تقلاهای بسیاری وجود دارد که کارفرمای ایرانی را از انتخاب نمای رومی منصرف کند. یکی از محافظهکارانهترین نمونه از این تلاشها که در عرصه نظر جذاب به نظر میرسد ولی در عمل نتیجهای بهمراتب بدتر داشته است، استفاده از نشانههای هخامنشی بهجای نشانههای رومی است. حالآنکه معماری رومی بیش از آنکه نشانه محور باشد، نوعی نظم در آلایش خطوط است و میتوان آن را بهراحتی سبک معرفی کرد. در این یادداشت به تأمل در این امر میپردازیم که تمنای معماری رومی ریشه در چه تمایلاتی دارد و چرا نشانههای پارسی نمیتوانند همچون تجربه نظم رومی خود را کلاسیک کنند؟
منتشر شده در: دوهفته نامه طراح امروز / شماره ۲۸، نیمه اول آبان ۱۳۹۶ ، امروز ، صفحه ۳
به قلم: محسن اکبرزاده
کارفرماها در ایران جوان نیستند. سالیانی وقت میبرد تا یک ایرانی به حدی از انباشت سرمایه برسد که بتواند خانهای به میل خود بنا کند. این ایرانی ِ مسن که حالا سفیدی روی شقیقههایش دارد به بقیه موهای سرش تعمیم پیدا میکند، جز ثبات، اعتبار، احترام و تداعی تداوم چه دغدغهای دارد؟ همان روحیهای که نمیپذیرد شماره موبایلش ۰۹۱ شروع نشود. در جلسه با معمارش حتی در روزی نسبتاً گرم، کت به تن دارد و معمولاً تجربهاش از خارج به دوبی، ترکیه و شرق آسیا محدودشده است. اینها مشخصههایی است که کارفرمای میانسال ایرانی را در صف تازه به دوران رسیدگان قرار میدهد. لفظی که همانند سوژه موردنظرش، خود نیز وارداتی و غیر اصیل است. متهم کردن افراد جامعه به اینکه پیش از احداث این خانه، چنین خانهای نداشتهاند، بیشتر رفتاری آریستوکرات، تشریفات زده و حتی سلطنتطلبانه است تا سفارش یکخانه با نمایی رومی! قضاوتی که نمیتواند راهگشای ما به حل مساله باشد.
در جامعه معاصر ایرانی که بهزعم دکتر همایون کاتوزیان، جامعهای است کوتاهمدت، به سبب ناپایداری پیوندها و سرمایههای اجتماعی، چپاول یا مصادره توسط قدرتهای ملی و محلی امری است که هرچند دهه اتفاق میافتد و مردم ترجیح میدهند دارایی خود را پنهان بدارند و یا از ایران خارج کنند، تداوم، یک ارزش روانی و اجتماعی بسیار بااهمیت است. اگر به ادبیات ایران رجوع کنیم وفاداری که بازنمایی اخلاقی تداوم است، یکی از برجستهترین مؤلفههای تغزلی محسوب میگردد. بااینکه بهاحتمالزیاد نمیتوان معشوقههای ایرانی را به صفت خیانت شهره دانست، پس میتوان نتیجه گرفت این مؤلفه از جایی بیرون از رابطه عاشقانه به ادبیات تحمیلشده است. یک شرکت معتبر تجاری، یک دکاندار باسابقه و حتی پیرمرد عرقچین بند صف اول نماز جماعت، اصرار دارند که مکان تحت تملک خود و نشانیشان را برای سالها حفظ کنند. گویا نمایش تداوم که سرخ کردن صورت با سیلی نیز تعریفشده، جدیترین عنصر ایجادکننده اعتبار و سرمایه اجتماعی است. در اینجا تعارضی وجود دارد میان تازه به دوران رسیدگانی که مهمترین نداشتهشان، همان سابقه است. تمنای به نمایش در آوردن و بازنمایی تداوم مهمترین عاملی است که این کارفرما را به انتخاب یک نمای رومی سوق میدهد. انتخاب او جعل تاریخ است، چراکه میخواهد احساسی را به مخاطب متبادر کند که فاقد پشتوانه حقیقی است: تبار سازی، پیشینهسازی، تداوم سازی.
اگر به قواره یک نمای رومی نگاه کنیم چه مییابیم؟ بیشک تقارن تام و تمام دارد. خطوطی که یک لبه را تعریف میکنند، منفرد نیستند و چند خط مجاورِ موازی دیگر، به آنها جلوه داده و تعمیقشان کردهاند. طاقها بیش از آنکه مساله ایرانی ِ بزرگی دهنه داشته باشند، مساله رومی کشیدگی پای طاق و بلندی کلی آن را دارند. رنگها روشن و تا حدودی گرم است. تزئینات بازیگوشانه نما، تحت استیلا و زیر نظر هندسهای مستحکم مهار و تسلیمشده است. ستونها قواره دار و مخطط و ورودی موقعیتی تقدیس شده دارد و بسته به توانایی کارفرما، ممکن است مجسمهای از یک قدیس مسیحی، یک فرشته و یا زنی فریبا بر سردر و یا کنارهها خودنمایی میکند. مجسمهای که در یک قاب فرورفته کنترلشده و استقرار پیداکرده است. تمام این توصیفات نشان از برتریجویی، استیلای قدرت و حتی نرینگی ِ پدرسالارانه دارد. گویی بنا همه هستی را با همه لطافتهایش در مشت گرفته و بر آن غلبه کرده است. زمانی که به یک نمای رومی نگاه میکنید، مقدم و مجزا از نشانههای تاریخیاش که ممکن است شمارا به خاطره روم قدیم ببرد، احساساتی به شما متبادر میشود که هدف غایی کارفرماست. ایجاد حس احترام به فضا که به مالک تسری مییابد و همچنین القای حس اهمیت از حضور داشتن در چنین فضایی. چه چیزی در یافتن و متبادر کردن این احساسات را تا این حد رایج و ضروری ساخته است؟ وضعیت ناپایدار اجتماعی، سیاسی و اقتصادی. ارز و طلا بالا و پایین میروند. تعرفه واردات غیرقابلپیشبینی است. با توجه به بحران آب، ثبات کشاورزی وجود ندارد و شما معلوم نیست میوهای که پارسال تناول کردهاید را امسال بیابید. آییننامههای آموزشی، خدمتی و استخدامی فصلبهفصل متغیرند و هر رخدادی در فضای سیاست داخلی یا خارجی قابلتصور است. در چنین زمینه هیچچیزی بهاندازه نمایش استقلال، استقرار و استیلا که بر زمینه تداوم متبادر میشود نمیتواند تأثیرگذار باشد.
اما مساله اصلی این نوشته نه توجیه رفتار کارفرمایان که فهم این مساله است که چرا این تجربه برای معماری هخامنشی تکرار نشد؟ و بلافاصله میتوان پاسخ داد چون معماری هخامنشی نداریم. چون در یک تداوم تاریخی نمونههایی که حامل نشانههای هخامنشی و یا ایران باستان باشند، در معماری مسکونی باقی نمانده و در محک تاریخ چکش نخوردهاند تا به ما برسند. تجربه ابتر رضاخانی که سعی داشت با چند نشانه فروهری و گاه سربازان و شیران پارسی، در کنار کنگرههای متعامد و یا سرستونهای حجاریشده، خود را ازنظر تاریخی متداوم نشان دهد، تنها در سطح نشانههای ارجاعی باقی ماند و این فراغت تاریخی را نداشت تا یک سبک معماری ایجاد کند. امروزه نیز کسانی که دغدغه معماری هخامنشی دارند و گمان میکنند با گذاشتن چند نیمرخ از سربازان هخامنشی میتوانند تمایل به معماری رومی را عقب بزنند از این حقیقت غافلاند که ساختمانهای حکومتی، پارلمانها، ساختمانهای اصلی روزنامههای معروف، بانکها و برخی موزهها در تمام اروپا و امریکای شمالی و جنوبی، اندکی از افریقا و بخش مهمی از آسیا به همین طریق معماری رومی پرداخت میشود. مساله بههیچوجه روم نیست. مساله احساس چکشخوردهای است که در نظم و سیاق این سبک متبادر گشته است. مساله کلاسیک بودن است. بیزمان بودن. همیشگی بودن. نظمی فراگیر که هم محکم به نظر برسد و هم لطیف. هم روشن و دلباز باشد و هم فخیم و معظم. این ویژگیهای در کنار هم است که معماری رومی را، شایسته کلاسیک شدن کرده است. تجربهای که نه در خاورمیانه و نه در جای دیگر جز شرق آسیا چندان شکل نگرفته است.
نباید در تحلیل رفتار کارفرما و ریشههای فرهنگی آن به خودمان نشانی غلط بدهیم. او کمتر از ما غربزده است. آنچه او مطالبه میکند از قضا بهشدت وضعیتی ایرانی است. نمایش صادقانهای از بیصداقتی اجتماعی مستتر در فرهنگ ایرانی که بیشتر از آنکه به «بود» بها بدهد، خود را وقف «نمود» میکند. اصلیترین وجه اصالت ما در این زمانه گویا، بیاصالتی ماست. ما بهشدت ایرانی هستیم و برای اینکه از این بلا برهیم، چارهای نداریم جز آنکه خود مفهوم ایران را ارتقاء دهیم. وگرنه شماتتها و غرهای روشنفکر نمایانه صنفی جماعت معمار که میدانند با پروژههای رومیشان نمیتوانند جایزهای ببرند و یا احترامی صنفی داشته باشند، دلیل خوبی نیست تا مردم را به بیدانشی و بیهنری متهم کنیم. کدام دانش؟ سلیقه ما واقعاً از کدام دانش ما بر خواسته است؟ با خود صادق باشیم.
منتشر شده در: دوهفته نامه طراح امروز / شماره ۲۸، نیمه اول آبان ۱۳۹۶ ، سرویس امروز ، صفحه ۳
به قلم: محسن اکبرزاده
کپیرایت این مطلب متعلق به «دوهفتهنامه طراح امروز» میباشد. لذا بازنشر آن در نشریات و فضای وب (وبسایتها یا شبکههای اجتماعی) با هر شکل و عنوان، فقط با پذیرش کتبی شرایط گروه رسانهای طراح در ثبت مرجع و ماخذ امکانپذیر است.