در معماری اصیل آرمانی ایرانی، حکم بر این است که تجلی تمام اشیا و موجودات در حولوحوش حقیقتی وحدانی پنهان باشد، یعنی اندیشه و معرفت با دنیای مصنوع، کالبد و اجرا همیشه عجین بوده و مشاهده آثار درخشان ایرانی گویای این جهانبینی وحدانی در تمام اجزا آن است. تحلیل آیوازیان در کنار انبوه نظریهپردازیهای رسیده از غرب، اشارهای آگاهانه به بستر غنی فرهنگ و معرفت و تجلی حضور اصالت وجودی است که نشانه یک استقلال فکری بیهمتاست. (برگرفته از سخنان داراب دیبا در کتاب «نگاهی به مبانی معماری از فرم تا مکان»؛ ترجمه سیمون آیوازیان)
منتشر شده در: دوهفته نامه طراح امروز / شماره ۱۳، نیمه دوم بهمن ۱۳۹۵ ، دریچه ، صفحه ۴
به قلم: مهرنوش سهیلیراد
سیمون آیوازیان، از اساتید نامی ایران است که باوجود جنجالهای داغ و نقدهای فراوان در جامعه معماری خود را از حاشیه به دور نگهداشته و بهجز نیکی از او یاد نمیشود. وی که عنوان پدر گیتار کلاسیک ایران را نیز به خود اختصاص داده است، در سال ۱۳۵۱ مدرک کارشناسی ارشد مهندسی معماری خود را با درجۀ عالی از دانشگاه تهران اخذ کرده و توانست پس از گذراندن یک دوره دوساله در دانشگاه سوربن فرانسه، فوقلیسانس معماری خود با موضوع شناخت تمدنهای اسلامی را دریافت کند و پس از پنج سال ، دکتری تخصصی در رشتۀ باستانشناسی را به اتمام برساند. مدتی در کنار استاد هوشنگ سیحون به فعالیت معماری پرداخته و مسئولیت طراحی ساختمان دانشکده شریعتی تهران را بر عهده گرفت که اجرای آن موکول به بعد از انقلاب شد و سپس به استخدام رسمی دانشگاه تهران درآمد. وی این بار پس از بازگشت به ایران، درس اسکیس را که از چارت درسی دانشجویان معماری حذفشده بود، با حمایت ریاست دانشکده هنرهای زیبا مجدد پایهگذاری کرد و به همراهی اساتیدی همچون دکتر درودگر و مهندس کسرایی طبق نظام قبلی موجود در آموزش، تدریس در دانشگاه را از سر گرفت.
وی در حال حاضر، در کنار تألیف کتابهای متعددی همچون «نگاهی به مبانی معماری» و «خلوت و رنگ آب» مشغول به تدریس معماری در دانشگاههای مختلف بوده و بهعنوان مدیر گروه معماری دانشگاه خاتم، وضعیت آموزشی دانشجویان را از نزدیک رصد و هدایت میکند. آیوازیان فردی است که در رشتههای مختلف هنری اعم از موسیقی، نقاشی و عکاسی بهصورت تخصصی به فعالیت پرداخته و نمایشگاههای متعددی در این زمینهها برگزار کرده است. او میگوید: «معماری، حرفه من و موسیقی، زندگی من است».
دکتر آیوازیان تا قبل از سال ۱۳۵۵، برگزاری چندین کنسرت موسیقی در جشنوارهها و همایشهای مختلف را در کارنامه هنری خود به ثبت رسانده و در سال ۱۹۷۵ میلادی، در مسابقات نوازندگی گیتار دانشجویان خارجی در مادرید جایزۀ ویژۀ هیئتداوران را از آن خودساخته است. وی همچنین یکی از پایهگذاران اصلی نوازندگی گیتار در ایران بشمار میرود که در طول سالیان متمادی با تدریس به هنرجویان و بهرهگیری از ذکاوت خود در پیشبرد موسیقی ایران، بهویژه گیتار کلاسیک و فلامینگو مسیر آیندۀ نوازندگی گیتار در ایران را بهبود بخشیده است. او از وضعیت این سبک موسیقی در ایران نسبتاً راضی بوده و معتقد است که همین تعداد اندک نوازندگان فلامینگو در ایران میتوانند تکنیک را در سطح مطلوبی نگهدارند. همچنین باور دارد که برای غنی شدن در این زمینه باید به زادگاه این سبک از موسیقی (اسپانیا) رجوع کرد و لزوماً «تکنیک در خدمت فرهنگ» باشد.
نکته دیگری که دانستن آن جالبتوجه است انتخاب سبک نقاشی وی با تکنیک آبرنگ است که بنا بر اعتقادش: «نقاشی آبرنگ، روشی سهل و ممتنع است؛ بااینکه بسیار آسان به نظر میرسد، اما کوچکترین خطایی در آن قابل اصلاح نیست و کار را دشوار میکند. همین روان و سیال بودن این نوع رنگپاشی بود که من را به استفاده از آن مشتاق کرد. البته الگوبرداری من از آثار دایی مادریام که درگذشته نقاش دربار تزار بود هم عاملی برای انتخاب سبک کارم بوده است».
آیوازیان در مورد وضعیت کنونی ساختوساز در ایران و روند فعالیت آتلیههای معماری میگوید: «معماری در مملکت ما کار بسیار دشواری است؛ زیرا یا باید سرمایهدار بود تا آنچه دلبخواهمان است، بسازیم و یا در تلاش باشیم که ایده خود را بهعنوان طراح، ضمن در نظر گرفتن خواستههای کارفرما در کار اعمال کنیم. البته که مورد دوم همیشه هم بهراحتی انجام نمیشود. قطعاً این معمار است که باید قادر به ایجاد هماهنگی باشد تا نتیجهای مطلوب و بدون خطا یا کم خطا به دست آید. من فکر میکنم هر معمار بهتنهایی خوب است، اما فقدان اصول واحد در شهرسازی و معماری کشور و حتی نادیده گرفتن آن باعث شده یک معمار سوییسی پس از بازدید شهری، تهران را به «سالاد» ی تشبیه کند که همهچیز در آن درهم است؛ برخلاف بناهای سادهای که در دنیا وجود دارند، که با یک نوع متریال و در عین سادگی، ساختمانی کاربردی شدهاند که انبوهی از تفکر پشت آن است و طراحی حجم و پلان آنها بهصورت موازی انجامشده و عینیت یافته است».
دکتر آیوازیان، بهعنوان مدرس و هیئتعلمی دانشگاه درباره احوالات امروز دانشجویان و آنچه در کلاسهای درس میگذرد، معتقد است: «به قول مهندس آفتان دلیانس که طراح تالار وحدت و سینما فلسطین نیز بوده است: یک معماری زمانی درست است که معمار بتواند راهپله و سرویس بهداشتی را در جای درست قرار دهد. آنچه امروز در بین دانشجویان دیده میشود، مهر تأییدی بر این نظریه است؛ همچنان که میبینم دانشجویان در طرحهای خود تمام طبقات را خلق میکنند اما در انتها جایی برای راهپله و سرویس بهداشتی پیدا نمیکنند. این مثال را گفتم تا اهمیت و اولویت طراحی درست را بیان کنم. من معتقدم نباید جهت فکری دانشجو را تغییر داد و تنها باید معماری مربوط به ایده او را کرکسیون کرد. چون به این امر واقفم که اگر دانشجو تحت تأثیر تفکر خاصی مثلاً زها حدید، اثری عجیبوغریب یا تندیس وار خلق کند، دیگر قادر نیست که اجزای داخلی را درست برنامهریزی کرده و بهاصطلاح، زیر آن را جمع کند. باید در ذهن دانشجو و حتی طراحان ما این اساس پایهگذاری شود که «همیشه خود را در جایگاه مصرفکننده فضایی تصور کنند که در طرح آنها حرکت میکند». درنهایت اگر صادقانه حال و هوای ساکن در آن را پذیرفتند، آن طرح میتواند تا حد زیادی محقق شود. به خاطراعمال این طرز تفکر توسط من، طرحهایی از آنها میبینم که اغلب باهم متفاوت بوده و سایه اصول فکری مدرس بر روی آنها بسیار کمرنگ است. اگر بخواهم تجربه خود از تحصیل در فرانسه را با موضوع بحث تطبیق دهم باید بگویم، در آنجا آتلیههایی وجود دارد که اساتید مخصوص به خود را داشته و سیستم بهگونهای است که دانشجویان پایههای مختلف در کنار هم حضور دارند و یک استاد تمامکارها را کرکسیون میکند. به طبع، دانشجویان تحت تأثیر نظرات او قرارگرفته و درنتیجه اصول فکری وی در آثار و دست خط طراحان مشهود است. در حقیقت این سیستم عمودی باعث شده تا هر زمان که وارد آتلیه شویم، جنبوجوش حاضر در محیط را تمامنشدنی ببینیم. منتهی پس از انقلاب فرهنگی در اروپا، سیستم آتلیهها برچیده شد و همه مستقل کار میکردند. در آن زمان که مقارن با دوره ریاست دکتر میرفندرسکی در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بود، سبک آموزش در جهت اصول ایتالیایی پیش برده شد و پس از شروع فعالیت دکتر کوثر بهعنوان ریاست جدید، بهمرورزمان سبک اولیه که مشابه روش آموزش در فرانسه بود، بر سیستم دانشکده معماری تاثیر گذاشت و دچار تغییراتی شد. نکته دیگری که نباید ازنظرها پنهان بماند، افزایش پذیرش دانشجو در رشته معماری توسط دانشگاههاست که باعث شده کلاسهای متعددی عاری از استاد تشکیلشده و ضمن عدم وجود اصول واحدی در آموزش، هر که هر آنچه میداند بیان میکند و تدریس اصولی پیش نمیرود، پس ناگزیر به استفاده از مدرسین کمتجربه و بعضاً بیتجربه میشویم. درنتیجه آنچه باید، به نحو مطلوبی ارائه نشده و کیفیت تدریس کاهش پیدا میکند و درنتیجه با کمسوادی برخی فارغالتحصیلان مواجه میشویم».
دانستن این موضوع که امروزه فاصله ما و ساختمانهای ما از دنیا تا چه حد است، مسئلهای است که آیوازیان در خصوص آن میگوید: «در حال حاضر جوانانی در کشور داریم که به دلیل مطالعات فراوان و ارتباطی که با دنیا و روشهای طراحی روز دارند، توانستهاند آثار خوبی خلق کنند. یک معمار موظف است در ابتدا جامعهشناسی بداند تا فارغ از یک اثر صرفاً فرمال و زیبا، بنایی خلق کند که با محیط، جامعه و مردمانش منطبق باشد. به نظرم ملاک قرار دادن بناهای خارجی تندیس وار که بعضاً ارتباطی با پسزمینه خود نداشته و تنها به پشتوانه اسپانسرهای خاص به وجود آمدهاند و باعث میشوند طراحان ما آرتیستی فکر کنند، کاملاً کار اشتباهی بوده و تنها باید به تحسین زیبایی و الگوی ساخت آنها اکتفا کرد. این مهم است که جهت درست را در راستای پیادهسازی فرهنگ کشورمان در آثار خود پیداکرده و برای رفع نیازها و افزایش کیفیت زندگی، ساختمانهای باارزشی خلق کنیم که منطبق با سبک زندگی خودمان باشند و سعی نکنیم جهت فکری خود را معطوف به الگوهای خارجی کنیم».
در آخر نظر وی را بهعنوان شخصی که با معماری اسلامی آشناست و حکمت میداند درباره خارج شدن اصول ساختوساز در بناهای تاریخی و اسلامی مانند مساجد که با فرمت مختص به خود شناسایی میشدند و به حالت امروزی درآمدهاند، جویا شدم. وی معتقد است که: «در مبانی نظری معماری، عنوانی داریم به نام مکتب انطباق که فانکشنالیسم و فرمالیسم را در آنجا تعریف کرده و با دنبال کردن پیروان این مباحث، هر دو عنوان را درصورتیکه بهطور مطلق استفاده شوند، نقض میکند. من شخصاً معتقدم وقتی بهعنوان کاربری که کمی از معماری سررشته دارد، به بنایی میرسم، اگر نتوانم کاربری آن را تشخیص دهم، قطعاً فارغ از زیبایی موجود در فرم و ظاهر کار، آن اثر ضعیف است. قطعاً استفاده مکرر و عینی از المانهای سنتی را هم مورد تأیید قرار نمیدهم اما فکر میکنم بهرهگیری از شاخصههای تاریخی در معماری هر بنا با کاربری خاص، میتواند مفید واقعشده و اثری ارزشمند برجای بگذارد.»
منتشر شده در: دوهفته نامه طراح امروز / شماره ۱۳، نیمه دوم بهمن ۱۳۹۵ ، دریچه ، صفحه ۴
به قلم: مهرنوش سهیلیراد
کپیرایت این مطلب متعلق به «دوهفتهنامه طراح امروز» میباشد. لذا بازنشر آن در نشریات و فضای وب (وبسایتها یا شبکههای اجتماعی) با هر شکل و عنوان، فقط با پذیرش کتبی شرایط گروه رسانهای طراح در ثبت مرجع و ماخذ امکانپذیر است.