… حروف تایپوگرافی و خوشنویسی چند سالی است که قدم به دنیای جواهرات گذاشته و آثار زیبایی را به معرض نمایش درآورده است. در بسیاری از کشورها این شیوه طراحی مورد استقبال کاربران نیز قرارگرفته است اما در ایران باوجود استفاده از موتیف های ایرانی مربوط به ادوار مختلف تاریخی، در کنار بهرهگیری از خط زیبایی فارسی که قسمتی از فرهنگ، هنر و ریشه ایرانیان را به تصویر کشیده، این علاقه تشدید شده تا جایی که موردتوجه خاصی قرارگرفته و توانسته جایگاه ویژهای در بین مردم پیدا کند….
منتشر شده در: دوهفته نامه طراح امروز / شماره ۱۰، نیمه اول دی ماه ۱۳۹۵ ، فشن نگاری ، صفحه ۱۱
به قلم: مهرنوش سهیلیراد
به اعتقاد وی، در حال حاضر نگاه بنیادینی نسبت به شناخت ریشه جواهرات در مقوله طراحی، وجود ندارد. او مثال جالبی برای من زد که بیان آن خالی از لطف نیست. دلبری میگوید: «در نگاه اول، وقتی به تاریخ رجوع کنیم قبیلهای را میبینیم که در آن فردی موفق شده شیری را شکار کند و قاعدتاً فردی نیرومند به شمار میرفته است. حال این مسئله حائز اهمیت میشود که او بتواند قدرت خود را در معرض دید همگان قرار دهد. بنابراین وی دندان شیر را جدا کرده و به گردن خود میآویخته تا طبقه اجتماعی و فرهنگی خود را بیان کند». او این داستان را بسط میدهد به حالوروز ساختارهای امروزی طلا و جواهرات در کشور و معتقد است که: «مصرفکنندهها غالباً آگاهی نسبت به پیشینه زیورآلاتی که مورداستفاده قرار میدهند، ندارند و حتی ممکن است فراموش کنند که این اشیا میتوانند نمایشگر طبقه اجتماعی آنها باشند و تنها به خاطر طرح خاص و مدل فشن و نامفهومشان مایل به تهیه آنها هستند، که همین امر آسیب بسیاری را به جامعه وارد میکند». از سوی دیگر یادآور میشود: «وارداتی داریم که با خود، پوشش فرهنگی خاصی را به همراه دارد و گاهی اوقات باعث میشود که لباسهایی با الگوهای خاص (حالآنکه مغایر و یا موردقبول با فرهنگ جامعه باشد) در کنار این زیورآلات مورداستفاده قرار گیرد. این زمان است که در کنار محصولاتی که در امتداد آموزشهای غیراصولی تولیدشده، از چند سو متحمل ضربه و آسیبهایی میشویم که این برای جامعه ما بسیار بد است».
سیاستی که دلبری در شرایط مختلف اتخاذ کرده، در بسیاری از اوقات توانسته در بخشهای مختلف ایده تا تولید، وی را از سایرین متمایز سازد. برای مثال او از محصولات میناکاری خود میگوید که با توجه به تکنیک ساخت پیچیده و ترکیب رنگی جالب (که ضمن بازی رنگ و حرارت اتفاق میافتد)، تولید میشود.وی تصمیم میگیرد بدون آنکه اجرت ساختی به این متریال اختصاص دهد، مبلغ پایینی برای آنها در نظر گرفته و به فروش برساند. اینجا متوجه میشود که نهتنها مشتریهای اجناس با قیمت بالاتر سراغ آنها نیامده بلکه توجهی هم نشان ندادهاند. درنتیجه از بین درخواستکنندگان، با عدهای مخاطب که دارای دید هنری متفاوت بودند روبرو شده و تمایلات و سلایق آنها را نیز در تولیدات بعدی خود واردکرده و موفق میشود گستره مخاطبان خود را افزایش دهد.
در ادامه پای پرسش و پاسخهای دوستانهای که با آقای «الف دال» داشتم مینشینیم تا در جریان جزئیاتی از فعالیتهای حرفهای وی قرار گیریم.
جرقه «الف دال» از کجا زده شد؟
فعالیت حرفهای من از سال ۷۷ ضمن آموزش در کارگاه جواهرسازی و دریافت مدارک مختلف از داخل و خارج ایران شروع شد تا اینکه دستساختههایی که در کارگاه پدری خود تولید کرده بودم نظر دوست من را که ساکن ایتالیا بود، جلب کرده و سبکی با عنوان جواهرسازی معاصر را به این نمونهها نسبت داد. ازآنجا شروع کردم به گسترش فعالیت خود؛ از جمعآوری اطلاعات گرفته تا آموزش و تدریس، که درنهایت «الف دال» که اختصار نام خودم است، شکل گرفت.
به نظر میرسد که نام برند شما نمایهای برای معرفی سبک طراحیهای شماست. آیا از ابتدا همین فرمت برای لوگوی شما در نظر گرفتهشده بود؟
ازآنجاییکه من در خانواده مذهبی بزرگ شدم و انجام کارهای هنری در آن زمان زیاد باب میل و مورد تائید خانواده نبود و از سوی دیگر در ایران هم یک متهم را بانام اختصاری عنوان میکردند، به خاطر دیدگاهی که داشتم، در نوع خود متهم بهحساب میآمدم و این باعث شد الگوی نوشتاری برند خود را با این سبک پیریزی کنم.
اینطور که در طرحهای شما دیده میشود، راحت میتوان پی به سبک شما برد. آیا این اتفاق طی پیشبینی خاصی عینیت پیداکرده یا اینکه در طول فعالیت به این سمت سوق داده شدید؟
در حقیقت نمیتوان گفت این موضوع کاملاً برنامهریزیشده بوده است، چون سعی کردهام تحتالشعاع علایق خود، محدود به سبک خاصی نباشم. حتی میتوانم بگویم برخلاف علاقه خاصم به خطاطی و جواهرسازی که حرفه من است، در زندگی شخصی زیاد از آنها استفاده نمیکنم. اما طی نمایشگاههایی که در خارج از کشور برگزار کردم به این نتیجه رسیدم که فونت، فارغ از اینکه لغت خاصی باشد یا معنی خاصی بدهد، میتواند تنها از جنبه بصری رضایتبخش بوده و فقط بهعنوان موتیف استفاده شود.
مایلم از تیم طراحی شما بیشتر بدانم. آیا همگی تحصیلات آکادمیک درزمینه طراحی دارند؟
الف دال عملاً تیم طراحی ندارد. ما تنها طراحانی را پرورش میدهیم که زیر نظرمان در بخشهای مختلف تولید، همکاری میکنند. هرچند که اگر طرحی از ایده آنها تولیدشده باشد، بانام خودشان بهعنوان طراح عرضه میشود، البته که از فیلتر استانداردهای ما نیز عبور میکند. بااینحال، مسئولیت طراحی هر آنچه مربوط به دیزاین داخلی و کارهای کالکشن باشد به عهده خودم بوده و حتی در بعضی مواقع کارهای نرمافزاری هم انجام میدهم.
روند ظهور محصولات، از کانسپت تا تولید چطور صورت میپذیرد؟
علیرغم علاقهای که به خطاطی و مجسمهسازی داشتم ،به دلیل عدم تمایل من به محدود شدن فعالیت در این سبک خاص هنری، تصمیم گرفتم این بخش را در کنار حجم سازی، در جواهرسازی نیز وارد کنم. بنابراین عمده کارهای من با کانسپت خوشنویسی شکلگرفته است. البته این را هم بگویم به خاطر تغییراتی که در اصول نوشتار خط دادهام، از سوی استادان خطاطی برای خود دشمنتراشی هم کردهام.
در حال حاضر، جایگاه الف دال در بازار کار کجاست؟
ما در حوزه کارهای هنری برای جلوگیری از کپی شدن، سعی کردیم که در بخش تبلیغات کمرنگتر ظاهر شویم. اما با استفاده از لینکهای خود، شو رومهای متعددی را درجاهای مختلف برگزار کرده و مشتریهای خاص خودمان را نیز مطلع ساختهایم. درواقع حدود یک سالی هست که شروع به تولید محصولات تجاری نموده ایم که ماحصل آن، افتتاح فروشگاه الف دال در تهران و واگذاری نمایندگی به مراکز فروش در شهرستانها نیز بوده است. در ادامه باوجود معضل کپی کاری، محصولاتی باقیمت مناسب برای عموم تولید کردیم که در هرجای دنیا بتواند معرف ما باشد. چراکه عقیده دارم: «بهجای اینکه به تاریکی لعنت بفرستیم، چراغی روشن کنیم».
تأثیر سلیقه بازار بر روی کارهای شما به چه میزان است؟
علیرغم شکستهایی که در کار خوردم، همچنان اجازه ندادهام که کاربر من را هدایت کند. من تنها جریان سازی کردم تا مخاطب، خود تصمیم بگیرد با توجه به سلیقه خاصش از کدام سبک محصولاتم استفاده کند.
درجایی گفته بودید: از پرویز تناولی بسیار آموختهام…
تناولی انسان بسیار باهوشی است که اگر به مجموعه طراحیهای جواهرات وی نگاهی بیندازیم متوجه میشویم که تنها از چند المان محدود استفاده کرده و تنها به خاطر چیدمان هوشمندانه اینها در کنار یکدیگر توانسته نمونههای متنوع و جذابی را خلق کند.
با این حساب میتوان گفت: صاحب سبک در «کلاژ موفق». موافقید؟
دقیقاً همینطور است. او کسی است که چیدمان و ارزش اشیا را بهخوبی میداند و حتی در مجموعه آثار مجسمهسازیاش این توجه به محیط اطراف و زیباییشناسی دقیق، بسیار مشهود است و من با تکیهبر ماحصل آنچه طی همکاری و شاگردی ایشان آموختهام، توانستم نگاه متفاوتی به طراحیهای خود داشته باشم.
آیا اختصاص دادن کد ثبت اثر توانسته تأثیری در کمتر شدن جعل از نمونه کارهای شما داشته باشد؟
مسلماً این امر یک فرض محال است. من همیشه سعی میکنیم بجای پیدا کردن مقصر و متهم کردن مجرمان، وقت برای تولید یک طرح جدیدتر بگذارم. حتی گاهی این جعلها تبلیغ کار من هم میشود، چون من برای به امضای شخصی رسیدن کارها و نمایش دستخطم روی آنها بسیار تلاش کردهام. بنابراین اصالت ایده من روی نمونههای جعلی همچنان عیان است.
نگاه شما به تأثیر جریان مد موجود در داخل کشور به روی کارهایتان چطور است؟
سعی الف دال همیشه بر این بوده که خود، سازنده مد باشد و نسبت به نیاز روز جامعه با توجه به حس زیباییشناسی و سلیقه مخاطب، این جریان را هدایت کند.
درباره همکاری که با فیلم سینمایی نفس داشتید بفرمایید؟
در سال ۱۳۹۴ فیلم سینمایی «نفس» توانست برنده جایزه نگاه ملی در جشنواره فیلم فجر باشد. وجه اشتراک رویکرد ملی ما، با عنوان این جایزه باعث شد به پیشنهاد یکی از دوستان همکاری بین ما و جشنواره در خصوص اهدای جوایز و طراحی تندیس این مراسم صورت پذیرد. پس از مشاهده فیلم و آشنایی با فضای حاکم در آن، به پیشنهاد آقای قاسمی(تهیهکننده فیلم) قرار بر ارائه چند اتود از سمت ما شد. نهایتاً توانستم با جمعآوری برآیندی از نگاه خود نسبت به فیلم در کنار درخواست کارفرما محصول نهایی را تولید کنم. خروجی کار، چند انگشتر بهعنوان هدیه به عوامل و تندیس جایزه بود.
منتشر شده در: دوهفته نامه طراح امروز / شماره ۱۰، نیمه اول دی ماه ۱۳۹۵ ، فشن نگاری ، صفحه ۱۱
به قلم: مهرنوش سهیلیراد
کپیرایت این مطلب متعلق به «دوهفته نامه طراح امروز» میباشد. لذا بازنشر آن در نشریات و فضای وب (وبسایتها یا شبکههای اجتماعی) با هر شکل و عنوان، فقط با پذیرش کتبی شرایط گروه رسانهای طراح در ثبت مرجع و ماخذ امکانپذیر است.