ترکیببندی در هنرهای گوناگون، به معنای یافتن بهترین جایگاه برای هر بخش اثر هنری و ایجاد وحدت و تناسب بین اجزای مورداستفاده در یک اثر میباشد. برای مثال طراحی یک شهر، اثر معماری، موسیقایی، شعر و داستان، آثار نقاشی و عکاسی همه و همه دارای ترکیببندیهای متفاوت و ویژهای هستند که هنرمند آنها را برگزیده است.
منتشر شده در: دوهفتهنامه طراح امروز / شماره ۲۰، نیمه اول تیر ماه ۱۳۹۶ ، حرفه نگاری ، صفحه ۱۰
به قلم: محسن هاشمی
تعادل، تقارن، ریتم، خط، شکل، فرم، رنگ و فضا همه عناصری هستند که در کامپوزیشن به آنها توجه میشود. تعادل در میزان رنگ و نور و وجود شدتهای متفاوت آنها در بخشهای مختلف یک اثر هنری، در جایگاههای مختلف بصری و همچنین وجود تقارن یا هارمونی به معنای تشابه، در بخشها حول محور یا مرکز تقارن در طراحی و یا شبیهسازی بوده که مجموع اطلاعات و دانش هنرمند را در یک اثر هنری جمعآوری میکند. از طرفی وجود خطوط هادی در یک اثر که هدایتگر چشم به قسمتهای مختلف آن است و شکل که بافرم لبههای هر جسم در چشم بیننده به وجود میآید، میتواند هندسی یا طبیعی باشد و بهوسیلهی رنگها که با غلظتهای مختلفی در محیط وجود دارند و پوستههای مختلف از اشیاء -که ماهیت شفافیت و یا براق بودن آنها را نشان میدهد- تمامیشان در فضایی جمعآوری میشوند تا ماهیت اصلی طراحی و یا شبیهسازی را بیان کنند، همه از تأثیرات گردآوری دانش کامپوزیشن هستند که رعایت دقیق آنها، موجب پدیدار شدن شاهکاری هنری خواهد شد.
اصول ترکیببندی
اصول ترکیببندی نسبتها، مفاهیم و تعاریفی هستند که در بیشتر آثار هنری با رعایت آنها به زیبایی اثر افزوده میشود. البته که این زیبایی نسبی بوده و ممکن است در نظر همه، زیبا به نظر نرسد؛ ولی دانستن این اصول و استفاده آگاهانه از آنها میتواند به زیبایی بصری اثر کمک کند. ترکیببندی تحت قواعد و اصول معین و محاسبات دقیق انجام میگردد و بین عناصر تصویری، ارتباط، پیوند و روابط منطقی ایجاد میکند. نظم و ترتیب دادن، برنامهریزی بین عناصر تصویری، منسجم نمودن قسمتها باهم، ترکیب کردن و کنار هم قرار دادن آنها، ساختار و سازماندهی عناصر تجسمی و هماهنگ کردن اجزا باهم هستند که مفهوم ترکیب را مشخص میکنند.
اصطلاح ترکیب در همهی هنرها بهخصوص هنرهای تجسمی بکار میرود؛ مانند ترکیب موسیقی، یا ترکیب نقوش هندسی و غیر هندسی، ترکیب شکلهای انتزاعی، ترکیب تصاویر متحرک و بهطورکلی ترکیب یک اثر هنری.
قواعد ترکیببندی
رویکردها یا قواعد بسیار زیادی برای رسیدن به یک وحدت کلی در اثر هنری بر اساس اهداف یک هنرمند وجود دارد. برای مثال بخش زیباییشناسی اثر هنری، هنگامی در نظر جلوهگر میشود که عناصر آن با توازن ترکیببندی، هماهنگی موزون داشته باشند. در زیر به چند تکنیک که دررسیدن به ترکیببندی کمک میکنند خواهیم پرداخت:
۱.قانون یکسوم: قانون یکسوم، ترکیب راهنمایی است که مسئولیت تنظیم مشخصههای مختلف خطوط را بر اساس عمودی یا افقی بودنشان نشان میدهد. ذهنیت استفاده از این قانون بر این اساس است که اقسام مختلف تصویر بهوسیلهی خطوط هادی که تصویر را به ۹ قسمت مساوی تقسیم کرده و بعضی از قسمتهای عمودی یا افقی، تاریک یا روشن، دور یا نزدیک از هم جدا میشوند. این قانون که به قانون خطوط طلایی نیز معروف است، در ادوار گوناگون و رشتههای مختلف، ابزار اختصاصی هنرمندان برای خلق آثار هنری بوده است.
۲.قانون فردیت: قانون فردیت اشاره بر این امر دارد که هنگامیکه در حال چیدمان یک صحنه هستیم و در جای معرفی یک موضوع اصلی هستیم چهبهتر و عالیتر معرفی این موضوع بیان میشود، وقتیکه در احاطهی دو شیء دیگر قرار بگیرد. بهطورکلی هنگامیکه ما سه شیء یا اشیائی با عدد فرد درصحنه داشته باشیم معرفی آن موضوع بسیار جذابتر و چشمگیرتر خواهد بود. به طور مثال وقتی یک عکس سهنفره را در نظر بگیریم شخصی که در وسط عکس و بین دو نفر ایستاده مسلماً نقطهی جذب دید بیننده را در بر خواهد داشت و بهعنوان موضوع اصلی به نظر خواهد آمد.
۳.قانون فضا: قانون فضا، آن بخش از هنر را به عهده دارد که هنرمند تصمیم به بکار گرفتن رؤیاپردازی یا جنبشی، ورای تصور داشته و تصور ساخت اجزای اغراقآمیز در متن تصویر را در سر میپروراند. مثلاً هنگامیکه در حال بازسازی محیط داخلی است، تمامی قسمتهای منزل را به رنگ سفید رها کرده و تنها مبل قرمزی در وسط تصویر قرار دهد.
۴.قانون اختصار: معمولاً عکسهای شلوغ و بی موضوع عکسهایی هستند که باعث میشوند تشخیص موضوع اصلی کمی سختتر به نظر بیاید. با کاهش دادن تعداد موضوعات غیرضروری، بیننده بهخوبی درخواهد یافت که موضوع اصلی چه بوده و میبایستی روی چه بخشی از تصویر متمرکز شود. بینظمی همچنین میتواند تأثیرات نامناسبی روی نورپردازی محیط داشته و باعث شود به اجزای اصلی، نور کافی نرسیده و درنتیجه برای بیننده مفهوم نباشند.
۵.نمایش عمق: در عکاسی یا شبیهسازی یکی از قواعد رسیدن بهاختصار، استفاده از عمق میدان بوده که وقتی در تنظیمات صحیح قرار میگیرد بهراحتی میتواند موضوع اصلی ما را از سایر موضوعات جلوتر و یا عقبتر در تصویر مجزا کرده که این تکنیک میتواند بهراحتی موارد ضروریتر را جایگزین موارد غیرضروری کند.
۶.خلق جنبوجوش: عموماً بسیار دیدهشده هنگامیکه مخاطب، فضای چشمگیری در برابر خود داشته باشد، بیشتر تشویق میشود تا بهکل فضا نگریسته، در نقطهنقطهی آن تمرکز کند و به درک مطلوبی از آن برسد. این اشتیاق را میبایست با فضاهایی به وجود آورد که در تمام کالبد خود، قوانینی که توضیح دادهشده را رعایت کرده باشد. درواقع لازم است تمامی تلاش یک هنرمند، در جهت ایجاد چنین اهدافی باشد. به کار گرفتن قواعدی همچون چیدمان یک محیط، دوری و نزدیکی نسبت به دوربین، سایهروشنهای ایجادشده در فواصل مختلف، میزان و شدت نور در محیط و فوکوس بر روی موضوع مناسب میتواند در تمامی فعالیتهای هنری، یک آرتیست را بهخوبی در هدف رسیدن به نتیجهی مطلوب و بینقص یاری کند.
خالق تصاویر: نگارنده
منتشر شده در: دوهفتهنامه طراح امروز / شماره ۲۰، نیمه اول تیر ماه ۱۳۹۶ ، حرفه نگاری ، صفحه ۱۰
به قلم: محسن هاشمی
کپیرایت این مطلب متعلق به «دوهفتهنامه طراح امروز» میباشد. لذا بازنشر آن در نشریات و فضای وب (وبسایتها یا شبکههای اجتماعی) با هر شکل و عنوان، فقط با پذیرش کتبی شرایط گروه رسانهای طراح در ثبت مرجع و ماخذ امکانپذیر است.