امروزه نهتنها در دنیا بلکه در ایران هم مقولهای تحت عنوان معماری داخلی به لحاظ معیارهای روانشناختی اهمیت بسیاری یافته است؛ میزان امنیت، صمیمیت، شور و هیجان و آرامش موجود در یک فضا را میتوان با راهکارهایی مناسب، تشدید یا تضعیف کرد. البته باید این نکته را در نظر داشت که هرکدام از انسانها دارای تعلقات ذهنی و روحی خاصی هستند که زمینه پاسخگویی به نیازهای آنان در معماری داخلی میتواند محقق شده و در اولویت قرار گیرد. به همین دلیل، سراغ «مهرتاش صدقی» بهعنوان کسی که تحصیلات و فعالیتهای حرفهای خود را در این زمینه جهت بخشیده رفتیم و از منظر وی این مهم را موردبررسی قراردادیم؛
منتشر شده در: دوهفتهنامه طراح امروز / شماره ۲۲ ، نیمه اول مرداد ماه ۱۳۹۶ ، حرفه نگاری ، صفحه ۶
به قلم: مهرنوش سهیلیراد
لطفاً از روش کارتان برای ما بگویید؛ آیا از سبک خاصی پیروی میکنید؟
به نظر من این امر کاملاً سلیقهای است؛ اما اگر کسی یک طراح واقعی باشد، لازم است که تمام استایل ها، کانسپت ها و معماریها را بداند تا بتواند با تکیهبر علمِ به این موارد، پاسخ مناسبی به طرح پیش رو بدهد. مثلاً بسیاری از افراد هستند که حتی انواع مختلف سبک کلاسیک را ندانسته و تنها با استفاده از ابزار یا المانهای مشخص، تصور میکنند که اصول وجوه آن را رعایت کردهاند. درنهایت، محوری که در کار خود قراردادم، احترام به خواست مشتری است که با دانش فنی و علم زیباییشناسی ما عینیت پیدا میکند.
دیدگاه اصلی شما بهعنوان کسی که تحصیلات آکادمیک در این رشته دارد، در ابتدا برای شروع کار چه بوده؟
نگرش من مبتنی بر ایجاد تحول با شعار ایده پردازی کاربردی بوده که بتوانیم کمبود و نقصان آن در کشور را جبران کنیم. در اصل، همیشه با شعار «پیشگام با نوآوری» پیش رفتم.
حال که در ایران فعالیت میکنید، بهزعم شما بازار کار در چه نقطهای قرار دارد؟
متأسفانه زمینه کاری طراحی داخلی در ایران هنوز ارزش کاری خود را آنطور که شایسته است پیدا نکرده و بیشتر کسانی که به وجود کار در این حوزه اذعان دارند، در حقیقت مشغول به دکور کردن هستند و نه طراحی داخلی با مضمون واقعی آن.
مثلاً سبکی بنام کلاسیک کار میکنند؛ اما درواقع همان استفاده از گچبری، پتینه با فرشتههای سوار بر سقف و دیوار، با تلفیق ورقهای طلا در کنار خرید مبلمان مارکدار را در عین اینکه دکوراتور هستند، «طراحی داخلی» مینامند که این کاملاً غلط است. طراح داخلی به کسی اطلاق میشود که به خلق فضا در یک محیط، با بهره از خلاقیت عینی میپردازد و نه به کادوپیچ کردن درودیوار.
بیایید کمی به عقبتر برگردیم؛ تشابهات و تفاوتهای معماری و معماری داخلی را در چه میبینید؟
چیزی که امروزه در ایران شاهد آن هستیم، خلأ در وجود تعاملی است که باید بین معمار و طراح داخلی وجود داشته باشد؛ فرهنگ بسیار غلطی که در صنعت ساختمان ما اتفاق افتاده و اصلاً خوشایند نیست. برخی معمارانِ ما بهقدری مدعی هستند که اصرار دارند توانایی کافی در انجام طراحیهای داخلی را هم دارند. اگر از دید علمی به این موضوع بنگریم باید بگویم که معمار، بیشتر تمرکز بر کلیات طرح دارد ولی طراحان و معماران داخلی به روی جزئیات؛ از ایده پردازی گرفته تا خلق هرآنچه در حوزه مسئولیتش قرار دارد.
همچنان که در دنیا میبینیم در کنار معماران بزرگ، شخصی بهعنوان طراح داخلی به خلق و تکمیل فضاها پرداخته و مکمل یکدیگر می شوند. واقعیتی که ما با وجودش سر جنگ داریم. بااینحال چطور میتوانیم توقع فرهنگسازی و حفظ هویت برای ماندگار کردن نمونه کارهایمان داشته باشیم؟ چهبسا معمارانی را سراغ دارم که حتی در تهیه کاغذدیواری و مبلمان هم دخالت مستقیم دارند که خارج از بحث تخصص، برای کلاس کاری هم زیاد جالب به نظر نمیرسد! اوضاع بهگونهای شده، اگر بخواهید از نمونه اجرایی برخی دوستان بازدید کنید، با شو رومهایی مواجه میشوید که بیشتر شبیه مصالحفروشی هستند تا نشیمن یک منزل مسکونی؛ همان نشیمنی که قرار بود آرامشبخش ساکنان و کاربرانش باشد، حال به یک نمایشگاه تبدیلشده! قرار نیست که اگر شخصی یک معمار فوقالعاده است، لزوماً طراح داخلی خوبی هم باشد.
تعاملی که انتظار دارید شکل بگیرد، فرهنگ نانوشتهای دارد که کماکان شاهد اختلافنظرها و بعضاً درگیریهای منشعب از آن، در میان این دو گروه بودهایم. با احتساب این موارد،چارهای به ذهنتان میرسد؟
وجود شهرداری، نظاممهندسی، مشاوران طراح و غیره باعث شده تا سامانی به مبحث معماری و موارد مربوط به معماران داده و پرداخته شود؛ یعنی صنعت ساختمانسازی توانسته با کمک اینها کمکم اصول و مبانی خود را پیدا کند. اتفاقی که متأسفانه در طراحی داخلی نیفتاده است. اگر جامعه طراحی داخلی وجود داشته باشد که نظارت بر مسائل حقیقی یا حقوقی و حتی طراح و کارفرمایان را بر عهده بگیرد، به مراتب وضعمان از اینی که هست بهتر خواهد شد.
به نظر نمیرسد که در حال حاضر هم همه این مسائل به حال خود رها شده باشند. میخواهم عمدهترین نیاز برای تشکیل چنین انجمنی را بدانم؟
البته که این موضوع را کامل نقد نمیکنم؛ اما اگر از سویی مجوزهای رسمی برای کاردانان متخصص در این رشته صادر شود، حتی اگر زیر سایه عضویت در آن باشد، کمک میکند که غربالگری میان افرادی که فعالیتشان رسمی و مورد تائید است نسبت به سایر فعالین این عرصه اتفاق افتاده و همین، تضمین امنیت خاطر برای کارفرما و مشتریهایی میشود که باید رضایتشان جلب شود.
با وضع موجود، مشتری چگونه میتواند انتخاب درستی در واگذار کردن سفارش خود به طراح داشته باشد؟
عده بسیار زیادی هستند که بهواسطه عکسها و نمونههای ساخته نشده برای خود تبلیغ میکنند. نمونههایی که اکثراً محدود به طرح سهبعدی روی سیستم باقیمانده و یا تنها قسمتی از کف، گچبری یا هر چیز دیگری از مدل ساختهشده را اجرا کردهاند، که قطعاً اطمینان به چنین افرادی بسیار دشوار است. در کنار این بازار اسمورسمدار هم، یکسری مجلات هم به آنها میدان داده و حتی بدون نظارت مستقیم ارگانی معتبر، تندیسهایی را برای تقدیر از فعالیتشان بهعنوان مثلاً «طراح داخلی برتر سال در بخش فلان» به آنها تقدیم میکنند. خب همین مسائل هم باعث میشود که شخص معمار برای همکاری در یک پروژه، نتواند به طراحان داخلی اعتماد کند.
پس چطور میتوان این گروه غیرمتخصص و سودجو را از میدان کار حذف کرد؟
وقتی یکبخشی بهصورت رسمی و بهعنوان انجمن شروع به فعالیت کند، باعث میگردد ضوابطی تعریف شود که خیلی از این افراد را پشت فیلترهای خود نگهداشته و اجازه عبور ندهد. البته ممکن است در ابتدا خیلیها از طرح عضویت استقبال نکنند، اما بهمرورزمان و افزایش اعضا این رغبت در آنان هم به وجود میآید. درنهایت فرهنگ سپردن کار به کاردانان معتبر هم به تعریف واقعی خود دست میابد.
از جانب یک فرد عامی میخواهم به چند نکته، ایراد وارد کنم؛ اول جامعهای که بهعنوان سرپرست طراحان داخلی وجود ندارد، دوم مردمی که فرهنگ ارجاع به متخصصین هر کار را نمیدانند و مانند خوددرمانیهایی که میکردند، این بار مشغول به خود فرمایی شده و حاضرند خودشان طراحی را در دست بگیرند و سوم نقش خودِ طراحان واقعی این حوزه است؛ طراحانی که برچسب «لوکس» به کارهایشان چسبانده و این مضمون، از دور، هراسی را به دل مشتری میاندازد که نه، ما توان پرداخت دستمزد چنین کارهایی را نداریم و نتیجه این میشود که میبینیم…
این لوکس شدنها تنها یک دلیل دارد؛ یکسری افراد بیزنسی دارند که مبنای اصلی آن تبلیغات مخرب در برخی نشریات بوده که درنتیجه همین دیده شدن نامشان، همانند قارچ، طراحان داخلی سبز میشود. اگر کسانی که به دلیل تجربه و مهارت بسیار بالا در طراحی، برند شده و کارهای لوکس به آنها ارجاع میشود، قطعاً به خاطر پیشینه و کیفیت کار آنهاست و نباید با این حبابهای موجود در یک تراز قرار بگیرند. اگر دقت کرده باشید حتماً متوجه شدهاید که اغلب این تبلیغهای کاذب، محدود به نمایش رندرهای متعددی هستند که وجود خارجی ندارند؛ اما بهواسطه این تبلیغات، به چشم معمار، سازنده، خریدار و … آمده و کمکم نامشان شناخته میشود. نتیجه همین عدم شناخت کافی است که در یک پروژه، همکاری را با شکست مواجه کرده و اعتماد را از همه صلب کند. کاش گول ظواهر را نخوریم و مبنا را تنها روی چند عکس قرار ندهیم.
تفاوت عمدهای که بین نمونه کارهای طراحان داخلی (دارای تحصیلات آکادمیک) و آنان که تجربی یا با پشتوانه مالی در این حرفه فعالیت میکنند را در چه میبینید؟
طراح یا معمار داخلی، فارغ از بازی کردن با متریال ها، فضا را خلق میکند؛ یعنی علم فضاسازی دارد. تخصص در بخش نورپردازی، سیستم تهویه، تأسیسات و غیره دارد و با علم به اینهاست که میتواند راهحلهای قابلقبول و زیبا در کنار همخوانی با نقطه آسایش ساکنان را فراهم آورد؛ اما دسته دوم که تسلط کافی بر محاسبه این اصول و دانش فنی ندارند، کیفیت آنچنانی به وجود نیاورده و به فاینال کردن پوششهای سقف و کف و حتی تهیه مبلمان بسنده میکنند.
پس چرا بسیاری از طراحان متخصص، بیکارند و در مقابل، یکسری از آنها بسیار پرکار؟
کسی که پرکارتر است، مطمئناً در میان مردم شناختهشده و اعتبارش را حفظ کرده؛ مردم با توانایی و تخصص او آشنا شده و حاضرند به او اعتماد کنند. کسی که در نقطه مقابل قرار دارد را نمیتوان با صراحت بیان کرد که چطور از بازار به دورمانده اما قطعاً، بهاصطلاح عامیانه «یکجایی از کارش میلنگد».
درمجموع، کار ما جزو مشاغل لوکس است؛ بسیاری از افراد هم هستند که بدون نیاز مالی، تنها به خاطر شرکت در محافل مجلل، معاشرت و ارتباط گرفتن با سلبریتی ها و یا حتی اسمورسم پیدا کردن، وارد این حرفه شده که نباید آنها را هم از قلم بیندازیم.
پس فکر میکنید خارج شدن بسیاری معماران از گردونه رقابت میتواند چنین امری باشد؟
البته که میتواند اینطور باشد؛ برخی از معماران چنان خود را درگیر حاشیه و پرداختن به آن کردهاند که از اصل مطلب، بازمانده و در حقیقت از کار و اخلاق حرفهای غافل شدهاند.
کلام آخر…
برخورد مناسب با کارفرما را از یاد نبریم؛ سعی کنیم با جلب اعتماد و رضایت آنها بهواسطه حسن انجام کار، سابقه فعالیت مفید ایجاد کرده و خود را به جامعه حقیقی معمار و طراحان داخلی معرفی نماییم.
منتشر شده در: دوهفتهنامه طراح امروز / شماره ۲۲ ، نیمه اول مرداد ماه ۱۳۹۶ ، حرفه نگاری ، صفحه ۶
به قلم: مهرنوش سهیلیراد
کپیرایت این مطلب متعلق به «دوهفتهنامه طراح امروز» میباشد. لذا بازنشر آن در نشریات و فضای وب (وبسایتها یا شبکههای اجتماعی) با هر شکل و عنوان، فقط با پذیرش کتبی شرایط گروه رسانهای طراح در ثبت مرجع و ماخذ امکانپذیر است.