در کوچهای به نام «سلیمی» در محله دزاشیب، طاقهای آجری و هلالی شکل با کشیدگی نسبتاً طولانی وجود دارند که همواره توجه بسیاری از عابران را به خود جلب میکنند. آجرهایی که رنگ آنها سندی بر قدمت آنهاست و از روزگاری نهچندان نزدیک حکایت دارند.
منتشر شده در: دوهفته نامه طراح امروز / شماره ۲۰، نیمه اول تیر ۱۳۹۶ ، شهر و منظر ، صفحه ۵
به قلم: پرستو جعفری
محله دزاشیب، محلهای با باغهای بسیار است؛ اما باغی که اینجا معرفی میکنم، قدیمیترین باغ این محله بوده که بنا بر توصیفات و همچنین با استناد به شکل ظاهری آن، قدمتی بالغبر صدسال داشته و به دوران قاجار بازمیگردد. اهالی قدیمی این محله، باغ را با نام «علاءالسلطنه» نیز میشناسند؛ دلیل این نامگذاری به «حسین علاء»، نخستوزیر ایران در دوران پهلوی بازمیگردد که اولین صاحب این باغ بوده است.
مساحت اولیه باغ، ۱۲۰۰۰ مترمربع بوده که بخش زیادی از آن، توسط شهرداری برای ساختوساز برجها و مجتمعهای مسکونی منطقه مورداستفاده قرارگرفته و اکنون تنها ۴۰۰۰ مترمربع از آن باقیمانده که به انجمن خوشنویسان تهران اختصاص دادهشده است.
این باغ بین سالهای ۷۴ تا ۷۶، در راستای مرمت و گسترش، در اختیار «فریار جواهریان» قرار گرفت. سبککارهای او با عنوان «ایرانی مدرن» شناخته میشود؛ شاید یکی از نشانههای بارز این سبک در طراحی باغ، همنشینی نردههای آهنی و طاقهای آجری در نمای ورودی و سردر مجموعه است که تلفیقی زیبا از سنت ایرانی و مدرنیسم ایران را به نمایش میگذارد.
جواهریان، افزون بر داشتن تخصص بسیار در طراحی باغ و موزه، طراحی صحنه آثار شاخص سینمای ایران ازجمله «هامون» و «درخت گلابی» را در کارنامه خود دارد. وی در این پروژه نیز گویا، گریزی بر قدرت خود در حیطه صحنهپردازی داشته و سکانسهای بصری بسیار زیبایی را برای کاربران باغ خلق کرده است.
در هنگام ورود به باغ، ردپایی پررنگ از باغهای تاریخی ایرانی مشاهده میشود؛ درختان بلندقامتی که با فاصلهای نزدیک، کنار یکدیگر قرارگرفته و دالانی سبز و پر سایه را برای تردد مخاطب فراهم میکنند. همچنین حوضهای آب بزرگ و کوچکی که در میانه مسیر قرارگرفتهاند، یادآور اتفاقات باغهای ایرانی میباشند. اما آنچه جذابیت و تفاوت این طرح را نسبت به نمونههای مشابه فراتر میبرد، حس کنجکاوی القاشده به مخاطب در بدو ورود است. برخلاف شفافیت و خوانایی موجود در باغهای ایرانی که منجر به درک سریع فضاهای مختلف باغ در نگاه اول میشود، این بار دیگر کاربر بهسادگی فضاهای متفاوت باغ را درک نکرده و با یک حس کنجکاوی و ترغیب روبروست که طراح با طراحی غیرمستقیم مسیرها برای او ایجاد نموده. درنتیجه باید با انتخاب یکی از مسیرهایی که در پیش رویَش قرارگرفته، به اتفاقی مهم در آنسوی درختان و دالانها برسد.
با گذر از راههای میان درختان و گلهای باغ، مجسمه نقرهایرنگ «هیچ»، اثر شاخص هنرمند «پرویز تناولی» با درخشش خود در زیر نور آفتاب، ما را به سمت ورودی عمارت اصلی هدایت میکند.
این عمارت نیز متعلق به دوران قاجار است که در روزگار خود، دارای حوضخانه و شبستان بوده که سال ۱۳۷۴ در طی روند مرمت، بخشهایی از فضاهای داخلی آن موردبازسازی قرارگرفته و اکنون محل برگزاری نمایشگاهها و دورههای هنرهای تجسمی و همچنین بخش اداری مجموعه انجمن خوشنویسان میباشد. نکته حائز اهمیت آن است که علیرغم وجود تغییرات زیاد در فضای داخلی عمارت، سعی بر آن بوده تا شکل ظاهری بنا حتیالامکان حفظ شود تا اکنون سرستونها و طاقهای آجری و بازشوهای آن یادآور روزگار گذشته خویش باشد.
یکی از عمدهترین دلایل جاذبه و زیبایی این باغ، کفپوشهای سنگی و آجری آن است که به شکل قدیمی خود باقیمانده و دچار تغییرات چندانی نگشته است. آجر و سنگ، ازجمله مصالحی هستند که در اصطلاحات رایج معماری منظر، در توصیف آنها گفته میشود که «رنگ زمان» به خود میگیرند. بدان معنا که طی گذر زمان، با تغییر شکل و رنگ خود، میتوانند بهنوعی شناسنامهای برای قدمت خود تلقی شوند. در باغ انجمن خوشنویسان نیز این مهم، موردتوجه طراح قرارگرفته و گویی کاربر امروز، با قدم زدن در باغ، پای خود را جای پای آنانی میگذارد که درگذشتههای دور در این باغ میزیستهاند و این مسئله کیفیت فضایی و حس تعلق به این فضا را برای کاربر دوچندان میکند.
با رسیدن به عمارت اصلی، سکانسهای موردنظر طراح به پایان نرسیده و کشف فضایی در پشت عمارت نیز کاربر را ترغیب بهپیش رفتن در باغ میکند. فضایی که بسیار متفاوت با سایر قسمتهای باغ بوده و با برکهای طبیعی، خود فضایی دنج و آرامشبخش را برای کاربر فراهم میکند که یادآور باغهای ژاپنی ست.
فریار جواهریان، باغ ایرانی و باغ ژاپنی را، «مادر» همه سبکهای باغ سازی در دنیا میداند و بهنوعی معتقد است که همه سبکهای طراحی باغ از این دو شیوه نشات میگیرند. او در طراحی باغ انجمن نیز هردوی این شیوهها را بکار گرفته است. باغی با الهام از باغهای اصیل ایرانی که کاربر را به قدم زدن و حرکت در مسیرها دعوت کرده و باغ ژاپنی در دنجترین گوشه، کاربر را به لحظاتی تأمل و تفکر فرامیخواند. عمارت نیز در بین این دو شیوه قرارگرفته که محلی برای آموختن هنر بوده و همچون حائلی در میان این دو باغ عمل میکند.
مجموعه انجمن خوشنویسان، افزون بر عمارت اصلی که در جبهه شمالی باغ قرارگرفته، دارای بناهای دیگری هست که در چندساله اخیر به پاتوقی برای هنردوستان محله دزاشیب تبدیلشده؛ در جنوب شرقی باغ، بنایی به نام «چای باغ» وجود دارد که بهعنوان کافهتریا، محلی مخصوص گپ و گفت و صرف نوشیدنی ست؛ نکته جالبتوجه آن، استفاده از مبلمان و صندلیهای قدیمی باغ است که بر زیبایی این بخش میافزاید. علاوه بر آن، بناهایی همچون کتابخانه و کلاسهای خوشنویسی نیز در بخش جنوب غربی باغ قرارگرفتهاند.
این باغ و عمارتش، علیرغم قدمتی که دارند، هنوز بهعنوان میراث ملی ثبتنشده است؛ اما آنچه باعث موفقیت این طرح و رضایت کاربرانش میشود، تلاش برای حفظ گذشته آن در عین مرمت و ساماندهی فضاها توسط طراح است که متأسفانه در کمتر بنایی شاهد آن هستیم.
در طراحی منظر، آنچه یک طرح را زنده نگاه میدارد، حضور «انسان» در آن است. همچنین عواملی از قبیل کفسازیها، مبلمان محوطه، نمای قاجاری عمارت و حتی گیاهان باغ، عناصری حائز اهمیت در افزایش حضور مردم است که با حفظ شدن به شکل پیشین خود، فضایی جذاب را ایجاد کرده تا علاوه بر آنکه محلی برای فعالیت هنرمندان باشد، حجم بالایی از ساکنین محله را نیز به خود دعوت کرده تا ساعاتی را در آن سپری نمایند.
منتشر شده در: دوهفته نامه طراح امروز / شماره ۲۰، نیمه اول تیر ۱۳۹۶ ، شهر و منظر ، صفحه ۵
به قلم: پرستو جعفری
کپیرایت این مطلب متعلق به «دوهفتهنامه طراح امروز» میباشد. لذا بازنشر آن در نشریات و فضای وب (وبسایتها یا شبکههای اجتماعی) با هر شکل و عنوان، فقط با پذیرش کتبی شرایط گروه رسانهای طراح در ثبت مرجع و ماخذ امکانپذیر است.