…در طول دوران ۱۲ ساله مدیریت آقای دکتر قالیباف بر شهرداری تهران یکی از برجستهترین اقداماتی که در کارنامه مدیریتی ایشان قابل نقد است حجم قابلتوجه پروژههایی است که در تهران اجرا شد. بخشی از این پروژهها از دوران مدیریتهای قبلی در شهرداری تهران بر زمینمانده بود و بخش عمدهای هم در طول دوران مدیریت ایشان و بر اساس برنامهها و رویکردهای مدیریتی او برنامهریزی و اجرا شد. خود او هم در طول دوران مدیریت و در تبلیغات انتخاباتی ریاست جمهوری در سالهای ۹۲ و ۹۶ روی این پروژهها مانور زیادی داد و البته رقبا هم در نقد عملکرد آقای قالیباف به این پروژهها استناد میکردند.
نکته مهم در اجرای پروژههای شهری نقشی است که آنها باید در حل مسائل شهری ایفا کنند. اصولاً پروژه در شهر با اهدافی تعریف میشود. پروژههای کلانشهری را با چه اهدافی اجرا میکنیم؟ قرار است آنها کدامیک از اهداف راهبردی شهر را برای ما تأمین کنند؟ خود آن راهبردها ابزار تحقق کدام اهداف کلان توسعه شهری هستند؟ چشمانداز ما از شهر مطلوب چیست که برای آن چشمانداز اهداف کلان را تدوین کنیم؟ پروژهها در برنامههای توسعه شهری اقدامات کوتاه مدتی هستند که به حرکت ما در مسیر راهبردها و تحقق اهداف کلان یاری میرسانند و مستقلا موضوعیت ندارند. پس در قضاوت اصلی در خصوص پروژههای شهری باید نقش آنها در تحقق اهداف توسعه را مورد توجه قراردهیم و نه الزاما کیفیت اجرای پروژه و یا هزینه، زمان و محدوده را هر چند آنها هم در مقیاس خرد مهم هستند. اکنونکه مدیریت شهری در آستانه یک تغییر جدی قرارگرفته است، ضروری است که در خصوص پروژههایی که در شهر اجراشده و بخش عمدهای از منابع شهری در ۱۲ سال گذشته و حتی منابع آینده، صرف آنها شده را مورد ارزیابی قرار دهیم و برای پروژههای آینده طوری برنامهریزی کنیم که حداکثر منافع را از منابع معدود برای شهر و شهروندان به دست بیاوریم….
منتشر شده در: دوهفته نامه طراح امروز / شماره ۱۸، نیمه اول خرداد ماه ۱۳۹۶ ، نگاه ویژه ، صفحه ۸
به قلم: طوفان جعفری
امان از ذهنیت پروژه محورِ سادهانگار
متأسفانه در ساختار ذهنی ما ایرانیان از خرد و کلان، از مدیرانی که وظیفه سنگین هدایت و رهبری سازمانهای مؤثر و کلان را بر عهدهدارند تا زندگی شخصی همواره گرایش بهنوعی سادهسازی مسائل پیچیده وجود دارد. امری که در تبلیغات انتخاباتی ریاست جمهوری سال ۱۳۹۶ بهکرات شاهد آن بودیم. مطرح کردن راهحلهای پروژه محور و سادهانگارانه در چارچوب تفکر خطی کاندیداها به معضلات پیچیده، چندلایه، دارای سابقه تاریخی بعضاً چند صدساله در حوزههای کلان اقتصادی و اجتماعی، نمونه کاریکاتورگونه این نوع نگاه است.
یک دلیل این امر برمیگردد به اینکه بخش عمدهای از مدیران ارشد کشور یا پزشک هستند یا مهندس که ساختار ذهنی آنها با پروژه عجین شده است و پروژه را درک میکنند. در نگرش مهندسی یک مسئله وجود دارد که ما یکراه حل فنی برای آن پیدا میکنیم و با اجرای راهحل مسئله حل میشود؛ اما این نگاه هرچند در مسائل فنی و مهندسی قابل دفاع و اثرگذار است اما هر چه سطح مدیریت ما ارتقاء پیدا میکند و به شهر و کشور و پدیدههای پیچیده، چند وجهی و متکثر با ذینفعان گوناگون میرسد، نه تنها جوابگو نیست که بعضاً ممکن است اثرات جبرانناپذیری هم بر جای بگذارد. تفکر خطی به حل مسائل، یک جنبه مهم دیگر هم دارد و آن بیتوجهی به اثرات جنبی اجرای پروژه در شهر است. در تحلیل دینامیکی به آنها «بازخورد» میگوییم. بازخوردها واکنشهای محیطی به اقدامات ما هستند و در مواردی دامنه آنها آنقدر گسترده میشود که میتوانند کل اهداف اولیه ما را تحت تأثیر قرار دهند.
نمونهای از بازخوردهایی که اهداف اولیه پروژهها را تحت تأثیر قراردادند:
در دوران مدیریت آقای قالیباف نوعی عطش پایانناپذیر به اجرای پروژه وجود داشت که تلاش داشت مسائل شهری را با اجرای این پروژهها حلوفصل نماید. البته اجرای پروژههای عمرانی برای حل مسائل شهری غیرقابلاجتناب است و کسی نمیتواند منکر آن شود؛ اما اگر در تعریف و اجرای پروژهها به ماهیت دینامیکی محیط شهری و بازخوردهای شهر به پروژهها توجه نکنیم ممکن است پروژههایی را در دستور کار قرار دهیم که با توجه به محدودیت منابع توجیه نداشته و بعضاً بهواسطه اثرات جنبی شاهد تبعات جبرانناپذیر آنها در شهر باشیم.
بهعنوانمثال بزرگراه صدر: این پروژه در چارچوب حل مشکل ترافیکی در قسمتی از شهر در دستور کار قرار گرفت. در این قسمت از شهر مشکل ترافیکی وجود داشت. اگر خطی نگاه کنیم به این نتیجه میرسیم که با دوطبقه کردن بزرگراه و افزایش سطح معبر این مشکل حل میشود. دیاگرام ۱ بهصورت شماتیک این رویکرد را به تصویر میکشد؛ اما نکته بسیار مهم مغفول در این پدیده عدم توجه به ماهیت دینامیکی و بده بستانهای بسیار پیچیده در حوزه مسائل شهری است. اقدامات ما در شهر همواره آن طوری که در نگاه اول به نظر میرسند در محیط واقعی اثر نمیگذارند. آنها در حوزههای مختلف بده بستانهای پیچیدهای با عوامل محیطی برقرار میکنند و از دل این تعاملات پیچیده، رویدادهای دیگری اتفاق میفتند که گاهی میتوانند تا خنثی و بیاثر کردن هدف اصلی هم بهپیش بروند. صرفاً با نگاه و تحلیل دینامیکی میتوان امید داشت که اقدام ما در شهر به صورتی پیش بروند که منافع آن بر اثرات جنبی احتمالاً منفی پیشی گیرد. البته اثرات جنبی همیشه منفی نیستند و این امر در تحلیل دینامیکی باید موردتوجه قرار گیرد.
دیاگرام ۲ نشان میدهد که چگونه با شکلگیری یک بازخورد از اجرای اتوبان صدر مسائلی به وجود میآید که هدف اولیه را کاملا تحت شعاع قرار میدهد. با افتتاح بزرگراه، به صورت غیرمستقیم این پیام را به همه شهروندان منتقل میکنیم که حال با خیال راحت از ماشین استفاده کنید چون صدر دوطبقه بهراحتی پاسخگوی استفاده شما از ماشین خواهد بود. تشویق شهروندان به استفاده از اتومبیل در شهری که دود ناشی از آن صدمات جبرانی ناپذیری به تکتک ساکنان وارد میکند غیرقابلبخشش است. نتیجه این بازخورد عدم حل مشکل ترافیک علی رغم صرف منابع قابل توجه است. تجربه هر روزه شهروندان از صدر دو طبقه نشان از عدم توفیق این پروژه در حل مشکل ترافیک (یکی از اهداف کلان توسعه شهری) است. اگر بواسطه آگاهی بخشی و توسعه خطوط مترو و حمل و نقل عمومی شاهد کاهش تردد در بزرگراه صدر باشیم باز معلوم نیست که آیا کلیت شبکه ترافیکی بتواند پاسخگوی این حجم تردد در صدر باشد؟
تصویر ۲ نمونه ساده شده از یک بازخورد را نشان میدهد که باعث میشود اهداف اولیه پروژه تحت تاثیر قرارگیرند.
البته از پیچیدگیهای فنی و دستاوردهای این پروژه و زحمات طاقتفرسایی که برای اجرای آن کشیده شده نمیتوان بهراحتی عبور کرد. برخی چون من که مستقیم و غیرمستقیم در کار اجرا هستند باید بتوانند تصور کنند که چه تلاش و زحمات و البته چه مدیریت کارآمدی در اجرای این پروژه پایکار آمده است. شاید بیراه نباشد بگوییم اجرای این پروژه، باید مایه مباهات جامعه مهندسی کشور باشد اما بحث ما در اینجا ناظر به سطح مدیریت راهبردی شهر است که با منابع محدود اصولاً باید چه پروژههایی را در دستور کار قرار دهد و همچنین در مرحله طراحی و اجرا، اثرات دینامیکی و به عبارتی دیالوگ پروژه و شهر را موردتوجه قرار دهد. در شهرداری تهران پروژههای مشابه دیگری در حوزه ترافیکی وجود دارد که کاملاً قابل دفاع است. بهعنوانمثال اقداماتی چون تونل توحید، تکمیل بزرگراه امام علی و صیاد شیرازی و امتداد بزرگراه همت همگی در چارچوب تکمیل شبکه بزرگراهی شهر تهران و بر اساس برنامههای دهه ۴۰ بودهاند که در دوره مدیریت آقای قالیباف به نتیجه رسیدند. نباید فراموش کنیم که شبکه بزرگراهی، سالها بر زمینمانده بود بخشهایی از آنهم تکه و پاره اجراشده بود اما این آقای قالیباف بود که آستینها را بالا زد آنها را به سرانجام رساند. آنهم در یک برنامه زمانبندی مشخص و ارائهشده به مردم.
نگرش خطی به مسئله ترافیک متأسفانه از تهران بهکل کشور توسعهیافته است و چه بسیار منابعی که در شهرهای کشور برای حل معضل ترافیک، صرف افزایش سطح معابر و اجرای انواع پروژههایی نظیر زیرگذر، روگذر و … میشود، بدون توجه به این نکته بدیهی که ممکن است هرکدام از این اقدامات در درازمدت تبعاتی داشته باشند که در تعارض کامل با اهداف اولیه قرار گیرند. ضمن اینکه باید دید با منابع محدود تا چه حد این دست اقدامات در اولویت قراردارند.
ازایندست مثالها فراوان است. مثال دیگر؛ پیاده راهسازی ۱۷ شهریور: کدام متخصص و یا شهروندی هست که از پیاده محوری در شهر و حذف ماشین در آن که انسانمحوری را به دنبال دارد استقبال نکند. در همین چارچوب محور ۱۷ شهریور پیاده راه شد. لازم به ذکر است توصیههای کارشناسی و نظرات برخی متخصصان و مشاوران صاحبنام هم بر این اقدام صحه گذاشت اما اجرای پروژه باعث یک تأثیر جانبی دیگر شد که کل پروژه را تحت شعاع قرارداد و آن اثر قابلتوجهی بود که بر اقتصاد شهری و کسبوکار مردم بر جای گذاشت. تأثیرات منفی این امر تا بدان جا پیش رفت که اصل موضوع را هم تحت تأثیر قرار داد بهطوریکه چندین سال است تلاش میشود بهنوعی اقتصاد شهری احیا شود و تا آنجا پیش رفته که بحث امکان دسترسی دوباره ماشین در محور مطرحشده است، یعنی نقض هدف اصلی.
شرط انصاف است که اشارهکنیم؛ اقدامات مؤثر و خوبی در همین حوزه پیاده محوری در شهرداری تهران انجامشده است. پیاده راهسازی برخی محورهای تاریخی نظیر کوچه صف در بهارستان و خیابان ۱۵ خرداد در محدوده بازار ازایندست است. اقداماتی که منجر به شکل گیری مسیرهای پیاده انسان محوری شده که بر کیفیت زندگی و جذابیتهای شهر تهران افزودهاند.
این تنها دو مثال بود. ازایندست پروژهها در مقیاسهای مختلف در شهر اجرا شدهاند و فقط محدود به پروژههای کلان نیستند. در سطح منطقه و ناحیه هم سالیانه پروژههای مختلفی اجرا میشود که از این منظر میتوان آنها را نقد نمود. حتی یک پروژه کوچکمقیاس در محله هم میتواند اثرات جنبی قابلتوجهی داشته باشد. حجم قابلتوجهی از منابع شهر صرف اجرای همین پروژههای خرد در مقیاس مناطق و نواحی میشود.
عطش اجرای پروژه از یک منظر دیگری هم تأثیرات قابلتوجهی در شهر دارد. اجرای پروژه در شهر طبیعتاً هزینه دارد. «در برنامهریزی کلان برای اجرای پروژههای گوناگون در شهر، وقتی بحث تأمین منابع مالی میشود، مدیریت شهری خودبهخود باید چارهجویی کند و چه راهی سهلتر و دم دستتر از فروش تراکم ساختمانی؛ اینگونه است که فشاری مضاعف به شهر وارد میشود تا با تعریف و اجرای پروژههای بزرگتر، منابع مالی برای اجرای پروژههای دیگر فراهم شود و این میشود پروژه محوری مضاعف. حجم عظیمی از جوازهای ساختمانی با تراکم بالا صادر میشود تا منابع مالی لازم برای اجرای باقی پروژهها فراهم آید، اینگونه است که شهر در عطش پروژهمحوریمیسوزد.
و بالاخره این است که پروژه را -که پدیده ایست کوتاهمدت- میتوان به نتیجه رساند و نزد افکار عمومی به آن بالید. این در جامعه کوتاهمدت ایران برای مدیران و مردمان بسیار دلنشین است که عملکردها را با پروژهها نقد کنند اما نباید غافل شد که چه بسیار شیرینیهای کوتاهمدتی که تلخی بلندمدت را در پیدارند. ما میتوانیم به خود ببالیم که جرات ورود به پروژهها را داشتیم و آنها را در زمان مقرر به نتیجه رساندیم. خود این امر عطش مدیران را مضاعف میکند اما اگر تعریف پروژه را با عقلانیت کنترل نکنیم همواره باید تبعات منفی آثار آنها را به دوش بکشیم.
نوشتار فوق درصدد نفی پروژه نیست بلکه تذکر این نکته است که شورا و مدیران آینده معیار ارزیابی عملکرد خود را به پروژههایی که در شهر اجرا خواهند کرد گره نزنند و افکار عمومی هم به این بلوغ برسد که معیار موفقیت و توفیق مدیران شهر الزاماً با تعداد و حجم پروژههایی که اجرا نمودهاند، سنجیده نمیشود. طبیعتاً در آینده هم ضروری است که کارهای عمرانی در شهر انجام شود و انواع پروژهها در بستر شهر تعریف و اجرا شوند. نکته مهم این است که پروژههای شهری را با چه هدفی و در مسیر کدام راهبرد برای تحقق چه چشماندازی تعریف و اجرا میکنیم؟ منابع مالی اجرای آنها چگونه تأمین میشود؟ و از همه مهمتر دیالوگ آنها با شهر و اثرات مستقیم و غیرمستقیمی که بر شهر میگذارند را چگونه تحلیل و مدیریت میکنیم. این از منظر کلان است. طبیعتاً از منظر خرد هم اجرای باکیفیت پروژهها و تعهد به زمان بهرهبرداری باید موردتوجه قرار گیرد. لازم است مشاوران ذیصلاح پروژهها را مهندسی کنند و پیمانکاران سالم و باصلاحیت آنها را بسازند. کارفرما هم در فضای سالم و اخلاقی بر عملکرد این دو رکن اساسی نظارت کند. اینها البته مسائل خرد مدیریت پروژه هستند اما نوشتار ما ناظر به سطح بالاتر راهبردی است.
اکنونکه پوستاندازی گستردهای در شورای شهر داشتهایم و بهتبع آن تغییرات در مدیریت شهرداری تهران را پیش رو داریم باید در این خصوص با دقت نظر چارهاندیشی کرد. حجم عظیمی از منابع شهر، سالیانه به طراحی و اجرای پروژهها اختصاص مییابد. اصلاح ذهنیت مدیران و تصمیمگیران و از همه مهمتر شهروندان بسیار ضروری است. باید به واقعیتهای پیچیده توجه کنیم و سعی نکنیم با نگاه سادهانگارانه، به صورت خطی برای حل مسائل پیچیدهی شهر پروژههایی تعریف کنیم که در آینده تأثیرات منفی آنها بر اثرات مثبتی که در اهداف اولیه در نظر گرفتهشده است پیشی گیرد.
توصیههایی به شورا و مدیران آینده شهر
-عطش پروژه محوری باید در اعضای شورا و مدیران شهری آینده خاموش شود. در شرایطی که منابع مالی محدودی پیش روست و متأسفانه بخشی از منابع مالی آینده شهر هم بهصورت انواع تعهدات مختلف پیشفروش شده است و ازآنجاکه منبع اصلی درآمد شهرداری همچنان فروش تراکم است، باید در تعریف پروژهها در آینده دقت فراوان به خرج داد. تن رنجور تهران تحمل فشار پروژههای سنگین را ندارد. چه برای عمران شهر و چه برای تأمین منابع مالی.
-شورا و مدیران آینده شهر باید بهشدت در مقابل تعریف پروژهها حساسیت به خرج دهد و نظام تعریف پروژهها را در مقیاسهای مختلف پایش و نظارت کنند. پروژه محوری متأسفانه تا پایینترین لایههای مدیریتی شهرداری نفوذ کرده است و فقط محدود به پروژههای کلان نیست. بالأخص باید پروژه را از منظر دینامیکی تحلیل کرده، تأثیرات جنبی آنها را که گاه میتواند اهداف اصلی اجرای پروژه را تحت تأثیر قرار دهند، مدنظر قرارداد.
-رسانهها باید از الآن در ذهن مردم شاخص نقد عملکرد شهرداری در ۴ سال آینده را اصلاح کنند. شهروندان باید بدانند عملکرد شهرداری آینده را با تعداد و حجم پروژههای عمرانی که اجرا کرده نباید نسجید بلکه اصلاح رویهها، شفافسازی، منابع پایدار درآمدی و البته استفاده بهینه از منابع محدود برای اجرای پروژهها را باید مورد قضاوت قرارداد.
پروژههای عمرانی و غیر عمرانی نیازند و باید اجرا شوند. کسی منکر این نیست. آنچه ما کم داریم رها کردن خود از بار روانی ارزیابی موفقیت مدیریت شهر بر اساس پروژههاست. باید این نگاه را بشکنیم و مردم را تدریجاً از نگاه کوتاهمدت به پروژهها به سمت اهداف بلندمدت اصلاح رویهها و اقدامات پایهای سوق دهیم.
-باید رویکرد راهبردی به برنامهریزی و مدیریت شهر در دستور کار قرار گیرد. راهبردها مسیر رسیدن به اهداف هستند. پروژهها تا وقتی توجیه دارند که در مسیر راهبردها و در جهت تأمین اهداف کلان باشند. رویکرد راهبردی که از نظامیان به کسبوکار و از کسبوکار به مدیریت شهری رسیده است میتواند تا حد زیادی نظام مدیریت و تصمیمگیری در شهر را اصلاح کند. هرچند تاکنون انواع و اقسام برنامههای راهبردی در مقیاس خرد و کلان برای شهر تهران تهیهشده است و حتی شما اگر به سازمانهای مختلف شهرداری مراجعه کنید قطعاً کتاب برنامه راهبردی سازمان به شما قابلارائه خواهد بود اما برنامههای راهبردی اگر نتوانند میل سرکش اجرای پروژهها در شهر را رام کنند پس به چه دردی میخورند؟ اگر برنامههای راهبردی درست باشند عیاری برای نقد و قضاوت در خصوص پروژهها به دست میدهند. شورای جدید باید فکر جدی برای برنامهریزی راهبردی در شهر تهران داشته باشد و البته پر واضح است که دنبال کردن منابع مالی پایدار برای شهر میتواند فشار پروژه محوری مضاعف را از روی شهر بردارد و دیگر نیاز نباشد برای تامین مالی پروژههای شهری دوباره به انواع و اقسام پروژههای کوچک و بزرگ در شهر متوسل شویم تا منابع مالی بدست بیاوریم. خوشبختانه تاکید بر منابع پایدار حداقل به لحاظ نظری مورد اجماع همه هست و امیدواریم در دوره جدید مدیریت شهری شاهد گامهای موثری در این خصوص باشیم.
در پایان امیدوارم در قضاوت آینده، شورا و مدیران شهری را به خاطر حجم زیاد اقداماتی که میتوانستند بکنند و نکردند، پروژههایی که میتوانستند بسازند و نساختندو جوازهایی که میتوانستند صادر کنند و نکردند. تقدیر و ستایش کنیم و چه بسیارند این دست اقدامات، پروژهها و جوازها.
منتشر شده در: دوهفته نامه طراح امروز / شماره ۱۸، نیمه اول خرداد ماه ۱۳۹۶ ، نگاه ویژه ، صفحه ۸
به قلم: طوفان جعفری
کپیرایت این مطلب متعلق به «دوهفته نامه طراح امروز» میباشد. لذا بازنشر آن در نشریات و فضای وب (وبسایتها یا شبکههای اجتماعی) با هر شکل و عنوان، فقط با پذیرش کتبی شرایط گروه رسانهای طراح در ثبت مرجع و ماخذ امکانپذیر است.
به طور موردی به مسائل جالبی در عملکرد شهردار سابق اشاره شده که از این زاویه نگرش به نواقص پروژه های اجرا شده در شهر کمتر پرداخته شده است .به نظر بنده نقد بسیار به جا و جالب توجه بود..با تشکر
بسیار عالی