در تاریخ معماری و شهرسازی هر کشوری، افزون بر ویژگیهای فرهنگی و اعتقادی آن جامعه، بهمراتب رد پا و اثری از اصول و شمایل معماری کشورهای دیگر نیز به چشم میخورد. ایران نیز از این قاعده مستثنا نیست. از دیرباز در طول تاریخ معماری ایران، علاوه بر فرهنگ و اصول غنی معماری ایرانی، نشانههایی از دیگر ممالک مشاهده میشود که ناشی از تعاملات میان ایران با این ممالک در اعصار و ادوار مختلف تاریخ است. این نشانهها بنا بر میزان این تعاملات، در برخی دورهها بیشتر و در برخی کمتر بوده؛ اما درهرحال این نشانهها بخشی از تاریخ و هویت این سرزمینها را شکل داده است. دکتر وحید قبادیان در کنار سایر مطالعات و پژوهشهای خود، سالیان بسیاری ست که این تعاملات را بهتفصیل موردبررسی قرار داده است. در مطلب پیش رو، بخشهایی از گپ و گفت ما با ایشان دراینباره را مطالعه مینمایید.
منتشر شده در: دوهفتهنامه طراح امروز / شماره ۲۵ ، نیمه دوم شهریور ماه ۱۳۹۶ ، حرفه نگاری، صفحه ۷
به قلم: پرستو جعفری
از دیرباز تاکنون، «شهر» همواره گنجینه و صندوقچهای از هویت و فرهنگ مردمان یک جامعه بوده است. چه نخستین تمدنها و شهرهایی که در کنار رودخانهها شکل گرفتند و چه کلانشهرهایی که امروزه بستری برای زیستن انسان هستند، همه و همه نمودی از فرهنگ و هویت آن جامعهاند. به بیانی دیگر میتوان گفت که شهر را، تمدن و هویت یک جامعه میسازد.
از سویی دیگر، اهمیت یک شهر در این واژگان خلاصه نشده و فاکتورهای حائز اهمیت دیگری که شکل یک شهر را میسازد، طراحی و برنامهریزیهای اتفاق افتاده در آن و بازتاب آنها در قالب معماری و عمران یک شهر است.
از گذشتههای دور تا به امروز، افزون بر فرهنگ یک جامعه، طراحان و سازندگان یک شهر، به آن هویت و شکل میبخشیدهاند. شهرها نیز گاه به زبانی برای ارتباط میان ملیتهای مختلف بدل میشدهاند و بستری برای تبادل اطلاعات و ایجاد ارتباط میان فرهنگ و هویت ملیتهای مختلف را رقم میزدهاند.
اگر به تاریخ معماری و شهرسازی ایران نگاهی بیندازیم، در برخی دورهها و اعصار، گاه نمود و ردپایی از دیگر فرهنگها و کشورها را میابیم. از ردپای یونان باستان در معماری هخامنشی گرفته تا به همین امروز، همواره دیگر شهرها و کشورها تأثیراتی -کم یا زیاد- بر شکل معماری ما داشتهاند. چهبسا که آشنایی با این میراث و نشانهها، نیاز به دارا بودن گنجینههایی غنی از تاریخ معماری هر کشور را ضروری و اجتنابناپذیر میسازد. کشور ایران نیز به یمن حضور بزرگانی از این مرزوبوم که سالیان سال در راستای حفظ و تداوم اصالت معماری ایرانی تلاش کردهاند، گنجینهای غنی از میراث معماری را داراست. گنجینههایی ارزشمند که با انتشار آثاری از خود، علاقهمندان و فعالان این شاخه از معماری را در مسیر صحیح خود هدایت کردهاند.
دکتر وحید قبادیان یکی از برجستهترین گنجینههای تاریخ معماری ایران است. او سالهای بسیاری از زندگی حرفهای خود را صرف تلاش برای نگهداری امانتهای گرانبهای معماری ایرانی و تداوم آنها کرده است.
محال است که جزو علاقهمندان معماری باشید و حداقل یک جلد از کتابهای تألیف شده توسط او را نخوانده باشید. افزون بر تألیف کتب بسیار در باب تاریخ معماری، برگزاری نشستها و همایشها، از سری فعالیتهای او در این شاخه از رشتهی معماری است.
او در تیرماه سال ١٣٩۴، دبیری همایشی با عنوان «معماری، عمران، شهرسازی در آغاز هزاره سوم» را با محوریت معماری ترکیه و با دعوت تعدادی از طراحان و معماران به نام ترکیه برعهده گرفت.
دوره دوم این همایش با محوریت معماری هند و با سخنرانی دو معمار به نام هندی Ramakrishna Rao و Shirish Beri، در سال ۱۳۹۵ برگزارشد و دورهی سوم آن در ارتباط با معماری کشور ایتالیا در آستانه برگزاری است.
دغدغه و اهمیت معماری ایران و کشورهای اطراف و همچنین مطالعات وحید قبادیان در طول سالیان متمادی در این باب، من را بهسوی گپ و گفتی دوستانه با او ترغیب کرد.
از او درباره آنکه آغاز این تعاملات معمارانه میان ایران و دیگر کشورها چگونه اتفاق افتاده است پرسیدم:
«با کشور ترکیه به علت آنکه کشور همسایه ایران است، همیشه ارتباط نزدیکی داشتهایم. از دوران صفویه به بعد -بالأخص در دوران قاجار- ایدههای نو و بکر بسیاری از ترکیه به ایران میرسید. بهعنوان یکی از نمونهها، عمارت خوابگاه ناصرالدینشاه در کاخ گلستان، شباهت بسیاری به کاخ دلما باغچه عثمانیها در ترکیه دارد.
بهعنوان مثالی دیگر، زمانی که دهخدا به استانبول سفر کرده بود، معتقد بود پارلمان ایران (کاخ سپهسالار) از روی پارلمان عثمانی ساختهشده، همچنین سپهسالار (نخستوزیر ناصرالدینشاه) که مدتی در استانبول سفیر ایران بود، خانشقاقی را برای طراحی و ساخت سفارت ایران در عثمانی انتخاب کرد. پس از بازگشت خانشقاقی به ایران نیز، او مسجد مدرسهی سپهسالار را طراحی کرد که به نظرم بسیار زیاد تحت تأثیر مساجد عثمانی ساختهشده است. از آن حیث که پلان آن حالتی چلیپایی داشته و منارههای آن برخلاف منارههای مساجد ما، هشت عدد است. گنبدهای آن نیز مانند گنبدهای عثمانی بهوسیله چهار گنبد دیر به یکدیگر وصل شدهاند.
از نمونههای دیگر میتوان به عمارت ابیض در کاخ گلستان تهران اشاره کرد. این عمارت در اواخر سلطنت ناصرالدینشاه به سبک نوکلاسیک ساختهشده بود و بیشتر به بهانه نگهداری مبلمان فرنگیای که سلطان عبدالحمید به دربار قاجار هدیه میداد، این بنا ساخته شد. شکل آن نیز بهصورت یک کلاهفرنگی اروپایی ست.
در یک جمعبندی کلی در حیطه ارتباط ما با کشور ترکیه میتوان گفت که ترکیه در دوران قاجار، یک واسطه میان ما و اروپا محسوب میشده است. علاوه بر ویژگیهای معماری، دروازه ورود بسیاری از عقاید سیاسی- فرهنگی به کشور ایران در دوران قاجار، عثمانی یا همان ترکیه بوده است.»
وحید قبادیان در همایش سال گذشته، ارتباط میان معماری ایران و هند را موردبررسی قرار داده است. در بین کتب تاریخ معماری و آنچه درباره معماری هند میدانیم، هند کشوری است که بالأخص در حیطه ویژگیهای مشترک آن با معماری ایران، کمتر موردبحث قرارگرفته است. از او دراینباره پرسیدم که این ارتباط در طی تاریخ شکلگیری معماری ایران و هند چگونه اتفاق افتاده است:
«در طی تاریخ با کشور هند هم تعاملاتی داشتهایم. قبل از آنکه پاکستان از هند مجزا شود، هند کشور همسایه ما بود. از دوران غزنویان که سلطان محمود غزنوی و پسازآن نادرشاه هند را گرفتند، تعاملات بسیاری میان ما و هند اتفاق افتاد. بالأخص در دوران صفوی، فرهنگ ما در آن دوره، فرهنگ غالب در کشور هند بود. من حتی شنیدهام که در دربار هند، به زبان فارسی صحبت میشده است. بسیاری از شاهکارهای معماری هند که بهترین نمونهی آن تاجمحل است، تحت تأثیر معماری ایرانی ساخته شد.
در دورههای بعدی نیز تعاملات ما با هند ادامه داشت؛ اما بهتدریج که انگلیسیها وارد هند شدند، فرهنگ ایرانی در هند کمرنگ و کمرنگتر شد. اکنون نیز همانطور که میدانیم، فرهنگ غالب در هند، فرهنگ انگلیسی است. ساختمانهای نئو کلاسیک و نئورمانتیک ساختهشده در این کشور را انگلیسیها طراحی کردند؛ اما قبل از قرن ۱۸ و ۱۹، ردپای ایرانی بهخوبی در معماری هند مشاهده میشود. درحالی که معماری هند بر ایران تأثیرگذار نبوده؛ بهجز در سواحل جنوبی کشور و تا حدی سیستان و بلوچستان که خیلی از مساجد آنجا شبیه به مساجد هند و پاکستان ساختهشدهاند. مردمان جنوب کشورمان چون با هند تعاملات بسیار داشتهاند، در برخی شهرهای جنوب -بهعنوانمثال بندرعباس- معبد هندو هم داریم که البته الآن غیرفعال است. بهطورکلی این رابطه بهمرور زمان میان ما و هند کمرنگ شده و امروزه میتوان گفت در حوزهی هنر و معماری به صفر رسیده است.»
قبادیان در شهریورماه سال جاری، موضوع بعدی سمینار خود را تمرکز بر معماری کشور ایتالیا قرار داده است:
«عمده ارتباط ما با کشور ایتالیا در حیطه معماری، به زمان محمدرضا شاه بازمیگردد. آن زمان که تعدادی از دانشجویان ما نظیر دکتر بهبهانی، دکتر فلامکی و دکتر اعتصام برای ادامه تحصیلات معماری خود به ایتالیا سفر کرده و بازگشتند؛ و پس از بازگشت خود، به دانشگاه ملی جذب شدند و به تدریس مباحث معماری و مطرح کردن بحثهای معماری ایتالیا پرداختند.
پسازآن در دوره پهلوی دوم، همکاری نزدیک میراث فرهنگی ما با ایتالیا در این زمینه بسیار تأثیرگذار بود. بسیاری از ساختمانهای قدیمی در آن دوره توسط استادکاران و مرمت کاران ایتالیایی مرمت شد و همچنین نویسندگان و معماران ایتالیایی، کتب بسیاری در باب معماری ایران منتشر کردند؛ اما پس از انقلاب اسلامی این روابط کمرنگ و کمرنگتر شد. البته لازم به ذکر است که بازهم در سالیان بعدازآن، دانشجویان بسیاری برای تحصیل در رشته معماری به ایتالیا سفر کردند و اکنون نیز در کادر علمی دانشگاههایمان تعداد بسیاری از تحصیلکردههای دانشگاههای ایتالیا فعالیت میکنند. به نظر من کشور ایتالیا از کشورهایی ست که در حوزهی معماری و هنر، پتانسیل بسیاری برای ارتباط و تبادل با آن برای کشور ما وجود دارد.»
او درباره معماری امروز رم میگوید:
«یکی از جذابیتهایی که من در معماری رم تجربهاش کردم، این بود که وقتی قدم به این شهر گذاشتم، همهی آنچه در کتابها و تصاویر خوانده بودم و مشاهده کرده بودم را از نزدیک دیدم. نکاتی مثل اهمیت محورها در طراحی شهر و اینکه انتهای محورها قرارگیری یک معماری مهم اتفاق میافتد. مثل کلیسای سن پیتر در واتیکان و خیلی از بناهای دیگر رم…
نکتهی حائز اهمیت در معماری و شهرسازی شهر رم و دیگر شهرهای تاریخی ایتالیا -که آنها را بهصورت بافتهای ارزشمند حفظ میکند- این است که شما بهعنوان طراح معمار یا شهرساز اجازهی دخالت در ظاهر ساختمانها و کوچه و خیابانها را ندارید. هر تغییری در داخل بناها ممکن است و شما میتوانید تغییرات را اعمال کنید؛ اما اعمال کمترین تغییری در بافت شهری ممکن نیست. همین مسئله منجر به این میشود که شهر بهمرور زمان، به یک شناسنامه و یک هویت برای ساکنان و اهالیاش و درنهایت به یک افتخار تبدیل میشود. درحالیکه ما در شهرهایمان این مهم را رعایت نکرده و بهراحتی برای ساختوسازها بافت شهرهایمان را میشکافیم و هویت را از آن میگیریم.»
شناخت و دارا بودن تسلط بر طراحی معماری و شهرسازی در کشورهای دیگر، برخلاف تصور این روزهای معماران، صرفاً یک تئوری نیست. متأسفانه بسیاری از دانشجویان و علاقهمندان معماری و شهرسازی، در سالهای اخیر، موفقیت در طراحی و ساخت شهر و ساختمان را خلاصه در اجرا و وقوع آن میبینند. درحالیکه آگاهی داشتن از ویژگیهای کشورهای دیگر برای قرارگیری در یک مسیر درست و موفقیت در آن الزامی ست؛ و در این میان، بزرگانی همچون دکتر وحید قبادیان، طی کردن این مسیر را برای نسلهای بعدی خود سادهتر کرده و عصارهی تلاشهای سالیان بسیار زندگی خود را برایمان به یادگار میگذارند.
منتشر شده در: دوهفتهنامه طراح امروز / شماره ۲۵ ، نیمه دوم شهریور ماه ۱۳۹۶ ،حرفه نگاری، صفحه ۷
به قلم: پرستو جعفری
کپیرایت این مطلب متعلق به «دوهفتهنامه طراح امروز» میباشد. لذا بازنشر آن در نشریات و فضای وب (وبسایتها یا شبکههای اجتماعی) با هر شکل و عنوان، فقط با پذیرش کتبی شرایط گروه رسانهای طراح در ثبت مرجع و ماخذ امکانپذیر است.