طراحی شهری را پلی بین معماری و برنامهریزی شهری میدانند که محور اصلی آن توجه به محیط شهر بوده و باکیفیت کالبدی آن سروکار دارد. دستهای از عناصر با عنوان مبلمان شهری هستند که یکی از جاذبههای زیباسازی در شهرها بوده و همواره اهمیت کاربرد آنها در مجامع مختلف مطرح میشود؛ کاری که این روزها بهطور چشمنوازی در تهران قابلاجراست. پرداختن به اهمیت این موضوع ما را بر آن داشت تا به سراغ رضا لاهیجی، یکی از مدیران سازمان زیباسازی شهرداری تهران رفته و پای حرفهایش بنشینیم:
منتشر شده در: دوهفتهنامه طراح امروز / شماره ۲۵ ، نیمه دوم شهریور ماه ۱۳۹۶ ، دریچه، صفحه ۴
به قلم: مهرنوش سهیلیراد
سید رضا حسینی لاهیجی، متولد سال ۱۳۴۲، فارغالتحصیل رشته طراحی صنعتی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران میباشد که ۲۰ سال سابقه تدریس در حدود دوازده دانشگاه مختلف را در کارنامه خود دارد. وی که ۸ سال با شرکت قطارهای مسافرتی «رجا» همکاری داشته، به دعوت دوستان معمارش وارد سازمان زیباسازی شهرداری تهران شد و حالا حدود ۱۸ سال از شروع آن همکاری میگذرد و او در طراحی، برنامهریزی و نظارتهای متعددی در سطح شهر همکاری داشته است. لاهیجی بهتازگی گروه طراحان ایرانی را با این هدف که از سوی شهرداری حمایت شود، بنانهاده؛ ولی متأسفانه به دلیل وجود اختلاف در تفکرات و اولویتهایی که سازمان برای خود قرار داده، موفق به ثبت ملی چنین جنبشی نشد. او که حتی نامهای به سازمان ملل بهمنظور جذب یک حامی پرقدرت برای همکاری در رشد دستاوردهای پژوهشگران ایرانی نوشته بود، حالا در شبکههای اجتماعی، در گروهی با عنوان «هماندیشی» مشغول گرداوری هنرمندان و به اشتراکگذاری پژوهشهای مختلف توسط آنان است. در ادامه ماحصل گفتوگوی من و ایشان را میخوانید…
آیا شما در طراحیهای خود، مؤلفهای تعریف کردهاید که رویکرد خاصی مانند مردم، شهر محوری و یا هر چیزی از این قبیل را دنبال کند؟
درواقع، اساس دانش طراحی بر دوپایه استوار است؛ از ابتدا -قبل از جنگ جهانی دوم- که باهاوس در آلمان به وجود آمد، این دو مورد بهعنوان ارکان اصلی مطرح شدند همچنان تغییری هم در اصل خود نداشته و تنها چیزهایی به آن اضافهشده است؛ اول بهبود عملکرد و دوم زیباییشناسی.
همین عوامل هستند که باعث میشوند طرحها از یکدیگر متمایز بوده و طراحی هیچگاه نمیرد. میدانید که کمپانیهای معتبر جهانی، هرساله طرحهای جدیدی ارائه میدهند. حتی ممکن است کسی پیش خود بگوید: چرا چنین شرکتی که مثلاً خودرویی با این تجهیزات ساخته، همیشه به دنبال این است که طرح جدیدتری را به نمایش بگذارد؟! یا در مقیاس شهری؛ مثلاً میگویند: زمانی که به یک ایدهآل در طراحی نیمکت رسیدیم، همان را در سراسر کشور توزیع کنیم، چون لزومی ندارد که مادام، طرح مبلمان شهری را تغییر دهیم.
این تفکر نفیکننده کاملاً اشتباه است؛ دلیل اصلی این گرایشها به تنوع و پیشرفت چیزی بهجز «رقابت» و «توسعه زیباییشناسی مردم» نیست. اگر اینگونه به مسئله نگاه نکنیم، مسلم است که نهتنها ما، بلکه تمام کشورهایی که آن را نادیده گرفته و بیهوده انگاشتهاند، به نابودی کشانده خواهند شد؛ یعنی اگر بر اساس نیازهای روز و سواد جامعه ارتقا داده نشوند، حتی اگر مطرحترین شرکتهای جهانی هم که باشند، مشتریهای خود را ازدستداده و از گردونه رقابت، کنار رانده میشوند. کشورهایی مانند ایتالیا و آلمان که جزو پیشگامان طراحی هستند را فرض بگیرید؛ اینان شاخصه و طرحهای ملی دارند که با آنها پرافتخار شدهاند. اگر روند کاریشان را مرور کنید، خواهید دید که یک روز هم بیکار ننشسته و جنگ امروز را مداد و قلمی میدانند که اقتصاد را تحت تأثیر قرار داده است. پس باید آرامش، زیبایی و خدمات نوین را در طرحهای بگنجانند تا همواره مورد استقبال بازار واقع شوند. حالا همین موارد را در نظر بگیرید و با کشوری مانند ایران تطبیق دهید.
در حوزه فعالیتهای شما که مخاطبان عمومی با طیف وسیعی از سلایق را دربر میگیرد، چطور دانش خود را با خواستههای آنان و شرایط حاکم بر شهر همسو میکنید؟
این اتفاق بزرگی است که بتوانیم جامعهمان را در سطح جهانی با فعالیتهای حرفهای آشنا کنیم؛ فعالیتهای طراحی، جنبههای مختلفی دارند که مهمترین آن ریشه در فرهنگ و هنر جامعه دارد. جامعه ما ابتدا باید هنر خود را بشناسد، بداند از کجا آمده و کشورش چه تمدنی داشته است. یکی از دلایل تشکیل شدن گروه طراحان ایرانی که ابتدا عنوان شد، همین است؛ «باستانشناسی طراحی»! اینکه بدانیم واژه طراحی از آن زمان وجود داشته یا نه و بتوانیم مطالعاتمان را در راستای پیشبرد آن ادامه داده و سرآمد مفید و مؤثری در محصولاتمان به وجود بیاوریم. جمع عوامل مختلف هستند که یک جامعه را رشد میدهند یا به تخریب میکشانند، که همه نیازمند شناخت و توجه میباشند.
لطفاً از تجربه کاری خود در شرکت «رجا» و شروع همکاری با سازمان زیباسازی شهرداری تهران بگویید.
بنده که از همان زمان عضو شورای مبلمان و انجمن مبل بودم، هم مطالعات و پژوهش انجام میدادم و هم به طراحی محصول با توجه به شناخت نیاز مردم در جهت پاسخگویی به خواست آنان میپرداختم. مثلاً در رجا گروهی را راهاندازی کردم با نام «طراحی صنعتی و معماری» که مدیریت آن را هم بر عهده داشتم. در آنجا مطالعه میکردیم، واگنهای دستدومی که خریداری میشده و تنها با یک سازه در اختیار ما قرا ر میدادند را چطور در مسیر منفعت مردم و مسافران طراحی و بازتولید کنیم. طرحی که علاوه بر کیفیت، از زیبایی و ماندگاری هم بهرهمند باشد. نتیجه فعالیتهای آن روز ما هم همین قطارهایی است که هنوز در خط میبینید.
اما زمانی که وارد شهرداری شدم، به عینه دیدم که پیشرفتی در تجهیزات شهری و خدمترسانی به مردم نداشتهایم؛ مانند تجهیزات بازی در پارکهای با زمین خاکی که سازهی فلزی داشته و در پی دارا نبودن استانداردهای مدون، آسیبهای پیاپی هم به کودکان میرساندند. با مساعدت مهندس توسل و مهندس وحدتی که در آن سالها از مدیران سازمان بودند -تمام پروژههای عظیم و مؤثر آن زمان در دوران مدیریتی این عزیزان عملی شده بود- ترجمهای که از استانداردهای جهانی در مورد تجهیزات بازی کودکان تهیهکرده بودم را در تولید ادوات جدید بهکاربرده و حرکتی نو را در عین مخالفتهای پیمانکاران شهرداری که وظیفه تأمین وسایل قدیمی را بر عهده داشتند، آغاز کردیم. وسایلی با جنس پلیاتیلن، اتصالات پلی آمید و کفپوشهای خاص را تولید و جاگذاری کردیم. در ادامه استقبال زیاد مردم، گسترش این زمینها هم با سرعت نسبتاً خوبی تا امروز ادامه یافت.
بوم و اقلیم، در نوع طراحی وسایل و تجهیزات شهری تأثیری هم دارند؟
مسلماً تأثیر دارند؛ ولی نه بهاندازه تأثیرشان بر معماری. مبلمان شهری وسایلی هستند که با عنوان طراحی فراگیر یا همگانی در سطح شهرها نصب میشوند؛ مثلاً نیمکت یا ایستگاه اتوبوس ازجمله وسایلی هستند که لازم است برای طراحی آنها در موقعیتهای مختلف دقت کرد و آیتمهایی نظیر فلسفه طراحی، معماری و هنر شهر را نیز بررسی کنیم. قطعاً خصوصیات آن ازجمله فرم و متریالها با توجه به قرارگیری در اماکن مختلف مثل تاریخی یا با آبوهوای شرجی، کوهستانی و … تغییر خواهد کرد.
در این سالها میزان پیشرفت ما در مورد این تعاریف و اجرایی کردن آنها به چه میزان بوده است؟
زمانی شد که مدیران تهران در شهرداریها و سازمانهای وابسته، علیرغم اینکه تهرانی نبودند و تعلقخاطری نسبت به این شهر نداشتند، آمدند و تفکرات پیمانکاری را هم پیش بردند؛ کما اینکه امروز شاهدیم شهرداری بجای داشتن نگاه کیفی، اجتماعی، زیبایی شناسانه و حرفهای، بیشتر درگیر معاملات شده و دیگر خدمت به مردم را جزو مسئولیت اول و آخر خود نمیداند. همان زمان که مقارن با شروع فعالیت من در سازمان و همکاری با مدیران فارغالتحصیل در رشته معماری بود، تاریخ طلایی در شهرداری رقم میخورد و به دستاوردهای چشمگیری هم رسیدیم؛ اما متأسفانه امروزه، مدیران کسانی که تخصص کافی و مرتبط ندارند را در امور دخیل کردهاند. بارها و بارها دیدهام که سفارشهای خود را به آهنگر و نجار میدهند و بدون هیچگونه توجیه فنی و زیبایی شناسانهای شروع به نصب خروجی همان سفارشات در شهر میکنند. طرحی که فاقد ایده پردازی و تفکر یک طراح کارشناس است تا چه حد میتواند همه جوانب را برای رفاه مردم و رفع نیاز آنها پاسخ دهد؟
یعنی شما برای ساختمانهایتان هم همین کار را میکنید؟ قطعاً جرأت این کار ندارید و همیشه از مشاوران متخصص در ساخت آنها بهره میبرید تا به حد بالایی منطبق باسلیقه عمومی و الگوهای خارجی پیش برویم. نمونهاش هم همین مراکز تجاری که با بالاترین امکانات تجهیز شده و مورد استقبال سیل کثیری از مردم قرار گرفتهاند؛ یعنی تفاوت مرحله ورود سازنده در مقایسه با طراح مبلمان شهری متفاوت است. نگاه حرفهای، پشتوانه بسیار مهمی است که متأسفانه به دلیل فقدان آن و سو مدیریتهایی که در این سالها متحمل شدیم، از آنها بیبهره مانده و تبعاتش را هم چشیدهایم. ورود افراد نامتخصص هم به این اوضاع دامن زد؛ به خاطر دارم که خانم دکتر ابتکار در جلسه شورای شهر به آقای قالیباف گفتند که چرا شما شهرداری تهران را به شهرداری خراسان تبدیل کردهاید؟ ایشان هم در پاسخ فرمودند که من عادت دارم با آدمهای قابلاعتماد خودم کارکنم. همین تفکر باعث شد که متخصصان و حتی پیمانکاران تهرانی بیکار شده و خانهنشین شوند. ازآنجا به بعد شهر ما تبدیل به یک شهر پیمانکاری شد که حتی به یاد دارم مهمانان خارجی که آن را به یک روستای بزرگ تشبیه کرده بودند.
در دوران مدیریت شهری جدید آیا نقطه عطف و روزنهی امیدی برای ساماندهی تمام این ناملایمتها و وضع موجود میتوانید متصور شوید؟
من هرروز در محیط شهرداری تردد میکنم و به عینه شاهدم که همه از این موضوع خوشحالاند؛ نه اینکه به خاطر انتخاب یک شخص خاص، بلکه به خاطر تعویض صرف این مدیریت. درواقع فکر میکنیم هرکسی که روی کار بیاید، وضع از قبل بهتر میشود. تهران در این سالها به حدی متزلزل شده که گویی مغول به آن حمله کرده- به عقیده مورخین، حمله مغول ایران را در تاریخ، یازده قرن به عقب انداخت- و درست کردن آن، سالها زمان میبرد.
میزان همپوشانی فعالیت شما بهعنوان یک طراح صنعتی با معماران و شهرسازان در چه حد است؟
شهرساز یک نگاه کلی به شهر دارد و ما بیشتر به جزئیات در شهر میپردازیم. همکاری طراحان صنعتی در شهر، با طراحان شهری بسیار است؛ آنها طراحی میکنند و ما اصلاح فضاها، مانند جزئیات در اتصالات، متریال ها، چیدمان و… را انجام میدهیم. این رشتهها تماماً مکملِ هم بوده و تداخلی در فعالیتهای یکدیگر ایجاد نمیکنند.
حوزه عمل شما بهعنوان کسی که سالها در این زمینه تدریس کرده و تجربه زیادی در این سازمان دارد، به چه میزان رسیده است؟
متأسفانه در همین حد سخنرانیها و آموزش باقیمانده است. تمام افراد حرفهای و دلسوزی که برای همکاری از من دعوت به عملآورده بودند، به هر دلیلی از خدمت کنار رفته و یا کنار گذاشته شدند. لازم است بدانید بیشتر طرحهایی که امروز شاهد شکوفایی آنها هستیم، همه حاصل تحقیقات و تصمیمگیریهای اتخاذشده در دوران خدمت همان مدیران هستند. اجازههایی که محصور در افکار جدید مدیریتی ماندند و بهجایی رسیدیم که فقط پروژهها را به برای افتتاح آماده کرده و به هر قیمتی به تولید میرسانیم. البته در آن سالها ضوابطی هم تدوین کردهایم که مسئولین ناچار به اجرای آن و همکاری با مهندسین مشاور شوند. هرچند که اینها در قبال سطحِ بدهی که به شهر تهران دارند بسیار ناچیز است؛ مانند بازسازی و مرمت پارک پلیس، عمارت عین الدوله و یا فضاهایی اینچنینی که نسبت به وسعت شهر، لکههایی مینمایند که اصلاً دیده نمیشوند.
میخواهم در مورد مجموعه پل طبیعت و پارک آبوآتش از شما بپرسم؛ جایی که به خاطر تعدد و تنوع بسیار بالای مبلمان شهری -چه کپی و چه طراحی داخلی- که در خود جایداده تبدیل به فرهنگستانی شده که همهچیز را دارد، آنهم به تعداد زیاد. چطور میشود که در شهر، فقر تکنولوژی، تنوع در مبلمان شهری و بهصورت نسبی، دید زیبایی شناسانه را میبینیم و در مقابل، یک چنین جایی با چنین مشخصهای…؟
تپههای عباسآباد از دوران پهلوی بهعنوان ریههای تنفسی شهر باقیمانده و شرکت اراضی عباسآباد متولی مجموعههایی است که در آن قرارگرفته؛ این شرکت که همکاری بسیار وسیعی با متخصصان معمار و طراحان شهری دارد، با نیروی جوان خود توانسته طرحهای بهروز را چه با طراحی و چه با کپیبرداری پیداکرده و اجرا کند. البته من نفس کپیبرداری را تائید یا نفی نمیکنم، اما اینکه طرحها با چنین قدرتی و مخصوصاً توسط متخصصان اجرا میشود بسیار حائز اهمیت است. افرادی هم که هدایت آنجا را بر عهدهدارند، یکمرتبه از مدیران ما بالاتر بوده و البته حرفهایتر. پل طبیعت و پارک آبوآتش مثال بسیار خوبی بود که بهموقع زده شد تا بتوانم بحث دودسته از مدیریتهای تخصصی و غیرحرفهای را ملموستر بازگو کنم. در جلسات متعددی پیشآمده که به من گفتهاند کاش افرادی را برای بحث و مذاکره مقابل ما بنشانید که لااقل بتوانند یک ایراد از ما بگیرند؛ میخواهم بگویم اوج فقدان کاردانان متخصص را ببینید و میزان تأثیر مخرب آن را متوجه شوید.
کلام آخر…
امیدوارم مدیریت جدید، توان این را داشته باشد که افراد متخصص را به همکاری گرفته و شهر را مطابق با اصول و فرایندهای علمی، طراحی، نمونهسازی و اجرا ساخته و گزینههایی وارد شهر کنند که مردم را به آرامش برسانند. مردمی که دلخوشیهای خود را در شهر آلوده و پرترافیکی مثل تهران گمکرده و اغلب تحت تأثیر فرکانسهای بیماریزا هستند…!
منتشر شده در: دوهفتهنامه طراح امروز / شماره ۲۵ ، نیمه دوم شهریور ماه ۱۳۹۶ ، دریچه، صفحه ۴
به قلم:مهرنوش سهیلیراد
کپیرایت این مطلب متعلق به «دوهفتهنامه طراح امروز» میباشد. لذا بازنشر آن در نشریات و فضای وب (وبسایتها یا شبکههای اجتماعی) با هر شکل و عنوان، فقط با پذیرش کتبی شرایط گروه رسانهای طراح در ثبت مرجع و ماخذ امکانپذیر است.