…«مفتخر هستیم پروژهای را افتتاح کنیم که تماماً به دست باکفایت مهندسان داخلی ساختهوپرداخته شده است.» این گزاره یکروی سکه هست. روی دیگر سکه که بس ناخوشایند است، تفکری است که باعث شده است بومیگرایی به یک تعصب بیجا بدل شود و این تفکر ناشی از فهم ناقص و یا اشتباه این واژه است…
منتشر شده در: دوهفته نامه طراح امروز / شماره ۱۰، نیمه اول دی۱۳۹۵ ، منطقه آزاد، صفحه ۱۲
به قلم: محمدحسن فروزانفر
بومیگرایی، واژهای است که امروزه بیشتر میشنویم. بومیگرایی در تمام حوزهها مثل سیاست، اقتصاد، فرهنگ، هنر و … نقل دهان مسئولین و کارشناسان شده است. بیآنکه اندکی موارد بهکارگیری آن مورد دقت قرار گیرد. شاید از این بابت است که برخی این واژه را در ردیف واژگانی مثل هویت، اصالت و مفاهیمی ازایندست قرار میدهند و اینها را علت و معلول یکدیگر میپندارند. بومیگرایی تبدیلشده است به شعاری دهانپرکن که هرکس داعیهی هویت و اصالت دارد، دائم دم از آن میزند. خب، معماری هم از این قائله مستثنا نیست و بومیگرایی در معماری را در مقام تصمیمگیری و نه طراحی، به استفاده از دانش و نیروی متخصص ایرانی تنزل دادهاند.
حتماً برای شما هم پیشآمده است که در فلان سمینار و یا گزارش کار فلان مسئول بشنوید: «مفتخر هستیم پروژهای را افتتاح کنیم که تماماً به دست باکفایت مهندسان داخلی ساختهوپرداخته شده است.» این گزاره یکروی سکه هست. روی دیگر سکه که بس ناخوشایند است، تفکری است که باعث شده است بومیگرایی به یک تعصب بیجا بدل شود و این تفکر ناشی از فهم ناقص و یا اشتباه این واژه است.
امروزه این نوع بومیگرایی را در مقیاسهای کوچک و بزرگ شاهد هستیم. حصاری دور خود کشیدهایم و تعامل و ارتباط با دیگری را به حداقل رساندهایم به این بهانه که نکند نفوذ بیگانگان، هویت به تعلیق درآمدهی ما را تحت تأثیر قرار دهد. حالآنکه اگر آمدوشد علمی و آموزشی با دانشگاهها و دفاتر معتبر جهانی، یک عیب داشته باشد، چندین برابر نفع دارد و ما همچنان اصرار داریم توهم آنیک عیب را غالب بدانیم.
البته در مواردی که به ناتوانی خویش اذعان داریم، بومیگرایی نفی میشود. (مثلاً در واردات هواپیما و اتومبیل و امثالهم) ولی در بحثهای نظری و دانشگاهی همچنان متعصبانه، گوی و میدان را بین میکروفونچیهای خودمان میگردانیم. شاید تصور میشود اینهمه دانشگاه و دانشجو و کارشناس، برای پیشرفت فضای آکادمیک و حرفهای کشور کافی است و نیازی به تبادلنظر با همکاران خارجی احساس نمیشود!
بعضی میپندارند ورود معماران و مهندسان خارجی، ممکن است جوانان ما را بیکارتر کند! مسئلهای که با نظارت و کنترل بالاسری، قابلپیشگیری است؛ اما این نیمهی کمتر از نصف لیوان است. چرا نیمهی بیشتر از پر لیوان را نگاه نمیکنیم! که رفتوآمد متخصصان و کارشناسان خبره معماری و شهرسازی قطعاً بسترساز بروز شدن دانش بومی است. دفاتر معماری ما نیاز دارند از طریق مراودات برونمرزی با دفاتر معتبر دنیا دیده شوند، به چالش کشیده شوند و پیشرفت کنند.
آیا به تعداد بالای دانشجویان و فارغالتحصیلان خود، دلخوش کردهایم؟ یا دفاتر کوچک و بزرگی که به دنبال هم تأسیس میشوند و پس از چندی تعطیل. آیا این کمیت فراوان نیروی بهاصطلاح متخصص با کیفیتشان هم تناسب دارند؟
چه بخواهیم و چه نخواهیم دیگر آن ایران پرآوازه و هنرمند سلجوقی و صفوی طی شده است؛ اکنون در این حالت گذار به معماری عصر جدید، با توجه به امکانات در دسترس، پیشینه گرانبها و تعداد بالای نیروی تحصیلکرده، معماری معاصر ما رو به افول است و این ما هستیم که نیازمند ارتباط و تعامل بیشتری با دانشگاهها و دفاتر خارجی هستیم تا به لطف همکاریهای دوسویه، از تجربه و تخصص ایشان بهره ببریم. امری که در سایر کشورها بسیار رایج و معمول است. باید این دیوارچینی که دور خود کشیدهایم را فتح کرد.
عموم شرکتهای بزرگ معماری، در کشورهای مختلف شعبه داشته و پروژههای کوچک و بزرگشان را در اقصی نقاط جهان مدیریت میکنند؛ اما متأسفانه به علت کوته اندیشی دلسوزان، حتی وقتی فلان معمار نظریهپرداز و تثبیتشده برای ایراد سخنرانی دعوت میشود، حاشا میکنند و حواشیاش را در بوق کرنا میکنند تا به دنیا نشان دهیم ما حتی قدرت تحمل شنیدن حرف مخالف را هم نداریم چه برسد به تعامل و همکاری!
نتیجه این تفکر جهانسومی، این است که امروز از میان این هزار، هزار معمار تحصیلکرده که از قیف سرگشاد دانشگاه وارد فضای کار میشوند، به تعداد انگشتان دست، معمار بینالمللی نداریم. معماری که دو متر آنطرفتر از مرزهای کشور هم پروژهای داشته باشد و حرفی برای گفتن. تمام مراودات برونمرزی ما محدودشده است به کسب چند جایزه داخلی و خارجی که پشتصحنه سیاسی یا تجاری آن روشن است. نهایت آمال و آرزوی دفاتر معماریمان، یک شهرت ملی است تا به کمکش پروژههای بیشتری بگیرند. (این شهرت کاذب هم باکمی لابی و پول دستیافتنی است). اوج فاجعه اینجاست که به همین سطح از فعالیت ظاهراً حرفهای راضی هستیم و حتی پیشگامان معماری معاصر ما به پروژههای بخور و نمیر داخلی اکتفا کرده و میلی به بزرگتر کردن دایرهی فعالیتشان ندارند. نهایت زحمتی که کشیده میشود محدود است به ترجمه چند کتاب توسط چند مترجم ثابت و همیشگی که آنها هم از سوی بیرون گودنشینان، دائماً متهماند به اساتید بازاری و سودجو.
اکنون ما در مجهولالحالی خود گیرکردهایم، چه برسد بخواهیم آبروی ازدسترفتهمان در جهان معماری را احیا کنیم. اکنون معماری معاصر ما در مقیاس جهانی نخودی هم حساب نمیشود. (البته بهجز معمارانی که از جوانی در سیستم آکادمیک و فضای حرفهای اروپا و آمریکا رشد کردهاند، با دغدغههای معاصر جهان آشنا شدهاند و در مقام ارائه راهحل میکوشند.)
در جمعبندی این مطلب باید گفت بومیگرایی به معنای محدودیت و محصوریت نیست. اصلاً بومیگرایی یک مفهوم همیشه ثابت نیست، بلکه باید در موارد بهکارگیریاش تعریف شود. بومیگرایی تعارضی با تعامل دوجانبه ندارد. با کمی درنگ و تأمل و استفادهی بجای این واژه، میبایست وجه شعاری بومیگرایی را از بین برد. این وظیفه در وهله اول بر دوش نظام آموزش است تا از طریق ارتباط با دانشگاهها و مؤسسات علمی معتبر، راه گفتمان و آموزش فرامرزی را توسعه دهد، به دنبال آن فارغالتحصیلان ما در فضایی بروز، پویا و وسیعتر فعالیت کنند و سر آخر جایگاه خود را در جریان سازی معماری معاصر دنیا پیدا کنیم.
منتشر شده در: دوهفته نامه طراح امروز / دوهفته نامه طراح امروز / شماره ۱۰، نیمه اول دی ۱۳۹۵ ، منطقه آزاد ، صفحه ۱۲
به قلم: محمدحسن فروزانفر
کپیرایت این مطلب متعلق به دوهفتهنامه طراح امروز میباشد. لذا بازنشر آن در نشریات و فضای وب (وبسایتها یا شبکههای اجتماعی) با هر شکل و عنوان، فقط با پذیرش کتبی شرایط گروه رسانهای طراح در ثبت مرجع و ماخذ امکانپذیر است.