…”پس از یک هفته در بستر، برای قدم زدن بیرون میروم و درمییابم دارند بخشی از بلوک مرا خراب میکنند و من، با عرق سرد، تنها و مبهوت، به جمع قلیل آنانی میپیوندم که آرام و سربهزیر، جرثقال عظیم را تماشا میکنند که با جلال و جبروت از میان لای و لجن سالها ناشیانه پیش میرود… طبق معمول در شهر همهچیز ویران میشود پیش از آنکه شما فرصت دلسوزی به حالش داشته باشید… توگویی واقعیت سادهی دوام آوردن، شهرهای ما را چونان آتشسوزیهای مرموز تهدید میکند.”
جیمز مریل، «نقاهت شهر»، نقل از «تجربه مدرنیته»/ مارشال برمن…
منتشر شده در: دوهفته نامه طراح امروز / شماره ۳۲، نیمه اول دی ماه ۱۳۹۶ ، راه نو، صفحه ۴
به قلم: رضا ظهرابی
«من شهردار هم نباشم نفر اول اجرایی کشور هستم». این جملهای بود که شهردار با عصبانیت در صبحانه کاریاش در روز بیست و یکم آذرماه خطاب به اعضای شورای شهر گفت و اعضای شورای شهر بعد از خروج از جلسه آن را بهکلی منکر شدند و یا تلطیفش کردند اما رسانهها با پرداختن به آن منجر به ادامه حاشیهها شدند. حاشیههایی که در مدت انتصاب شهردار جدید پایتخت ایران بابت انتصاباتش همواره در رسانههای اصلاحطلب پررنگ بوده است.
بخشی از شورای شهر و اصلاحطلبان همواره نسبت به انتصابات نجفی موضعگیری داشتهاند و این انتصابات را درخور رأی مردم در روزهای پایانی اردیبهشتماه نمیدانند. انتصاباتی که بیش از آنکه رنگ تغییر داشته باشد از ماندگاری مدیران قالیبافی حکایت دارند. در میانه این انتقادات برخی از سیاستمداران اصلاحطلب ضمن تأکید بر لزوم شفافسازی ارثیه دوران شهرداری قالیباف، از شورا و شهرداری میخواهند که اختلافات خود را بروز ندهند تا موجب سلب اعتماد عمومی نسبت به مدیران شهری نگردند و بیش از این سرمایهی اجتماعی شهر را به مخاطره نیندازند.
از طرفی در هفتهای که گذشت و پس از ارائه لایحهی بودجه از جانب روحانی به مجلس و مشخص شدن سهم هر نهاد و مجموعه از سرمایههای ملی، علیرغم شفافسازیهای گستردهای که در لایحه بودجه برای اولین بار رخداده است، سیل انتقادها بهسوی دولت و روحانی سرازیر شد و هشتگهای پشیمانی و در مقابل آن، امیدواری فضای مجازی را پر کردند. اصولگرایان هم بر آتش پشیمانی دمیدند تا شاید از این آب گلآلود ماهی بگیرند و روحانی برخاسته از جناح اصولگرایی و همراه با اصلاحطلبان را به دامان خویش بازگردانند. در این وضعیت نیز همچون ماجرای شهردار تهران، سیاستمداران اصلاحطلب به حامیان پشیمان خود نهیب زدند و برایشان از پند گیری از روزهای تلخ عبور از خاتمی و بر سرکار آمدن احمدینژاد موعظه کردند؛ اما باید پذیرفت که حتی واعظانِ مخالف گفتمان عبور از روحانی نیز در هنگام موعظه و پند، سر در گریبان دارند که منتقد هستند اما عبور نمیکنند.
رسانهها و فضای مجازی و شبکههای اجتماعی در سالهای اخیر امکانی را در دسترس ما قرار دادهاند که تقریباً عرصههای سیاست عمومی دیگر چیزی برای پنهان کردن و مخفیکاری ندارند. استانداری در کرمان با عصبانیت دو مدیر بحران خود را از جلسه شورای اداری استان اخراج میکند. آنطرف در خوزستان نمایندههای استان، رئیس سازمان محیطزیست را با فریادهای خود مورد خطاب و عتاب قرار میدهند و از اینور هم شهردار و اعضای شورا مذاکراتشان به رسانهها درز میکند.
اما همه مسئله، امروز رسانهها نیستند. گویا وضعیت شهرهای ایران و تهران امروز و البته اگر کمی باجرئتتر هم صحبت کنیم؛ ایران امروز، عیانتر از آن هستند که بشود تقصیرها را به گردن گسترش فضای مجازی انداخت.
وقتی میبینیم که بزرگترین تصمیم مدیریت کلان کشور در ماجرایی که جان میلیونها شهروند تهرانی را در معرض تهدید قرار داده، تنها تعطیل کردن مدارس است، میفهمیم که تلگرام و توئیتر تنها بهانههایی هستند که اتفاقاً کمک میکنند تا بحران را به وضعیت روزمره و تمسخرآمیز بدل نمایند.
نخستین زنگ خطر جدی درباره آلودگی هوای تهران در سال ۱۳۷۴ به صدا درآمد. در آن هنگام نزدیک به یکصد نفر از کارشناسان و مدرسان محیطزیست، جغرافیا و شهرسازی در پی نشستی در سالن اجتماعات پارک شهر تهران، متنی موسوم به بیانیه «هوای تهران ۷۴» منتشر کردند که در آن برای نخستین بار از آلودگی هوای پایتخت بهعنوان یک «بحران ملی» که راه مقابله با آن «عزم ملی» است، نام برده شد.
از سال ۷۴ تا به امروز بیش از بیست سال میگذرد و کشور ایران در این مدت چهار رئیسجمهور و شهر تهران هشت شهردار را به چشم دیده. در این سالها برای هدایت کشور و شهرهای ایران سازمانها و نهادهای بسیاری تأسیسشدهاند تا بخشی از راهحل را به آنها واگذاریم؛ نهادهایی مانند شورای شهر، مدیریت بحران، پدافند غیرعامل و سازمان نظاممهندسی و … .
اگر تنها بخواهیم نهاد شورای شهر را بهعنوان یکی از نهادهای تازه تأسیس! بررسی کنیم، میبینیم این نهاد نهتنها نتوانسته است به یکی از راهحلهای کشور بدل شود که خود بخش عمدهای از بحرانهای شهرهای ایران را تشکیل میدهد که دیر یا زود میبایست جهت حل معضلی به نام شورای شهر نظام بوروکراتیک جدیدی را راهاندازی کنیم.
ورشکستگی سه رکن صندوقهای بازنشستگی، بانکها و مؤسسات مالی-اعتباری و بیمهها، بهعنوان ارکان اصلی هر نظام اقتصادی و در کنار آنها بحرانهای شهری، آسیبهای اجتماعی و زیستمحیطی، فرسودهشدن نظام آموزشی، بحران منابع و انرژی و بزرگ بحران بیکاری و هزاران بحران دیگر، چشمانداز دهشتناکی از آیندهی ایران را به تصویر میکشند که کمترین آنها آلودگی هوایی است که در اینیک هفته درگیر آن هستیم. آلودگی هوایی که دیگر مربوط به ما در تهران نیست. در هفتههای گذشته ارومیه، تبریز، سنندج، اهواز، مشهد، همدان، اراک، کرج، قم، قزوین و دهها شهر دیگر درگیر آلودگی هوا بودند. وضعیت بنبستی که ریاست سازمان محیطزیست راهحلش را پناهبرخدا بردن و دعای ملت برای وزیدن باد عنوان کرد.
راهحلها همینقدر ساده و بهدوراز دسترس نظام بوروکراتیک عریض و طویلی هستند که ما ساختهایم؛ دعای باد برای رفع آلودگی هوا و دعای باران برای رفع خشکسالی و دعا برای زلزله و…
باید بپذیریم که ما درمانده شدهایم. ما در مواجهه با آنچه پیچیدگی جهان مدرن در برابرمان قرار داده درماندهایم. وضعیتهای پیچیده نیازمند راهحلهای پیچیده هستند و راهحلهای پیچیده متأسفانه در دست افراد بهعنوان تکتصمیمگیرندگان و تکمدیران نیست. وضعیت مدیریت ما بر ساختاری که در آن زندگی میکنیم از ابتداییترین الگوهای مدیریتی جهان نیز عقبافتادهتر است.
وضعیت پیچیده تهران امروز همچون بیست سال پیش دیگر با دستان شهردارش و آن بیست نفر شورایش حل نمیشود، هرچند که همان بیست سال پیش نیز به دست آنها قابلحل نبود. وضعیت پیچیده لازمهاش فرد لایق و یا جهادی نیست. دیگر قرار نیست کسی با لیاقتش و تخصصش آنگونه که مهدی بازرگان میگفت یا با تعهدش آنگونه که شهید بهشتی بیان میکرد، ما را به مقصد برسانند. در وضعیت پیچیده افراد مهم نیستند بلکه مکانیسمها هستند که بهعنوان راهحل پیچیدگی به کار میافتند. مکانیسمها مجموعهای از ارتباطات سیستمی هستند که حوزههای مختلف را به هم ربط میدهند.
در راهحلهای سیستمی و پیچیده، دیگر از فلان استانداری که بر سر مدیرانش فریاد میزند و بهعنوان مدیر مقتدر از او یاد میشود خبری نیست یا از آن نمایندهای که با فلان مدیر کشور دادوبیداد راه میاندازند بهعنوان نماینده مردمی یاد نخواهد شد. درراه حل سیستمی سلبریتیها در سرپل دائم در حال تولید ویدئولایوهایی نیستند که در آن به وزیر و وکیل ناسزا بگویند و اشک ملت را دربیاورند تا معیاری باشند برای سلبریتیِ خوب.
بحران پیچیده امروز نیازمند راهحلهای پیچیدهای است که مکانیسمها را با افراد جایگزین میکنند. راهحلهای پیچیده مجموعهای از «تاریخنگاریها»، «آمایشها» و «آیندهپژوهیها» را دربر میگیرند و به طراحیهای نظامهای سیستمی میپردازند که مانع از «تکرار تاریخ میشوند»، «نسبت به وضعیت موجود وقوف کامل دارند» و «نسبت به آیندههای دور نظریهپردازی» میکنند.
وضعیت بحرانی پیچیده امروز ما نیز منتج از یک سیستم بحرانی است نه افراد. «ناکارآمدی سیستمی» اسم رمز بحران پیچیده امروز ماست که انتخاب فلان شهردار و بهمان لیست شورای شهر دیگر پاسخگوی حل حجم پیچیدگیاش نیست.
ما با وضعیت بحرانی پیچیده امروزمان تنها میتوانیم با راهحلهای پیچیده بهمواجهه برخیزیم. راهحلهایی که هرکدام از نهادهای سیاسی، اجتماعی، حکومتی و… در آن بهعنوان یک چرخدنده عمل میکنند که در حجم بالای ارتباطهای سیستمی خود با چرخدندههای دیگر قرار دارد.
عدم درک پیچیده ما از بحران و تقلیلدادنش به افراد درنهایت به فروپاشی سیستمی کشور منجر خواهد شد. اتفاقی که تکرار تاریخی یک انحطاط را میتوان بر آن نام گذارد.
منتشر شده در: دوهفته نامه طراح امروز / شماره ۳۲، نیمه اول دی ماه ۱۳۹۶ ، راه نو، صفحه ۴
به قلم: رضا ظهرابی
کپیرایت این مطلب متعلق به «دوهفتهنامه طراح امروز» میباشد. لذا بازنشر آن در نشریات و فضای وب (وبسایتها یا شبکههای اجتماعی) با هر شکل و عنوان، فقط با پذیرش کتبی شرایط گروه رسانهای طراح در ثبت مرجع و ماخذ امکانپذیر است.