در طول بیست سال گذشته، نقش طراحان دچار دگرگونیهای بسیاری شده است؛ در دنیای تکنولوژی زدهی امروز، طراحان دیگر سوپراستارهای دنیای طراحی بهحساب نمیآیند. خالقان چیرهدستی که بامهارت، هنر و صنعت را به هم میآمیختند تا محصولاتی را درنهایت هماهنگی و زیبایی بیافرینند. نقش آنها دیگر محدود به زیبا و کاربردی طراحی کردن بناها، تولیدات و یا حتی محصولات دیجیتال نیست. محصولاتی که استفاده از آنها راحتتر و دوامشان بیشتر است و در کنار همه اینها هزینههای تولید و توزیعشان پایین باشد و حتی در بازار و در بین رقبا جذابتر به نظر بیایند. محصولاتی که گاهی از شدت زیبایی و افسونگری در موزهها و یا فروشگاههای گرانقیمت، نگهداری و یا با قیمتهای نجومی عرضه میشوند.
منتشر شده در: دوهفته نامه طراح امروز / شماره ۲۶، نیمه اول مهر ۱۳۹۶ ، منطقه آزاد ، صفحه ۱۱
به قلم: فاطمه باطنی
درواقع میتوان این نوع نگرش به طراحی و طراحان را محصول رواج روند مصرفگرایی در اواخر قرن بیستم بهحساب آورد؛ اما واقعیت امر اینجاست که به خاطر تغییر مشکلات جوامع بشری، در سالهای اخیر طراحان از خالقان محصولات زیبا و کاربردی تبدیلشدهاند به متفکران و استراتژیستهایی که سهم بزرگی را در گرفتن تصمیمات راهبردی و استراتژی شرکتها بازی میکنند. آنها دیگر اپراتورهایی نیستند که برای مشکلات مشخص و دیکته شده از طرف مشتریان، تیمهای مارکتینگ و یا مدیران ردهبالای شرکتها راهکارهای مناسب و کاربردی پیدا میکنند، بلکه خود آنها به ردههای بالای چارت سازمانی شرکتها نفوذ پیداکردهاند و برای رصد کردن مشکلات و فرصتها، پروسه طراحی میکنند. تمام این تغییرات ثمره دگرگون شدن طبیعت مشکلاتی است که انسان در سالهای اخیر با آنها روبروست و به همین دلیل تمرکز از روی محصول به پروسه و روند طراحی تغییر پیداکرده است.
بهعنوان یکی از تأثیرگذارترین مروجهای این نگرش به طراحی و طراحان میتوان به «تیم براون» اشاره کرد. او در کتاب خود با عنوان «Change by Design» از روندی به نام «Design Thinking» صحبت به میان میآورد و از «Isambard Kingdom Brunel» بهعنوان یکی از پیشگامان آن یاد میکند که چگونه در طراحی «Great Western Railway» تلاشش را بهجای طراحی یک راهآهن خوب، بر روی خلق تجربهای منحصربهفرد و یکپارچه برای مسافران متمرکز کرد. تیم براون یادآور میشود که کار «برونل» به همینجا ختم نمیشود. هدف او تنها خلق بهترین سفر راه آهنی برای مسافران نبود؛ بلکه بهترین قسمت کار او ادغام این آیتم بهصورت یک سیستم یکپارچه با سیستم حملونقل شهری بود. تیم براون ادامه میدهد که برونل شاید صدسال پیش از به وجود آمدن نقش طراحان میزیسته است اما او بدون شک در کار خود برای حل مشکلات از تکنیکهای «Design Thinking» بهرهمند میشده است.
از نکات بسیار مهم در رابطه با تفکر طراحی این است که انسان در محوریت همهچیز قرار میگیرد که البته به «Human Centyered Design» معروف است. اگرچه بدون شک عوامل دیگری مانند تکنولوژی و اقتصاد هم دخیل هستند، اما اهمیت آنها هرگز بهاندازه کاربر نهایی نخواهد بود. باید یادآور شد که طراحی با محوریت انسان بسیار فراتر از در نظر گرفتن عوامل ارگونومیک میباشد و به حیطههای زیادی مانند درک زمینههای فرهنگی و محیطی تسری پیدا میکند؛ بنابراین اگر قرار است که طراحی با این نگرش انجام شود، نقش کاربران از مصرفکننده به مشارکتکننده تغییر پیدا خواهد کرد و در جریان این تغییر رابطهی منفعل مصرفکننده و تولیدکننده به یک همکاری و مشارکت در بین همه افراد برای خلق تجربههایی مفیدتر، کارآمدتر و مؤثرتر بدل خواهد شد.
تیم براون، دریکی از سخنرانیهایش میگوید: «ما طراحان، از متفکران سیستماتیکی مانند برونل که سیستمهای پیچیده بشری را بازآفرینی میکردند به افرادی تقلیل پیدا کردیم که چیزهای کوچکی طراحی میکنند. هرچه صنعت در جوامع بشری پیشرفت کرد، طراحی بهمثابه یک حرفه درآمد و به شاخههای زیادی مانند طراحی صنعتی، معماری، طراحی شهری، طراحی لباس و غیره تقسیمبندی شد که همه آنها با بهرهگیری از مد، زیباییشناسی و کاربرد به طراحی اشیای کوچکی بهصورت مجزا میپرداختند»؛
اما امروزه طراحان پیشرویی همچون براون معتقدند که طراحان باید از قالب استالیستها بیرون بیایند و دوباره مانند گذشته بزرگ فکر و طراحی کنند؛ اما سؤال اصلی اینجاست: چرا ما طراحان باید از نقشهای قبلی خود بیرون بیاییم، مسئولیتهای بزرگتر و البته مبهمتری را بپذیریم و در پی یافتن روشهای جدیدی برای نگاه کردن، فکر کردن و حل مشکلات جوامع بشری باشیم؟ مشکلاتی مانند گرم شدن هوای زمین، بیآبی و کاهش منابع طبیعی، مشکلات آموزشی و فرهنگی و هزاران مشکل دیگری که بشر امروز با آن دستبهگریبان است. دلیل اصلی آن این است که ما در درگاه جهانی جدید با امکانات و مشکلاتی متفاوت هستیم، درحالیکه راهحلهای قدیمی برای رفعورجوع کردن آنها منسوخ شدهاند. «Design Thinking» یکی از روشهایی است که میتواند برای طراحان امروز راهگشا باشد؛ چراکه بهجای محدود کردن آنها به انتخاب یک راهحل از بین راههای موجود، شرایط کشف و خلق ایدهها و راهحلهای جدیدی را فراهم میکند که قبلاً وجود نداشتهاند. راهکارهایی که بر محور انسان، یکپارچه با سیستمها و پلتفرمهای موجود و منطبق با جوامع انسانی طراحیشده باشند.
«مهم نیست که چه طراحی هستید و چه چیزی طراحی میکنید. بزرگ فکر کنید و سعی کنید سؤالهای درست بپرسید».
منتشر شده در: دوهفته نامه طراح امروز / شماره ۲۶، نیمه اول مهر ۱۳۹۶ ، منطقه آزاد ، صفحه ۱۱
به قلم: فاطمه باطنی
کپیرایت این مطلب متعلق به «دوهفتهنامه طراح امروز» میباشد. لذا بازنشر آن در نشریات و فضای وب (وبسایتها یا شبکههای اجتماعی) با هر شکل و عنوان، فقط با پذیرش کتبی شرایط گروه رسانهای طراح در ثبت مرجع و ماخذ امکانپذیر است.