توجه به فضای داخلی و نحوه تقسیمبندی پلانها، نقش مهمی را در ساختار معماری یک بنا بر عهده دارد. طراحی فضایی با انعطافپذیری بالا و تنوعپذیر ازلحاظ چیدمان و آرایش سطوح میتواند کارکردهای مختلفی را بپذیرد و این در حالی است که مخاطب احساس رضایت بیشتری از فضا خواهد داشت. در راستای بررسی جزئیات منحصربفرد دراین حوزه، سراغ «روشنک تهرانی» بهعنوان یکی از افراد صاحبسبک در طراحیداخلی رفته و از تجربیات و تفکرات خاصش بهرهمند میشویم.
منتشر شده در: دوهفتهنامه طراح امروز / شماره ۲۴ ، نیمه اول شهریور ماه ۱۳۹۶ ، حرفه نگاری ، صفحه ۶
به قلم: مهرنوش سهیلیراد
عمده کارهای شما بیشتر در چه زمینهای هستند؟
فعالیتهای من از گستردگی و تنوع خوبی برخوردار هستند؛ از تجاری، اداری و مسکونی گرفته تا کافه، رستوران و بوتیک. البته بگویم که بسته به وضعیت اقتصادی کشور و میزان ارجاع کار، تعداد درخواست همکاری با ما در مورد کاربریهای مختلف، کمی متغیر میشود.
حوزه فعالیت شما، صرفاً طراحی داخلی است و یا گاهی گریزی هم به طراحی معماری زدهاید؟
در تیم طراحی من، هم مهندس معمار وجود دارد و هم مهندس عمران؛ بنابراین گاهی هم به مقوله طراحی معماری وارد شدهایم. به صورتی که پروژه را دریافت کرده و وظایف مختلف، بین اعضای آفیس مشخص و اجرایی شده است. درمجموع، کار به صورت گروهی پیش میرود و حتی در برخی موارد، بسته به سبک خاص پروژه، سرپرست تیم، تغییر میکند.
قدرت عمل و میزان دخالت تیم طراحی مستقر در دفتر کار شما، به چه میزان تعریفشده است؟
تیم طراحی، تیم نقشهکشی و تیم اجرا، در بخشبندیهای جداگانه به فعالیت میپردازند. البته تکیه به وظایف ثابت آنها نکرده و گاها مانند پازل، مسئولیت آنها -بسته به میزان تخصص و تسلط به موضوع پروژه- جابجا میگردد. معمولاً اتفاق ایده پردازی و تعریف کانسپت، به صورتی تیمی مطرح میشود و من همیشه از همفکری و ایدههای خوب بقیه همکاران استقبال میکنم.
آیا منبع الهام خاصی برای شخص شما وجود دارد که در طراحی، به آن رجوع کنید؟
قاعدتاً نمیتوانم بگویم که منبع الهام خاصی ندارم، چون معتقدم که باید ورودی وجود داشته باشد تا خروجی به وجود بیاید. من آدمی هستم که همیشه سعی کردهام تا خوب ببینم و فکر میکنم طبیعت و جریان زندگی شهری، میتواند بهترین آیتم ایده پردازی برای یک طراح باشد. من بهشخصه، بسیار درگیر اجتماع، روانشناسی و فلسفه هستم و درواقع، در یک خانواده با چنین افکاری بزرگشدهام؛ بنابراین همیشه ایده، صرفاً برایم محدود به تعریف زیبایی نبوده و همیشه درگیر تجزیهوتحلیل هستم.
با احتساب تمام این موارد، آیا میتوانیم بگوییم که روشنک تهرانی بهعنوان یک طراح، سبک خاصی در کارهایش دارد؟
دوست دارم که داشته باشم؛ با تمام سختیها سعی میکنم به سمتی بروم که امضای خودم را داشته باشم. مسلماً هر طراحی دوست دارد که کارهایش دیده شود، اما به نظرم حکم بر این است که صرفاً خودمان را در پروژه بازی نکنیم؛ ما با طیف گستردهای از انسانها طرف هستیم که سلیقه و خصوصیات مختلفی دارند که باید در اولویت قرار بگیرند. مثلاً در یک ساختمان مسکونی یادمان نرود که قرار است انسانهای دیگری بهجز ما در آن زندگی کنند، پس باید نقش اساسی خود را در جهت صحیح سناریویی که نوشتهایم، با احتساب احوالات کاربر، بهدرستی بازی کنیم. ایدهآل من، داشتن یک امضای شخصی در آثارم هست که هرکسی برای رسیدن به آن باید ترفندهای خاصی ازجمله جلب رضایت مشتری و … را به کار ببندد.
جایی شنیده بودم که اطرافیان شما، در بدو ورود به یکسری از پروژههایتان، حدس زدهاند که طراحی آنجا کار شما باشد؛ میخواهم بدانم چه مؤلفههایی را معمولاً در کار حفظ میکنید که شمارا از روی آنها شناسایی میکنند؟
«جسارت» موضوعی است که من نهتنها در کار، بلکه در زندگی شخصی هم همیشه از آن استفاده میکنم. چند سالی هست که دیگر، آدمها تشخیص میدهند که کدام کار، محصول تیم ماست و این دقیقاً از همان جسارتی میآید که همیشه در کارها به خرج میدهیم.
نمود این جسارت، با چه عواملی اتفاق میافتد؟ رنگ، مصالح و یا…
همهچیز؛ مثلاً در استانداردهای کلاسیک، تعریفشده جایی که سقف کوتاهی دارد، رنگ تیرهای نداشته باشد. اتاقی که کوچک است، با متریالی پوشانده شود که دیتیل کمی داشته باشد و … که بسیاری، از آنها پرهیز میکنند. این استانداردها زیاد برای من تعریفی نداشته و معتقدم که هر جغرافیایی، استانداردهای خودش را تعریف میکند. حتی فکر میکنم تمام تعاریف ابتدایی مربوط به خط، رنگ، جنس و … که در ذهن داشتیم کاملاً مطرود شده و متعلق به دوران ما نیست. ویژگیهای یک طرح در شمال تهران با جنوب تهران کاملاً متفاوت است؛ پس چطور میشود استانداردی که تعریفشده، همزمان در ژاپن و ایران، یکسان باشد؟!
وجوه مختلفی در یک فضای داخلی وجود دارد، از دیوارهها گرفته تا سقف و کف. حتماً دیدهاید که بسیاری طراحان، اختصاصاً روی سقف مانور میدهند و یا برخی دیگر، جدارههای کناری را بسیار مهم میشمارند؛ آیا اخلاق کاری خاصی دارید که پرداختن به هریک از آنها را برایتان اولویتبندی کند؟
خیر. برای من اولویتی وجود ندارد. معماری و معماری داخلی، برخلاف چیزی که امروزه در شهرهایمان شاهد هستیم، ارتباط بسیار تنگاتنگی با یکدیگر دارند که نباید قطع شود و پوستههای خارجی و جدارههای داخلی، با یکدیگر در تعامل قرار میگیرند. جغرافیایی که برای شما مثال زدم، همواره آیتم مؤثری در چگونگی جنس این روابط باهم بوده است. فرض کنید دو پروژه به شما واگذارشده که یکی در یوسفآباد و دیگری در ولنجک است. مسلم است که این دو، دو چیز کاملاً متفاوت از یکدیگرند؛ زیرا آدمی که لوکیشن یوسفآباد را انتخاب میکند، شخصیت، دیدگاه و سبک زندگی متفاوتی نسبت به فردی که ولنجک را انتخاب کرده، دارد. بنا بر موقعیت هر فضا، ویژگیهای خاصی تعریف میشود که در آنجا میتوان تشخیص داد کدام سطوح نیاز به شاخص شدن دارند.
اینکه شما بهعنوان طراح داخلی، تعامل مستقیم با معماران دارید، قابلستایش است؛ اما اتفاقی که در جامعه، بین این دو گروه میافتد، ناسازگاری و دخالت در کار یکدیگر است. این موضوع از جانب شما چطور در این حد کمرنگ شده است؟
من بهشخصه با چنین موضوعی، هیچوقت درگیر نبودهام. فکر میکنم که اگر با یک معمار حرفهای طرف باشید، او میداند که کارش معماری داخلی نیست و در مورد حوزه فعالیتش توجیه شده است. همچنان که شاهدیم معماران بزرگ دنیا، یک طراح داخلی را همواره در کنار خود دارند و در زمان مشخص، هرکس به کار خودش میپردازد. صنعت ساختمان، مانند اجزای بدن است؛ مگر میشود که هر جز از آن را، از اجزای دیگر مجزا کرد، درصورتیکه همه باهم کار میکنند؟ اگر کسی حرفهای باشد، خود به این روابط واقف است و میداند که چطور پا از مرز خود، فراتر نگذارد. ذاتاً کاری عقلانی نیست که یک معمار کارش را به اتمام برساند و بعد، طراح داخلی بیاید و کارش را شروع کند. اگر بعد از ایده پردازی و ارائه کانسپت، مشورتی با طراح داخلی هم صورت بگیرد، قطعاً تداخلی در فعالیتها اتفاق نیفتاده و تخریبی صورت نمیگیرد. در حقیقت، یک بده بستان دوطرفه است، منتها در ایران به خاطر درگیر شدن طراحان با حاشیهها و ورود افراد غیرمتخصص در این کار، آنطور که باید، دیده نمیشود.
تابهحال پیشآمده که همین طراحان غیرمتخصص و فاقد تحصیلات آکادمیک، خللی در کارتان و حتی نوع انتظاراتی که کارفرما از شما دارد، وارد آورده باشند؟
من خودم اعتقادی به تحصیلات آکادمیک ندارم و فکر میکنم هر آدمی که بهاندازه کافی هوش و استعداد داشته باشد میتواند بهشرط پشتکاری که باید با فعالیت کسب کند، کارش را باانرژی و انگیزه کافی ادامه دهد. مگر ونگوگ که جزو برترین نقاشان دنیاست، تحصیلات آکادمیک درزمینهی نقاشی داشته؟ این قطعاً چیزی است که از درون آدم، بیرون میآید. اتفاقی که امروزه در شهرهای ما افتاده، بیشتر مشکلی است که درنتیجهی خواست جامعه از ما وارد این مارکتینگ شده است.
بهعنوان کسی که سفرهای بسیاری به کشورهای متعدد داشته، بگویید که وضعیت شهرهایمان را چطور میبینید؟
ایران کشور با قدمتی است که معماری خاص خودش را دارد. چرا ما باید الگوهای فرنگی را به این شدت، در شهرها و ساختمانهایمان تکرار کنیم؟ پس از انقلاب به دلیل شرایط حاکم بر کشور و جنگی که چند سال همه را درگیر خود کرد، باعث شد فاصلهای بین معماری شاخص قدیمی و عصر معاصرمان ایجاد شود. آرشیتکتها به هر دلیلی، کنار کشیدند و همین، فرصتی ایجاد کرد تا سازندهها دستبهکار شده و بهغلط، ذائقه ایرانی را تغییر دادند. درنتیجه وضعیت همین شد که میبینیم.
المان و مشخصههایی را از معماری روم کپی میکنیم درصورتیکه در عصر حاضر، خود معماران ایتالیایی هم در کنار حفظ ارزشهای تاریخی، الگوهای جدیدی را در ساختمانهایشان بکار میبرند. حتی بهخوبی میدانند که چطور یک ساختمان مدرن را در کنار یک ساختمان تاریخی جای دهند. معماری و طراحی داخلی هم همین است؛ الزاماً باید با پوسته بیرونی همخوانی داشته باشند و حتی بدانیم که چه افرادی با چه تفکری قرار است در آنجا سکونت کنند. بهنوعی «پوآرو» باشیم؛ بدانیم کسی که قرار است آنجا ساکن شود چه ویژگیهای اخلاقی و عادتهای اجتماعی دارد، کتاب میخواند که برایش جای کتابخانه در نظر بگیریم؟ اگر فرشفروش است، حتماً توقع دارد که بهخوبی از فرش در داخل ساختمانش استفاده شود و… . اینها را در نظر بگیریم تا بتوانیم نیازهایش را بهخوبی پیشبینی کرده و برطرف نماییم.
شروع ارتباط شما با مشتری به چه صورت است؟
تمام این سالها سعی کردهام که بهصورت سیستماتیک کارهایم را پیش ببرم. لیستی آماده کردهایم که در ابتدا به مشتری داده و او پس از مطالعه متوجه میشود که نسبت به خواستهاش، باید به کدام بخش مراجعه کند. او توجیه میشود که در مورد مسائل مالی باید با بخش امور مالی صحبت کند و اینگونه است که یک نفر، مسئول و درگیر صفرتا صد مسائلی که میان طراح و کارفرماست نمیشود. قطعاً این روش، منجر به نظم بالا در کار و کیفیت مطلوب در خروجی میگردد. درنتیجه خواستههای آنها را جمعآوری میکنیم تا ببینیم مسیرمان برای همکاری، همجهت هست یا خیر.
برندی با نام «IREX» وجود دارد که همکاری بسیاری با آن داشتهاید. چه چیز باعث شده این همکاری تداوم داشته باشد؟
خدماتی در اینجا ارائه میشود که تماما در خدمت مشتری است. تنوعی که در محصولات وجود دارد، بهخوبی میتواند دست مرا برای پیاده کردن جسارتی که همیشه چاشنی طراحیهایم میکنم، باز بگذارد. همچنین کیفیت، خدمات پس از فروش و خوشحسابی عواملی هستند که این برند را برایم دوستداشتنی کرده است.
کلام آخر…
نگران شهرمان باشیم و اتفاقات خوبی برایش رقم بزنیم .
منتشر شده در: دوهفتهنامه طراح امروز / شماره ۲۴ ، نیمه اول شهریور ماه ۱۳۹۶ ، حرفه نگاری ، صفحه ۶
به قلم: مهرنوش سهیلیراد
کپیرایت این مطلب متعلق به «دوهفتهنامه طراح امروز» میباشد. لذا بازنشر آن در نشریات و فضای وب (وبسایتها یا شبکههای اجتماعی) با هر شکل و عنوان، فقط با پذیرش کتبی شرایط گروه رسانهای طراح در ثبت مرجع و ماخذ امکانپذیر است.