داخل کوه احساس گذر از غار و اکتشاف آن را داشته باشند و قبل از اینکه از این فضا خارج شوند خود را بر روی تراس معلقی که بر روی یک درهی بسیار عمیق با منظرههای منحصر به فرد و وسیع که کوه دولومیت (dolomit) را در بر دارد حس کنند». با هر بار دیدن این پروژه این احساس را خواهید داشت که این سه حجم از میان صخرهها شکفتهاند. هرکدام از این احجام به شکل منحنی نرمی در نظر گرفته شده است که برای تامین نورپردازی داخلی بدین فرم محقق شدهاند، برای جنس آنها بتن مسلح و شیشه در نظر گرفته شده است. دلیل استفاده از این مصالح دادن ظاهری صخرهای و یادآوری خردهریزهای یخی به موزه میباشد که این امر اشاره به زمینشناسی بستر پروژه دارد. ضخامت دیوارها ۴۰ تا ۵۰ سانتیمتر در نظر گرفتهشده است تا بتوانند فشار وارده برسازه که توسط زمین، اطراف پروژه را احاطه کرده است را کنترل کند. در داخل نیز طراحی پلهها که سه طبقه گالری را به هم متصل میکنند تداعیگر حس جریان آبشار برای مخاطب است.
ROCA LONDON GALLERY
گالری روکا در نزدیکی بندر چلسی با متراژ ۱۱۰۰ مترمربع واقع شده است. این گالری برای نمایش حمامهایی باکیفیت بالا و بانام برند جهانی Roca ساختهشده است. نقش برجسته در این پروژه، آب است یعنی با توجه به جوهره برند و موقعیت پروژه نزدیک به بندر چلسی، قدرت فرسایش و جنبش آب توسط فرمهای موجدارِ بهکاررفته در فضای داخلی و خارجی به تصویر کشیده شده است و این فرمهای پیوسته ساختاری هماهنگ را به وجود آورده. زها حدید میگوید: «به مانند یک قطره آب حرکتش را بدون هیچ انقطاعی تغییر میدهد، این حرکت از نما شروع میشود و تا بین گالریها ادامه پیدا میکند.» این قطرات آب فضاهای مختلفی که بخشی از گالری هستند را به یکدیگر، و دیگر قسمتها مرتبط میسازد، به عنوان مثال نمایشگاه نوآورانهترین محصولات روکا، فضای چندرسانهای و اتاق ملاقات را به دیگر فضاها، مرتبط کرده است.
زها حدید و تیم طراحیاش برای این گالری، هارمونی بین فرم و عملکرد را تعریف کردهاند، هدف، تنها خلق یک زیبایی صرفا بصری نبوده، بلکه بازدیدکنندگان بتوانند تجربه ارتباط بین معماری و طراحی محصولات حمام روکا را درک کنند.
MOON SOON RESTURANT
این رستوران برای دو حال و هوای متفاوت طراحیشده است؛ یکی برای غذا خوردن رسمی و دیگری برای اینکه آرام و باخیال راحت لم بدهید و غذا میل کنید که حاصل این دو، خلق دو فضای عجیب و غریب است؛ یعنی آتش و یخ! این رستوران با متراژ ۴۳۲ مترمربع در شهر ساپورو ژاپن قرار دارد، طبقه همکف سرد و خاکستری با مصالح شیشه و فلز، ایدهی خود را از ساختمان یخی فصلی این شهر الهام گرفته است. میزها بهمانند تودههای یخ که در فضا شناورند به شکل تیز از سطح زمین بیهدف به سمت بالا کشیده شدهاند تا بتوانند کوههای یخی را برای مراجعین به تصویر بکشد. در قسمت بالای مبلمانی که برای راحت نشستن در نظر گرفته شده است -یعنی در سقف- ناگهان گردابی از آتش که به رنگهای قرمز سوزان، زرد درخشان و نارنجی پررنگ در تضاد با قسمت کف قرارگرفته است طراحی گردیده است. این تضاد سرد و گرم، پویایی و حسی متفاوت از فضا را ایجاد میکند. این پروژه در سال ۱۹۹۰ به بهرهبرداری رسیده است.
Shoes NOVA
زها حدید در طراحی کفش NOVA با همکاری رم کولهاس با ایجاد فرمی جدید تمامی ماهیت پاشنه سنتی کفشهای زنانه را به مبارزه طلبید. حدید با طرح بدیع خود حالتی را پدیدار کرده است که پاشنه بهصورت معلق در هوا و بدون تکیهگاه به نظر آید. درواقع نتیجه کار، ذات حدید است. برای خلق NOVA تکنیکهای خاص و متدهای جدیدی بهکار گرفته شده، مثلا بکارگیری قالبهای چرخشی و تزریقی در کنار متد قالبهای دستی مانند ریختهگری در خلا که با یکدیگر ترکیب شده و چنین کفشی بدون درز و یکدست را بهوجود آورده است. جنس رویه کفش از کروم و ونیل میباشد و آستر آن از باکیفیتترین چرم بزغاله ایتالیایی دوختهشده است. NOVA در سه رنگ و تنها ۱۰۰ جفت تولید گردید و فقط در مغازههای منتخب به فروش رسید که یکی به نام L’eclaireur در پاریس و دو فروشگاه آنلاین «طراحی زها حدید» و «یونایتد نود» بود.
منتشر شده در: دوهفتهنامه طراح امروز / شماره ۲ ، نیمه اول شهریور ماه ۱۳۹۵ ، نگاه ویژه ، صفحه ۶
به قلم: شادی مشتاقی، ملیکا حسینی نژاد
کپیرایت این مطلب متعلق به «دوهفتهنامه طراح امروز» میباشد. لذا بازنشر آن در نشریات و فضای وب (وبسایتها یا شبکههای اجتماعی) با هر شکل و عنوان، فقط با پذیرش کتبی شرایط گروه رسانهای طراح در ثبت مرجع و ماخذ امکانپذیر است.