هر ساله در دنیا مسابقه و جایزههای متعدد در حوزه معماری برگزار میشوند، برخی دارای سمت و سوی موضوعی خاصی هستند و بعضی دیگر با هدف معرفی ایدههای نو و طرحهای خلاقانهای که تاکنون ساخته شده و یا فقط بر کاغذ نقش بسته و به مرحله اجرا نرسیدهاند. اینگونه برنامهها بروز دهنده نبوغ بوده و برندگان آنها، راوی معماری معاصر و زمینهساز جریانهای آتی میشوند. از مهمترین نتایج این رقابتهای هدفمند، به میان آمدن کارفرمایان برای یافتن معماران یا آشنایی با طراحان برتر و نتایج فعالیت آنهاست که در نهایت موجب سرمایهگذاریهای خرد و کلان میشود و سازنده رویههای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی هر کشور و در نهایت جهان.
همانطور که در فصلنامه شماره ۶ «طراح» گفتیم، برآن شدهایم تا با طرح مسابقه یا جایزهای نو، برمبنای اهداف غایی و رویکرد این رسانه، هیجان تازهای در میان طراحان و معماران ایران زمین ایجاد کنیم. نظر به اینکه دستیابی به هدف با پشتوانه علم و تجربه با سرعت مطلوب و در مسیر صحیحتر پیش خواهد رفت در همانجا از صاحبنظران دعوت کردیم در این راه با ما همراه شده و نظرات، پیشنهادها و تجربیاتشان را در خصوص جایزهها و مسابقات معماری در اختیار ما قرار دهند، چرا که پیش از هرگونه برنامهریزی، نیاز داشتیم مسائل مختلفی که ایشان در طول سالهای گذشته با آنها مواجه بودهاند را بشنویم. باید همه چیز را میدانستیم و نظرات را میشنیدیم و نکات خالی و حفرههایی که هیچگاه به آنها پرداخته نشده یا بسیار کمرنگ بودهاند را جستجو میکردیم. بر این پایه، «شیرین قیومی» مشاور تحریریه مجله، به میان بخشی از معماران فعال و مطرح شده در سایر رسانهها رفت و در جمعی دیگر با اساتیدی به گفتگو نشستیم که قادر به درک بهتر پتانسیلهای حاضر بودند. حاصل گفت و گوها را آنالیز کردیم تا به کاستی و نواقص موجود پیبرده و راهکارهایی مناسب پیش رویمان نهاده شود. محورهای اساسی این گفتگوها بر پایه موضوع مسابقه، جایزه و نکات اجرایی و داوری بود. برای آنکه بتوانیم تمام نقطه نظرات را بشنویم، هیچ خطی را در مورد برنامهای که در ذهن داریم، ارائه ندادیم و با توجه به اینکه بیشتر این افراد، خود شرکت کننده در مسابقات و جایزهها و یا داور آنها بودهاند، بر نظرات و تجربیات آنها ارج نهادیم تا بدین ترتیب بر کیفیت برگزاری برنامهای نو، مهر تضمین گذاشته باشیم.
در ابتدا تصمیممان بر این بود که حاصل کار را با عنوان «گفت و گو» منتشر کنیم، اما چون برخی از صحبتها با ویرایش مصاحبه شونده به طور کامل تغییر یافت، نام «دیدگاه» برآن نهادیم و با سیاست مجله طراح در انتشار صادقانه، کامل و بدون غرض نظراتی که ایشان برای انتشار عمومی تایید نمودهاند عهد کردیم و با هدف آگاهی عمومی و -شاید به طور خاص، استفاده دیگر دستاندکاران- این نظرات را منتشر میکنیم.
نظر به اینکه نگاه کمالجویانه سایر صاحبنظران میتواند همواره، همراه و راهنمای ما در این مسیر باشد، موعد پایانی برای دریافت تجربیات و پیشنهادها ارائه نمیدهیم و همچنان پذیرای فرهیختگانی خواهیم بود که حرفی برای گفتن دارند و اشتیاقی برای همکاری…
منتشر شده در: فصلنامه طراح / شماره ۷، زمستان ۱۳۹۱ ، گفتوگو/ رویداد ، صفحه ۴۳
فرهاد احمدی
فرهاد احمدی، دانش آموخته مهندسی معماری و شهرسازی دانشگاه تهران است. او از سال ۱۳۶۰ عضو هیئت علمی دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه شهید بهشتی و معمار منتخب آسیا برای BIANUAL-ROROS نروژ در ۱۹۹۸ و معمار منتخب ایران در سال ۲۰۰۲ در BIANUAL-GOLF معماری در امارات، بوده است. از جمله فعالیتهای چشمگیر او میتوان به کسب رتبه اول مسابقه محدود مرکز کتب خطی وتصویری در پاکستان در ۱۳۷۵، برگزیده در چهار طرح اول منتخب مسابقه محدود مجموعه ساختمانهای اداری وزارت نفت تهران در ۱۳۸۱، نامزد جایزه آقاخان در ۲۰۰۰ برای ساختمان سفارت ایران در سئول اشاره کرد. او همچنین عضو هیئت ژوری در مسابقات وزارت مسکن و شهرسازی و جایزه معمار بوده است.
در بعضی از مواقع با اعلام اسامی اعضای هیئت داوران، افراد مطابق با شناختی که از نظرات ایشان دارند، به ارائه و خلق آثاری با محتوایی خاص میپردازند که این امر چندان خوشایند نیست. باید معماری را از زاویه اثری که میگذارد بنگریم و البته نمیتوان جنبههای بصری و توانمندیهای هنرمندانه طراح را در مسئله ترکیب، نادیده گرفت. یکی از معیارهای اساسی میتواند این باشد که طراح با ایجاد معماریاش چه چیزی به شهر اضافه میکند و یا در مواردی چه چیزی از آن میگیرد که طبعا در حالت اول اثری منحصر بهفرد خواهد گذاشت. در واقع معمار، نقش شهرسازانه و طراحی شهری دارد و اثری که به وجود میآورد باید در محیط بیرونی، آرام سازی و در محیط درونی، ایجاد فرصت نماید. از طرفی دیگر، معمار به رابطه محیط طبیعی و اثری که ایجاد میکند باید به دقت توجه نماید و بالاخره کارآمدی فضا که باید فرصت مشارکت کاربر و استحصال حداکثری از فضا را میسر سازد.
کاترین اسپریدونوف
کاترین اسپریدونف، متولد ۱۳۴۷ و دانشآموخته کارشناسی ارشد معماری و شهرسازی از دانشگاه علم و صنعت ایران است. وی در سال ۱۳۸۳ شرکت مهندسان مشاور حرکت سیال را تأسیس نمود و از آن زمان تا کنون به عنوان رئیس هیئت مدیره شرکت، در زمینههای مدیریت، طراحی معماری، کنترل و نظارت بر روند انجام پروژهها فعالیت دارد. از جمله جوایز متعددی که طی فعالیت حرفهای خود موفق به دریافت آنها گشته است میتوان به ،WAF ،AR Awards، معمار، معماری و طراحی شهری شهرداری تهران اشاره نمود.
نکتهای که شاید بتوان در آن بیشتر تأمل کرد اینست که آیا طرحی که زمانی شایسته امتیاز برتر بوده، هم اکنون نیز شایستگی آن را دارد؟ یا این که آیا میتوان امتیازات جدیدتری برای آن قائل شد؟ منظورم اینست که تمامی پروژهها و طرحها زمانی به قضاوت، مقایسه و داوری گذاشته میشوند که در حد طرح اولیه و کانسپت هستند و یا بهتازگی مورد بهرهبرداری قرار گرفتهاند؛ در این میان نکته ای که فقدان آن احساس میشود، قضاوت پروژهها بعد از مصرف و بهره برداری در مدت زمانی معین، مثلاً دو یا پنج سال، میباشد. این روش قضاوت که هنوز در جهان مرسوم نیست، باعث میشود، طراح میزان دقت خود را از جنبههای مختلف بالا برده و به حضور انسان در فضا با گذر زمان، -آنچه که امروزه در معماری ما فراموش شده است-، توجه داشته باشد.
هر اثر معماری طی مرور زمان، شامل تغییرات و دگرگونیهایی میشود که بخشی از آن مربوط به ضعف فرهنگی بستر کلی جامعه است و بخش دیگر از عدم توجه کافی به جزئیات کاربردی طرح حاصل میگردد. به عنوان مثال: پروژهای، رتبه اول معماری سال را به خود اختصاص میدهد که یکی از ویژگیهای کسب این جایگاه، طبق نظر داوران، همخوانی عملکرد و ساختار پروژه بوده اما بعد از گذشت چند ماه، عملکرد و کاربری آن به طور کل تغییر میکند؛ یا ساختمانی که به تمام جزئیات آن توجه شده اما در روند استفاده شاهد اضافه شدن دکههای بی ربط (احتمالاً پفک فروشی)، تابلوهای نئون تبلیغاتی و … در کنار یک المان شهری! هستیم.
نگاه من به این موضوع این طور بوده است که آیا امکان دارد پروژهای از همان ابتدا به گونهای با زمینه، مردم و استفادهکنندگان هماهنگ باشد که دیگر نیازی به آن الحاقات نبوده و یا بتوان آنها را به حداقل رساند و باز هم با گذشت چند سال همچنان قابل قبول باشد؟ این موضوع نه تنها برای خود من همیشه به عنوان یک ایده مطرح بوده، بلکه به عنوان یک دغدغه مطالعاتی، همواره در داخل و خارج از کشور وجود داشته است.
نکته مهم اینست که ما در چه بستر فرهنگیای در حال انجام چه فعالیتی هستیم. در معماری کنونی جای پژوهش و تحقیق به معنای واقعی کاملاً خالی است. بهراستی اگر معماری در پی ارتقای سطح فرهنگی است، نمیتواند صرفاً برآورده کننده نیازها و خواستههای مخاطبان و مطابق با سلایقشان باشد، چرا که با نگرشی عمیقتر در مییابیم اکثر آن نیازها و خواستهها تحت تأثیر بازار بوده و به صورتی هدفمند به مخاطبان طرح القا میشود و روز به روز آنها را از نیازهای واقعی و اساسی دورتر میسازد، در حالی که معماری باید علاوه بر پاسخگویی به آن نیازها، چالشی ایجاد نماید که در نهایت موجب ارتقای فرهنگ حاضر گردد.
ایرج اعتصام
ایرج اعتصام، متولد ۱۳۰۹، دانشآموخته دکتری از دانشگاه فلورانس است. در سال ۱۳۳۹ به استخدام دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران در آمده و همزمان به مدت چهار سال دانشیار دانشکده معماری دانشگاه ملی ایران (شهید بهشتی) بوده و در سال ۱۳۴۶ به درجه استادی دانشگاه تهران نائل شده است. ایشان علاوه بر تدریس، به کارهای حرفهای معماری پرداخته و طرحهای معماری، شهرسازی و منظر بسیاری را در تهران و شهرستانها -از جمله پارک ملت، طرح میدان و ساختمانهای شاهچراغ (ع)، پردیس دانشگاه سیستان و بلوچستان، طرح منطقهای توریستی کرانههای دریای خزر- تهیه و اجرا نمودند.
پس از بازگشت من به ایران در سال ۱۳۶۷، با توجه به داشتن مسئولیتهای دانشگاهی در دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران، برای داوری و حضور در هیئت ژوری در مسابقات مختلف، از من دعوت بهعمل میآمد که با حضور در آنها متوجه بینظمی و فقدان یک برنامه صحیح و کارآمد برای برگزاری مسابقه میشدم. در همان سالها طی قراردادی با وزارت مسکن و شهرسازی، از مسابقات معماری جهان، اطلاعاتی گردآوری کردم که از پانزده کشور مختلف جهان مثل آمریکا، ژاپن، هند، مصر و … بود. سپس کلیه اطلاعات مربوط به نحوه برگزاری مسابقات را در جدولی مقایسهای تنظیم کردیم که خصوصیات و مقررات مربوط به مسابقات در آن موجود بود.
مجموعه این مطالعات در شش جلد گزارش به چاپ رسید و به وزارت مسکن و شهرسازی ارائه گردید. چند سال بعد سازمان برنامه و بودجه برای مسابقاتی که مهندسان مشاور در آن شرکت میکردند پیشنهاد تنظیم یک آئیننامه را مطرح کردند و حاصل آن به صورت یک جزوه خلاصه به چاپ رسید که البته نیاز به بازنگری و توضیحات بیشتر دارد.
در وهله اول، من به برگزاری مسابقات معماری به عنوان یک فعالیت بسیار خوب و مفید برای معماران تاکید داشته و دارم. در جهان امروز هر کشوری که پیشرفتهتر است، تعداد مسابقات بیشتری هم برگزار میکند. در کشورهای خارجی دائماً مسابقات در حال برگزاری هستند و بسیار هم از آنها استقبال میشود. معمولاً وقتی مسابقهای به صورت عام برگزار میشود با انبوه بیشتری از پروژههای ارسالی مواجه میگردد. در ایران اخیراً برای مسابقه آرامگاه شمس تبریزی، که از بزرگترین مسابقات بود، حدود ۲۴۰ پروژه شرکت داشتند که البته رقم خوبی بود اما معمولاً در مسابقات ایران حداکثر حدود ۱۰۰ تا ۱۵۰ پروژه ارائه میشود. در صورتیکه در ژاپن، اروپا و آمریکا ارقام بسیار بالاتر میرود؛ مانند پروژه ترمینال یوکوهامای ژاپن که خانم فرشید موسوی از میان ۳۰۰۰ اثر ارائه شده، برنده آن شدند. طبیعتاً وقتی پای ارقام بالا در میان باشد نظم و ترتیب بیشتری باید وجود داشته باشد و دیگر نمیتوان به راحتی چند نفر را برای داوری برگزید.
برگزارکننده باید با یک برنامه از پیش تنظیم شده عمل کند، به شرکتکنندگان پاسخگو بوده و تنها یک نفر بهعنوان دبیر اجرایی مسابقه با برگزارکنندگان در ارتباط مستقیم باشد. در این صورت مسابقه دارای ضمانت اجرایی خواهد بود. مهم آن است که برگزارکننده مسابقه با تشکیل یک شورای سیاستگذاری، داوری و دبیر اجرائی مسابقه را اعلام نماید.
رامبد ایلخانی
رامبد ایلخانی، متولد ۱۳۵۱، دانش آموخته کارشناسی ارشد معماری از دانشگاه شهید بهشتی است. او از موسسین دفتر طراحی آرش (سابق) در سال ۱۳۸۱ و دفتر معماری «تغییر روند طرح» در سال ۱۳۹۱ بوده و در چهار دوره جایزه معمار، رتبه اول تا سوم را کسب کرده است.
فکر میکنم مسابقات و جایزهها با ایجاد رقابت درفضای حرفهای و فعال نمودن فضا میتوانند جریانهای فکری را در جامعه جلو برده و حتی گاهی جریانساز باشند. برای مثال به نظر من مسابقه فرهنگستانهای جمهوری اسلامی و مباحثی که پس از آن مطرح شد، شروعی برای جریانهای جدید حال حاضر در معماری ایران بوده است. علاوه بر این، مسابقات تأثیر زیادی در ایجاد ارتباط میان کارفرمایان و طراحان معمار داشته و دارند. مسابقات و جایزههایی همچون جایزه معمار در سالهای گذشته شاهدی بر این مدعاست. معرفی بسیاری از معماران نسل جدید به بازار کار پس از مطرح شدن آنها در مسابقات معماری به وقوع پیوسته است. همچنین پروژههایی که با برنده شدن از یک مسابقه شروع میشوند، شانس تاثیرگذاری معماران در شکلگیری شهر را بالا میبرند. البته در صورتی این مسئله محقق خواهد شد که مسابقه برگزار شده در تمامی زوایا مدیریت شود و چون در حال حاضر فضای بحث و نقد معماری در کشور ما نسبتا نوپا است و تجربه کافی در زمینه برگزاری مسابقات و داوری وجود ندارد هر ساله تعداد زیادی مسابقه برگزار میشود که اکثرا راضی کننده نبوده و نه طراحان از نحوه برگزاری و نتیجه آن راضی بودهاند و نه کارفرمایان توانستهاند از طرحهای برگزیده مسابقه در پروژههای خود استفاده کنند. ضعف اصلی معمولاً در نحوه برگزاری مسابقه است بهطوریکه معمولاً ما با بیبرنامگی، عدم وجود ملاک عمل مشخص و در اکثر اوقات با نامتناسب بودن جایزه و یا کمک هزینهها با میزان کار خواسته شده مواجه هستیم که گاهی مانع شرکت گروههای حرفهای در این مسابقات شده است.
از طرف دیگر داوری مسابقات نیز مخاطراتی جدی بههمراه دارد. تعداد افرادی که شایستگی داوری و نقد آثار در مسابقات را دارند بسیار اندک است و این تصور که داوران لزوماً میبایست از بین پیشکسوتان حرفه انتخاب شوند نیز مزید بر علت شده وتعداد افراد شایسته را عملا کاهش داده است. استفاده از طراحان جوان که در مسابقات معماری برگزیده شدهاند در گروه داوری و در کنار پیشکسوتان و همچنین معماران خارجی که با فضای نقد وداوری آشنا هستند، شاید به وضعیت داوری و ارتقاء سطح کیفی مسابقات کمک نماید.
علیرضا تغابنی
علیرضا تغابنی،متولد۱۳۵۶، دانش آموخته دکتری معماری از دانشگاه علوم و تحقیقات است. او مدیر عامل دفتر «دیگر» و برنده جوایز معماری از جمله: دو دوره برنده رتبه اول و یک دوره برنده رتبه دوم جایزه معمار می باشد.
در جایزههای معماری که تا کنون در ایران برگزار شده –که بسیار هم در روند معماری معاصر (اقلیت) تاثیرگذار بوده است- جهتگیری جوایز، زبان معاصر و تمجید نوآوری بوده که همان گرایش کلی مسابقه و جایزه است، این گرایش کلی البته با تغییر داوران در هر دوره تغییر کرده و گاه نوع نگاه داوران بر این رویکرد کلی نیز تاثیر اساسی گذاشته است.
دوم اینکه مسابقه میباید برای پروژههای ساخته شده باشد و ایده مطرح شده برای استفاده از پروپوزالهایی که اجرا نشده برای انجام مسابقه معماری مناسب نیست. چون جدا از این که پروپوزالها در مراحل مختلفی از توسعه طرح متوقف شدهاند و رقابت بین آنها دشوار است این نوع جایزه از سطح حرفهای فاصله گرفته و به فضای دانشجویی نزدیک میشود. قضاوت بین طرح ساخته شده و ساخته نشده و صرفا از طریق مدلهای سه بعدی بی مورد خواهد بود و مسابقه برای طرحهای ساخته نشده، در واقع رقابت بین طرحهای شکست خورده محسوب میشود، گویی که در حال بازی در لیگ دسته دوم هستیم.
سوم اینکه به نظرم میتواند جالب باشد که مثل جوایز سینمایی به جنبههای مختلفی از کار جایزه داده شود، مثلا بهترین ساختمان از لحاظ کیفیت اجرا مشخص شود یا آنکه بهترین لنداسکیپ در ساختمان یا خلاقانهترین استفاده از تکنولوژی و امثال آن جایزههای فرعی بگیرند. این مساله باعث میشود رقابت به جز در معمارها در حرفههای مرتبط هم تسری پیدا کند و باعث تمایز بهترینها میشود. بهطور مثال زمانیکه مجریان نیز در رزومه خودشان بتوانند به دارا بودن مقام و رتبه در اخذ بهترین اجرا و دریافت جوایز استناد نمایند، هم بیشتر شناخته خواهند شد و هم موجب ایجاد انگیزه مضاعف و انرژی جلو رونده میگردد و حرفههای مرتبط با معماری نیز که بسیار هم خلاقانه و ارزشمند هستند و در اصل، حلقه وصل کننده بین خواست و ایده معمار تا به ظهور و عینیت یافتن آن هستند نیز اعتبار کاملا مجزا پیدا کرده و سهم خود را دریافت میکنند.
کوروش حاجی زاده
کوروش حاجیزاده، متولد ۱۳۵۴ و دانشآموخته کارشناسی ارشد معماری از دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز است، کسب رتبه اول مسابقه طراحی ورودی بـاغ گیاهشناسی ملی ایران – تهران در سال ۱۳۷۹ و طراحی ساختمان نظام مهندسی استان خوزستان – اهواز در سال ۱۳۸۸ از میان نزدیک به ۳۰ عنوان شرکت او در مسابقات است.
چگونگی شروع یک نقد و اتمام آن متاثر از جایگاه نقاد و موقعیتی است که نقاد را به نقد متصل میسازد و این سازنده پنجرهای است که از یک سو نقد را به فضای حال و رابطهها مربوط میسازد و از سوی دیگر به آینده و بر نحوه برهم کنش رابطهها. و آن چنان است که به بدنه نقد، ابتدا و انتهاء و ردیفهای تاثیر گذار آن را ترتیب میدهد و تاثیر گذاری دستاوردهای نقد را از زیر ساختهای نظری صرف و توصیفی به سطوح اجرایی، راهکاری و نظم دهی به آینده، امتداد میدهد. حال این سوال مطرح میشود که چگونه قرارگیری طراح در جایگاه نقاد میتواند به چنین سیری از سطح به عمق و بلعکس دست یازد؟ شناسایی مولفههای تاثیر گذار -متغیرها در دو سوی پیکان نقد- نیازمند رصد صحیح نحوه بر هم کنش و اثر گذاری رابطهها است و نه به عنوان امری ذهنی و از نگاه یک طراح صرف و یا عینی از موقیعت داور، بلکه نیازمند موقیعتی واقع گرا و به عبارتی رئالیستی است و این چنین است که سطوح و ردیفهای نقد، پر بار و انجام پذیر میگردد و نقد را فراتر از یک متن ادبی پیش میبرد.
اینجانب به عنوان یک طراح، تجربه بیش از ۳۰ مسابقه حرفهای را از سر گذرانیده و تجربه زمینهها و بسترهای گوناگون طرح و همچنین خواستها و درخواستهای گوناگون کارفرمایان، نحوه برگزاری و مدیریت گوناگون را دارا میباشم. از این رو با ادبیاتی توصیفی سعی در تحلیل دغدغههای معماری معاصر ایران در جریان مسابقات معماری دارم. بر این باورم که مسابقات معماری همچون اهرم پیشبرنده و انگیزهساز جمعی برای معماران میتواند موجب پیدایش ایدههای گوناگون و حرکت در سطوح گوناگون علم و عمل معماری شود. برای بسط مفاهیم ابتدایی و فهم متغیرها میتوان اثرات مسابقه معماری را در دو تراز سطح و عمق بررسی کرد، در سطح، ایجاد زمینه تعامل همگانی، افزایش پویایی فکری، برون رفت از قالبهای متداول، نوگرایی و پویایی معماران، رقابت سازنده، هماندیشی، آزاد اندیشی، دگراندیشی و از سوی دیگر در عمق، زاینده تمایز و نحوه نگرش به مولفههای هویت، زمینه گرایی، آینده گرایی و آینده پژوهی دانست اما در«سطح نقد» و قرارگیری در حد رئالیستی، نیازمند شناخت انگیزه معماران، کارفرمایان و بررسی اثر مدیریتی برگزار کنندگان است از این رو بررسی چگونگی همافزایی و یا تقابل انگیزههای این سه در فهم این جریانهای موازی و همزمان، اهمیت بسزایی دارد.
انگیزه معماران را در یک نگاه میتوان در معرفی و آزمون خود، بیان افکار، بروز استراتژیها و ایجاد زمینه کاری و همچنین اقتصادی دانست و از طرف دیگر هدف کارفرمایان را در دستیابی به طرحهای بدیع، نو، بهرهگیری از نیروهای ناشناخته و متعاقب آن صرفه اقتصادی از این حضور فراگیر دانست.
برگزارکنندگان به عنوان گروه واسط و متغیر وابسته، نقش سازندهای در کیفیتیابی و اثر گذاری فرآیند و نهایت این تعامل دارند که متاثر از دو گروه نخست، اثر نهایی را میسازند و تاثیر آن بیش از آنچه مینماید قابل بررسی است. حال نحوه تعامل این دو انگیزه و سه اثر سازنده، اثرات این جریان است، از یک سو، معماران و به ویژه نسل جوان آن با بهرهگیری از دانش متفاوت و مجهز بودن به قدرت نرم افزاری و فضای سایبری در جستجوی ایدههای نوین و فضایی چون فضای سوم و معرفی خود هستند، از این رو بی مهابا و با ممیزی کمتری مسابقات را تجربه مینمایند و معماران پر سابقه در پی کارهای قبلی و ایدههای جدید، تمایل بیشتری به گرایشات صنفی و حرفهای دارند و با ممیزی دقیقتری حضور مییابند. اما آنچه پر اهمیت است همواره طیف خاصی از معماران در این عرصه حضور مییابند که دارای یک توان پنهان و علمی و امکانات استهلاک پذیر کاری و عملیاند و با شرکت در مسابقه دست به نوعی سرمایهگذاری میزنند که در یک بازه زمانی اغلب کوتاه از امکانات و توان مالی آنها میکاهد و بر تجربه آنها میافزاید. کارفرمایان از هر طیفی درجستجوی ایدههای نو و با صرفه اقتصادی هستند و برگزاری مسابقه اطمینان بیشتری در دستیابی به افقهای سرمایهگذاری و بازدهی ایجاد مینماید. به عبارتی با هزینه محدود، دست یافتن به طرح و ایده نامحدود را میتوان هدف آنها دانست.به مسابقه گذاشتن یک طرح موجب میشود، معماران با دید بازتر و محدودیت کمتری، فرآیند طراحی را پیگیری نمایند. بررسی نحوه اثر گذاری مسابقات معماری به جریان معماری در دو دهه گذشته، نشان میدهد: معماران جدای از اسامی آنها در مسابقات معماری ضمن بیان آزاد افکار خود دست به نوعی نوگرایی زدهاند و نوعی پله پرش برای آنها بوده است. تحولی که روند طراحی در دفاتر معماری را دگرگون و معماران را به آینده و انجام پروژههای معماری دفاتر خود حساستر و با قیاس مسابقهای، طراحی را حساستر کرده است. این مساله یک اثر کلی در هر گوشه ای از دنیا میتواند باشد اما آنچه مارا متفاوت ساخته است، قرارگیری در یک اقتصاد دولتی و یا شبه دولتی است.کشور ما در دهه هشتاد در حالی که در حال باز ساخت شهرهای پس از جنگ بود و دهه نود زمانی که به دنبال تکمیل آن بود کمتر به دنبال ساخت کیفی بود. تا اکنون که با گذار از اقتصاد دولتی به خصوصی، طرحها توجیه اقتصادی خاصتری را نیازمند هستند. به عبارتی کارفرمایان دولتی محدودتر عمل مینمایند و از این رو کیفیتر نگاه می کنند و کارفرمایان خصوصی خاصتر و اغلب در حوزه کارکردهای تجاری و عمومی عمل مینمایند. بنابراین، مسابقه معماری راهکاری دو طرفه برای معماران و کارفرمایان است. بر این اساس میتوان گفت مسابقات معماری اهرمی فعال در پیشبرد جریان معماری خواهند بود و در مقیاسهای گوناگون خرد و بزرگ، محدود و فراگیر، تاثیر بسزایی در پیشرفت معماری آتی ما خواهند داشت. این دو جریان در نگاه اول هم سو هستند و همگرا مینمایند، در یک بیان «ایدههای گوناگون و نوگرایی مقرون به صرفه»، اما دارای یک تضاد عمیقاند که میتوان از تضاد نوگرایی انتزاعی و واقعگرایی شرایطگرا یاد کرد. این نوگرایی زمینهگرا و یا غیر آن، یک سوی این مغاک است و نگاه مطلوب پسند اقتصادگرای کارفرمایان سوی دیگر این گسست، در عمق وحدت، سطح را متزلزل مینماید و نتایج برگزاری مسابقات معماری را با این سوال روبرو میسازد: آیا این همایش ایدهها منجر به همافزایی و تولید جریان میگردد؟ و یا تضعیف توان نسل پیشرو را به دنبال دارد؟ از طرف دیگر میتوان پرسید: آیا برگزاری مسابقات همواره نظر کارفرمایان را تامین مینماید ؟ و منافع ایشان را مرتفع میسازد؟ از این رو است که برگزاری مسابقه در اکثر مواقع منجر به انعقاد قرارداد بین نفر برگزیده و کارفرما نمیگردد و این میدان تاثیرگذار را دچار رکود میسازد.
همانطور که در مقدمه آمد، رونق این عرصه، موجب پویایی معماری در سطح و عمق میگردد. از یک سو ایدههای نو را از هجمههای متداول به بیرون میکشاند و از طرف دیگر با پشتوانه اجرایی، شعور اجرایی و پتانسیلهای ساخت را متحول میسازد و این نیازمند ایجاد ثبات میباشد، ثباتی که بیش از هر چیز نیازمند پیوند صحیح و اخلاقگرای معماران است و به موجب آن رقابت از سطح معماران به سطح معماری کشانیده میشود و موجب ارتقای اندیشه طراحی میگردد پیوندی که تا کنون دیده نشده است و یا کمتر در مسابقهای نمود یافته است. این اخلاق صنفی که در یک مسابقه معماری برگزارکننده میبایست متضمن و مبادی آن باشد نیازمند ایجاد شعور جمعی و وحدتگرایی ریشهدار است که ورای شرایط، رقابت صحیحی را به عنوان همکار و همیار و نه رقیب مالی یکدیگر متصوراند و همچنین نیازمند باز تعریف قوانین کسب اهرم اجرایی برای برگزارکنندگان است و نه به عنوان دستگاه ادرای کارفرما و بدون هیچ توان عملی.
بیشک این امر موجب توازن وزنه به سوی معماران خواهد بود، امری که اکنون خبری از آن نیست و کارفرمایان به عنوان صاحبان سرمایه همواره توان نقض شرایط مسابقه، تغییر نتایج و هرگونه دخل و تصرف را دارند. از طرف دیگر این اندیشه میبایست درونی گردد چرا که تامین صحیح و واقعگرایانه و نه ایدهآلیستی نیاز کارفرما و جامعه گام اول در خلق اثر صحیح و قابل رقابت است. اما کاستی سومی نیز میبایست مورد نظر قرار گیرد و آن بازبینی و تدوین قانون مسابقات معماری است که ضمن داشتن پشتوانه اجرایی شرایط را برای طرفین مساعدتر نماید و با ایجاد مجرای صحیح ارتباط بین معماران و کارفرمایان زمینه بهرهگیری بیش از بیش پتانسیلها و ایدههای نو را هموار نماید.
در پایان میتوان گفت حرکت به سوی معماری فردا از گذر مسابقات، انرژی فراوانی میپذیرد. پیوند سرمایه و معماری امری ناگسستنی است، از طرف دیگر واقعگرایی این پیوند را به نفع طرفین متمایل میسازد.
این نوشته نه در پی تنظیم نفع برای معماران بلکه با شناسایی متغیرها از منظر یک نقاد سعی در ایجاد یک درنگ برای اندیشیدن حرفهایتر راجع به مسابقات معماری داشت، مسابقات معماری به عنوان یک جمعبندی از درآمدهای معمارانه هر دفتری و موسسه معماری نقش بسزایی در نزدیک کردن عمل واندیشه معماری خواهند داشت و اثر پنهان آن پیوند معماران جوان و معماران پرسابقه قبلی، امریست که آموزگار اخلاق حرفهای در جامعه از هم گسسته معماری خواهد بود.
.
.
این گفت و گو ادامه دارد…
منتشر شده در: فصلنامه طراح / شماره ۷، زمستان ۱۳۹۱ ، گفتوگو/ رویداد ، صفحه ۴۳
کپیرایت این مطلب متعلق به «فصلنامه طراح» میباشد. لذا بازنشر آن در نشریات و فضای وب (وبسایتها یا شبکههای اجتماعی) با هر شکل و عنوان، فقط با پذیرش کتبی شرایط گروه رسانهای طراح در ثبت مرجع و ماخذ امکانپذیر است.