…پروژه ایوان انتظار که مدتی است در میدان ولیعصر تهران بازگشاییشده، در محافل علمی و تخصصی، موافقین و مخالفین متعددی را برای خود دستوپا کرده است. این پروژه که لایه نهایی ایستگاه متروی میدان ولیعصر در خط ۳ متروی تهران میباشد، از سوی مدیریت شهری بهعنوان یک پلازا (فضای شهری) معرفیشده است. اینکه در ادبیات مدیران شهری که اغلب هم دارای تخصصهای فرعی هستند، به این فضا، فضای شهری اطلاق میشود، جای تعجب ندارد؛ اما اینکه مشاور طراح این پروژه که بخشی از جامعه متخصص حوزه معماری، منظر و شهرسازی است و به این صورت اصول اولیه یک فضای شهری را نادیده میگیرد، جای تأمل دارد. این نوشتار مختصر تلنگری به جامعه معماران، معماران منظر و شهرسازان میزند تا شاید بواسطهی در دست داشتن یک پروژه، بازیچه دست مدیران شهری نشوند….
منتشر شده در: دوهفته نامه طراح امروز / شماره ۲۱، نیمه دوم تیر ماه ۱۳۹۶ ، حرف اول ، صفحه ۲
به قلم: مهدی فاطمی
سنتی به نام نامگذاری
الزاما نیازی نیست معماری خوانده باشید تا با مفهوم ایوان آشنایی پیدا کنید. ایوانهای باستانی ایرانی که البته در مساجد، مدارس و خانههای تاریخی بهوفور وجود دارند و اگر اهل سفر هم نباشید، احتمالاً ایوانِ خانه مادربزرگ را بهخاطر دارید. در اغلب موارد، ایوان با ارتفاعی معقول از سطح حیاط، دیدی وسیع از منظر روبرو را به ناظر میدهد. حالآنکه در پروژه میدان ولیعصر سابق، اینکه دید به آسمان، بهجای گنبد، به ایوان تعبیر شده نیز جای تأمل دارد. هرچند که به نظر میرسد نامگذاری ایوان انتظار و البته خواندن این محوطه با عنوان فضای شهری، بعد از فشارهای اصحاب رسانه و تعطیلی واحدهای تجاری اطراف آن انجامگرفته باشد. البته نام فضا موردبحث نبوده و حتی میتوان ایوانی رو به آسمان هم داشت. نکته؛ تحمیل یک ایستگاه مترو باعنوان فضای شهری به مردم شهر است که مجبور شوند با آن جای خالی خاطرات میدان ولیعصرشان را پر کنند.
زندگی در هرکجا بهجز سطح زمین
مورد بسیار عجیب در سیستم شهرداری، تمایل شدید به ایجاد فضای باز شهری برای مردم در زیرزمین است. شهرداری که برای مردم در ارتفاع و با تراکم خانه میسازد، عجیب است که برای تعامل و سرگرمی آنان، زیرزمین را انتخاب کرده؛ پروژههایی مانند چهارراه ولیعصر نیز مؤید این سخن هستند. حتماً زندگی در سطح زمین به دلیل آلودگی هوای تهران امکانپذیر نیست و مسئولین شهری برای رفاه حال شهروندان آنها را به زیرزمین یا فراز ابرها برده و در مسیر باد قرار میدهند. البته به نظر میرسد این تکنیک نوظهور بوده و قبلاً در سیستم شهرسازی تهران پیاده نمیشده؛ زیرا اگر چنین بود قطعا بهجای اینهمه پل هوایی، زیرگذرهای متعدد ساخته بودیم.
در انتظار ظهور مؤلفههای فضای شهری
برای درک یک فضای شهری، بازهم نیازی به خواندن رشته شهرسازی نیست. تنها کافی است سری به میدان نقشجهان اصفهان زده یا میدانهای قدیمی شهرها و البته بازارهای سنتی به چشمتان خورده باشند یا اینکه خدایی نکرده از ممالک فرنگ بازدیدی به عملآورده باشید. در هر حال متوجه خواهید شد که مؤلفههای شکلگیری فضای جمعی بهقدری واضح و مبرهن هستند که برای دیده شدن نیازی به چشم بصیرت ندارند. حال به بخشی از این ویژگیها که در ایوان انتظار وجود ندارند میپردازیم:
-حضور بدون واسطه و با دلیل در فضا: یک فضای شهری حاصل حضور مداوم شهروندان به دلایل مختلفی در آن فضا است. این دلیل میتواند خوردن خوراکی، گوش دادن به موسیقی، یا نشستن و نگاه کردن مردم و … باشد. درواقع تعامل و فعالیتهای جمعی و اجتماعی بهعنوان روح یک فضای شهری مطرح هستند که بر اساس آن، فرم و کالبد، بعضاً بدون هندسه فضاهای شهری جان گرفته و سرزنده و پویا میگردد. این روح توسط مردم و بهصورت خودجوش ظهور کرد که البته وقایع تاریخی، تصویر ذهنی و کاربریهای اطراف هم در شکلگیری این زندگی تأثیرگذار هستند. در ایوان انتظار چه فعالیتی شاخص است که بخواهد جاذب مخاطب باشد؟! قطعا فعالیتهای فرمایشی و دستوری تولید جاذبه نمیکند.
-اولویت پیادهبر سواره: در فضای شهری، اگر حرکت سواره و پیاده باهم وجود داشته باشد، عموماً تقدم با پیاده است. یکی از وجوه تمایز میدان و فضای شهری با فلکه و البته خیابان در همین اولویتبندی است. یک فرد به دلیل حاشیه امنیت فضای شهری به آن روی میآورد و گاهی هم دوری از سروصدای مکانیکی شهر دلیل رجوع مخاطب به فضای شهری است؛ اما در ایوان انتظار خبری از تداخل حرکتی با اتومبیل نیست، زیرا اتومبیل روی سر مخاطب جای گرفته و دور سرش هم میگردد.
-شنیدن کی بود مانند دیدن: نکته بعدی دید به فضای شهری است. مردم چگونه از وجود فضای شهری در دل زمین خبردار شوند؟ آدرسدهی با تابلوی ترافیکی، همان تداعی فلکه را خواهد داشت درصورتیکه عابر پیاده در فضای شهری به دنبال آزادی عمل و اختیار حرکتی است. برای ورود به ایوان انتظار باید از ورودیهای مترو استفاده کنید که بهنوعی مکانی با ورود و خروجِ کاملاً محدودشده بوجود آمده است.
سؤال مهم اینجاست که اگر واحدهای تجاری اطراف این محوطه بازگشایی و افتتاح میشد، میتوانستیم بازهم این پاساژ زیرزمینی را فضای شهری بنامیم؟ هرچند فعالیتی مثل خرید در اغلب فضاهای شهری دنیا مطرح است. میتوان تصور کرد که وسعت این ایوان با قطر ۶۵ متر با حجم خریداران، پاسخگوی ایجاد فضای تعامل بین آنها نبود.
-فضای عمومی شهری: به دلیل مالکیت شرکت بهرهبرداری متروی تهران بر این فضای شهری و البته چهارراه ولیعصر، مخاطب نمیتواند فعالیت یا تعامل موردنظر خود را بدون هماهنگی در فضای شهری انجام دهد. بهنوعی وی در ملک خصوصی مترو حضور دارد و میبایست تابع قوانین آن باشد. فقط این ملک خصوصی مانند یک باغ تفریحی است که سقفش، همان آسمان آبی است.
-محورهای ارتباطی: شکل سابق میدان و خیابان ولیعصر با بلوار کشاورز هویت خود را کامل میکرد. درحالی که در این پروژه حتی نیمنگاهی هم به این محورها نشده است. میتوان این فضای شهری را نمونه نادری در دنیا تلقی کرد که برای ورود و خروج مخاطب هیچ نیازی به اتصال به محور شهری یا حتی گذر فرعی ندارد.
شکرگزاری
از همه مشکلات این پروژه که بگذریم، محدودیت سایت موردنظر (یک میدان شهری احاطهشده با خیابان) موجب شده تا برخی موهبتها هنوز باقی بمانند و باید بابت این قضیه خدا را شکرگزار باشیم:
-خدا را شاکریم که این ایوان درحرکت پیادهی دور میدان خللی ایجاد نکرده و مانند سابق عابران آن در هر ساعت از شبانهروز میتوانند در اطراف میدان سابق ولیعصر تردد کرده و مانند چهارراه ولیعصر -بر اساس سیستم شهرسازی نوین شهرداری تهران- عابر پیاده برای عبور از تقاطع در ساعات تعطیلی مترو نباید مسیر بیشتری را برای دور زدن نردههای ورودممنوع طی کند.
-خدا را شاکریم که بین مجتمعهای تجاری اطراف میدان و البته فضاهای تجاری راکد داخل آن، جایی برای عبور خریدار باقیمانده و حداقل پیادهروهای سابق هنوز مالکی ندارند.
-خدا را شاکریم که در پروژه ایوان انتظار دید به آسمان گاهی آبی تهران را از دست ندادهایم و به لطف این گشودگی میتوانیم جهت را تشخیص داده و خود را در فضا جانمایی کنیم.
و نکته پایانی اینکه مخاطبین در ایوان انتظار، فقط و فقط انتظار میکشند که یکزمانی مدیران شهری، به فهمی معقول از نیازهای مخاطبین و البته مبانی پایه شهرسازی دست یابند.
منتشر شده در: دوهفته نامه طراح امروز / شماره ۲۱، نیمه دوم تیر ماه ۱۳۹۶ ، حرف اول ، صفحه ۲
به قلم: مهدی فاطمی
کپیرایت این مطلب متعلق به «دوهفته نامه طراح امروز» میباشد. لذا بازنشر آن در نشریات و فضای وب (وبسایتها یا شبکههای اجتماعی) با هر شکل و عنوان، فقط با پذیرش کتبی شرایط گروه رسانهای طراح در ثبت مرجع و ماخذ امکانپذیر است.