..آنچه در دنیای امروز با مفهوم گرافیک معنا میشود، دیگر بهصورت مستقیم با مبانی هنرهای تجسمی پیش از دورههای جدید و یا اصول کالیگرافی، کتابت و … مرتبط نمیشود؛ هنر گرافیک منحصراً به عصر حاضر تعلق داشته و با بخش عظیمی از اصطلاحات این دوران، در نسبتی مستقیم قرار دارد. بهعبارتدیگر گرافیک در دورهای زاده شده است که هر اصطلاح معنای خاص خود را داراست. برای مثال گرافیک با اقتصاد پیوندی ناگسستنی دارد؛ اما این پیوند صرفاً با مفهومی از اقتصاد درگیر شده که منحصراً این واژه در دوره جدید، حامل آن گشته است. علم، تجارت و فرهنگ نیز میتوانند مثالهای دیگری در این باب باشند. اگر فعلاً بر سر استقلال این هنر مجادلهای نداشته باشیم، مثالهای ذکرشده برای ما روشن میسازد که درک ماهیت گرافیک نخست به شناخت ماهیت و معانی اصطلاحات دوره جدید مانند هنرهای نوینی همچون تایپوگرافی و … بازمیگردد. همچنین اصطلاح گرافیکِ تجاری صرفاً هنگامی واضح و روشن خواهد بود که ما به درک نسبتاً صحیحی از مفهوم تجارت در دوره جدید موفق شده باشیم. در این میان قطعاً ما به مسائل دیگری نیز بر خواهیم خورد که ممکن است مباحث تئوریک جدیدی را در باب گرافیک به میان آورد؛ بهرهگیری از صراحت بیان «قباد شیوا» بهعنوان فعال و نظریهپرداز برجستهی حوزه هنر گرافیک در باب جزئیات و تجربیات یک گرافیست، ما را بر آن داشت که با وی، گفتوگویی دوستانه در یکی از نمایشگاههای آثارش داشته باشیم....
منتشر شده در: دوهفته نامه طراح امروز / شماره ۳۵، نیمه دوم بهمن ماه ۱۳۹۶ ، دریچه، صفحه ۱۰
به قلم: مهرنوش سهیلیراد
خانم پوریوسف، بهعنوان فردی که صاحب یک برند طراحی در عرصه معماری هستید، بفرمایید هدف شما از برگزاری چنین نمایشگاهی چه بوده است؟
من به فاصلهی چند نسل بعد از استاد شیوا، از انستیتو پرت (Pratt Institute) فارغ تحصیل شدم، اما از رشتهی طراحی داخلی. هدف از برگزاری مراسم بزرگداشت در استودیوی طراحی داخلی، برای چنین استادی که نهتنها نابغهی گرافیک ایران، بلکه ازجمله گرافیک دیزاینرهای مطرح بینالمللی هم هستند، تأکیدی بر ارتباط تنگاتنگ گرافیک و طراحی داخلی -که برای انسان قرن ۲۱ به شکل ملموسی در برندینگ محیطی تعریفشده- بوده است. گرافیک حدومرزی ندارد و از آن بهعنوان اساسیترین منطقى که در قالب هنر میتواند محیط را به تسخیر خود دربیاورد و نیز فاکتوری که خارج از قاب تابلو نقاشی، تأثیر هدفمندی را در ایجاد فضایی که ناخودآگاه انسان را تحت تأثیر قرار میدهد نام برد. بهعنوان بنیانگذار برندینگ محیطی -در یکی از برترین کمپانیهای طراحی داخلی ایالت متحده آمریکا- افتخار حضور ایشان در دفترم، در سالروز تولدشان را بهانهای برای بنیانگذاری برندینگ محیطی در ایران میدانم و امیدوارم در آیندهی نزدیک، شاهد گسترش همکاری گرافیک دیزاینرها و طراحان داخلی نیز باشیم.
جناب آقای شیوا، نحوه تفکر شما از دوران کودکی، چه تأثیری در شکلگیری تفکرات کلی شما در عرصه حرفهای زندگیتان داشته است؟
چگونگی زندگی امروز هر شخصی، ریشه در ایام کودکی و چگونگی آن دارد که در مورد من هم بسیار صادق است؛ پدرم با هنرمندان شهر دوست بود و من از ششسالگی که همیشه همراه ایشان بودم، ناظر آتلیهها و کارگاههای این هنرمندان بودم. حتی زمانی که در منزل بودیم، روی کاغذهای سفید با مداد رنگی خطخطی میکردم و به پدر نشان میدادم و در پی تعریف و تمجیدهای او، عزمم جزم شد که به خطخطیهایم ادامه دهم و این خطها در طول زمان هنوز هم در من ادامه دارند.
پدرم موسیقی میدانست، تار میزد و با صدای خوش، آواز میخواند و انعکاس آن هنوز هم در پوسترهای موسیقی من شنیده میشود. او شعر میگفت و خط خوشی داشت و در کل میتوانم بگویم که او انسانی فرهنگی بود و شاید به همین دلیل من وارث گرافیکهای فرهنگی هستم. هیچوقت مهربانیهای نامادری بهتر از مادرم را فراموش نمیکنم. من در آغوش او بزرگ شدم و باوجودی که سالهاست او در بین ما نیست، هر شب او را در خواب میبینم.
زندگی و نگاه یک آرتیست گرافیست به زندگی و محیط پیرامونش، چه تفاوتی با سایر مردم دارد؟
یک هنرمند گرافیست از طریق آثارش با مردم اطراف خود، ارتباطی احترامانگیز و سازنده دارد؛ با آنها و فرهنگشان صمیمانه بده بستانی دارد که در خلاقیت آثارش نقش والایی دارد.
سبک کار شما بیشتر پیرو کدام مکتب یا تفکر است و معمولاً از چه چیزهایی بهعنوان منبع الهام در کارهایتان بهره میگیرید؟
من بهعنوان یک طراح به لحاظ تکنیکی معتقد به سبک نیستم و بیشتر این نگاه به سبک، خواست هنرمندان نقاش است و من خودم را در بیان موضوع، زندانی یک تکنیک و سبک نمیکنم؛ آنچه آثارم را شاخص میکند، وحدت در چگونگی بیان ایدههایم در رابطه با موضوع است. من همیشه سعی دارم بهموازات موضوع، با دیدگاه خودم حرکت کنم تا منطبق با آن و وجه شاعرانه موضوع که بیشتر مرا جذب میکند شکل یابم؛ این نگاه همان نگاه شرقی است، و سعی میکنم از هر موضوع، شعری قابلدیدن و زیبا را جستجو و طراحی کنم. درهرصورت، معتقد هستم در ورود به هر اثر هنری، زیبایی بصری نقش اصلی را دارد؛ همانطوری که ادیبان ما برای بیان هر موضوعی تلخ یا شیرین به هنر شعر و شاعری آمیخته گشتهاند.
یک گرافیست، چه نقشی در سامان بخشیدن به وجه بصری مردم در محیطهای گوناگون ازجمله محیط شهری میتواند داشته باشد؟
همانطوری که در سؤال قبلی ذکر کردم نگاه شرقی نگاه غیرمستقیم است؛ اگر تو را دوست دارد، برایت شعر میگوید و اگر انتقادی هم داشته باشد بازهم در قالب شعر بیان میکند. من همیشه کوشش داشتهام برای بیان هر موضوعی وجه شعری بصری را طراحی کنم و به همین دلیل است که آثارم بعد از حضور در خیابانها روی دیوار خانه مردم تغییر مکان میدهد. مردم ما به آثار زیبا نگاه میکنند و توجهی به آثار گرافیک خیابانیِ خالی از زیبایی شاعرانه ندارند. باید بگویم که آثار گرافیک امروز، شعرهای بصری محیطی هستند که به مردم انرژی بیشتری را القا میکنند.
دغدغههایی که امروز گرافیستها با آن دستوپنجه نرم میکنند، معمولاً حول چه محوری شکلگرفتهاند؟
طراحان گرافیک دودسته هستند: ۱. گروهی به کارگری گرافیک مشغول هستند که در هر شرایط تابع خواست سفارشدهنده میباشند؛ این دسته، در هر محیط نیاز جامعه و مشتری را برآورده میکنند. بنابراین دغدغهای هم ندارند، دست مزدی میگیرند و به شغل خود ادامه میدهند. این کارگران گرافیک در هر محیط و جامعهای به انجام وظایف خود مشغولاند، که کارشان هم قابلاحترام است.
۲. دسته دیگری از طراحان که به وجه هنری کارشان و بداعت آن توجه دارند -که من این گروه را طراحان «مؤلف» مینامم- بیشتر علاقهمندند علاوه بر ارضاء سفارشدهنده و موضوع آن، به فرهنگ جامعه بهعنوان یک هنرمند، انرژی بیشتری را تزریق کنند. اینها طبیعتاً مشکلاتی را هم بهخصوص به لحاظ اقتصادی باید تحمل کنند.
خلاقیت را تا چه حد در آثارتان وارد میکنید که بتواند مبانی و کانسپت اولیهی خود را بهعنوان درونمایه اصلیاش حفظ کند؟
اگر خلاقیت را از هر اثر گرافیکی حذف کنیم، کار ما به لحاظ ارتباطی کاری خنثی خواهد بود و این آثار بیشتر شبیه آگهیهای ترحیم به نظر میآیند. اگر ما داعیه طراح بودن را داریم، میزان آن با درجه یا درجاتی از خلاقیت و نوآوری باید همراه باشد تا انرژی جذب بیننده را در کنترل خود داشته باشیم؛ چه ازلحاظ بصری و چه در مورد انتقال مفهوم. فراموش نکنیم که مردم در مقابل خلاقیتهای موجود در هر اثر، جذب و یا شیفته آن میشوند. اصولاً ارزش هر اثر هنری، در انرژی خلاقیتهای به کار گرفته در آن ارزشگذاری میشود.
در مورد هنر تایپوگرافی برایمان بفرمایید و آن را به نمونه کارهای خود تعمیم دهید. لزوم استفاده و هدف از نزدیک کردن نوشتار به وجه تصویری و نیز تقویت بار مفهومی از کدام جهت حائز اهمیت و موردتوجه است؟
تایپوگرافی پردازش حروف چاپی است؛ چه به لحاظ خوانایی و یا فرم کلی کلمه که متأسفانه در ایران به هر کار نوشتاری تایپوگرافی میگویند و این به لحاظ آموزشی باعث تعجب است. درهرصورت، هر اثر گرافیکی همنشینی تصویر با حروف نوشتاری است که در حروف نوشتاری یا از حروف چاپی (تایپ) استفاده میکند یا از خطاطی که فرنگیها به آن (کالیگرافی) میگویند. گاهی اوقات هم از فرم دستنویس و فارغ از خوشنویسی (hand lettering) استفاده میشود.
این به تشخیص طراح گرافیک است که برای حروف نوشتاری به لحاظ فرم، از کدام شیوه که به مفهوم بصری اثر به لحاظ زیباییشناسی با آن ارتباط دارد، استفاده کند. من در آثارم وسواس زیادی در بهکارگیری حروف در کنار تصویر دارم. البته چند کار انجام دادهام که از حروف بهعنوان تصویر هم استفاده کردهام؛ مثل پوستر پنجمین جشن هنر که کلمات، هم تصویرند و هم فرم نوشتاری را القا میکنند که این کار در مجموعه چند موزه در جایجای دنیا حفظشده است. من در این کار تنها از هنر زیبای کالیگرافی ایرانی استفاده کردهام. پوستری هم برای موزه هنرهای معاصر طراحی کردهام؛ پوستر تایپوگرافانهای که در آن تصویر و فرم نوشتاری باهم توأم گردیده است. پوسترهای زیادی را طرح کرده که در آنها دستنوشتههای شخصی خودم را نیز وارد آوردهام. در این آثار، برای اولین بار به لحاظ بهکارگیری حروف نوشتاری، بدعتگذاریهایی در ایران صورت گرفت که تا به امروز توسط سایر همکاران در گرافیک ایران ادامه دارد.
امروزه تأثیر تکنیکهای دیجیتال تا چه اندازه روند یک طراحی گرافیکی را تحت تأثیر قرار داده است؟
تکنیکهای دیجیتال تفاوتش با شیوه کار با دست مثل تفاوت بین فرش دستباف و فرش ماشینی است. که اولی پر از حس و دومی خالی از آن میباشند.
به نظر شما چه اثری ماندگار و جاوید است؟
هر اثر ابداعی که در آن هنر، ارتباطی هنرمندانه به کار گرفتهشده و البته منطبق با فرهنگ مردمی باشد، طبیعتاً هم به لحاظ اطلاعرسانی -که وظیفه اصلی هر اثر گرافیکی است- و هم به لحاظ ابداع و نوآوری -که ارزش هنری اثر را انرژی میدهد- حتماً کاری است زیبا و ماندگار.
توصیه شما به علاقهمندان این رشته و ماندگار شدن بهعنوان عضو تأثیرگذار در این عرصه چیست؟
از علاقهمندان به این هنر میخواهم که به فرهنگ این سرزمین و شغل و هنر خود احترام بگذارند که وظیفه هر هنرمند حفظ فرهنگ و تمدن و ارتقاء آن در هر سرزمین است. بهخصوص در کشوری مثل ایران که دارای فرهنگی کهنسال و اندیشمندانه است و باید سعی کنیم این درخت کهنسال را همیشه زنده و زیبا حفظ نماییم.
بهعنوان سخن پایانی، هر آنچه برای شنیده شدن ضروری میدانید را بفرمایید.
در خاتمه باید خاطرنشان کنم که اگر معتقد به «Search» هستید، آن را در فرهنگ بهجامانده برای نسل خود انجام دهید و بدانید که ارزش فرهنگمان از چاههای نفتمان غنیتر است.
به امید روزی که گرافیک با شخصیت ایرانی به همت نسل جدید از طراحانمان، هم پای گرافیک لهستانی یا ژاپنی در دنیای امروز با شخصیت خاص خود به دهکده جهانی معرفی گردد. برای رسیدن به چنین هدفی، این امانت توسط نسل قبلی طراحان گرافیک ایران، به نسل بنده و همکارانم منتقل شد. حالا زمان آن رسیده است که این امانت به نسل جوان طراحان امروز تحویل داده شود. امیدواریم که نسل جدید به شکوه و زیبایی هنر گرافیک ایرانی وفادار و در ارتقاء کیفی آن بیدریغ کوشش داشته باشند.
.
منتشر شده در: دوهفته نامه طراح امروز / شماره ۳۵، نیمه دوم بهمن ماه ۱۳۹۶ ، دریچه ، صفحه ۱۰
به قلم: مهرنوش سهیلیراد
کپیرایت این مطلب متعلق به «دوهفته نامه طراح امروز» میباشد. لذا بازنشر آن در نشریات و فضای وب (وبسایتها یا شبکههای اجتماعی) با هر شکل و عنوان، فقط با پذیرش کتبی شرایط گروه رسانهای طراح در ثبت مرجع و ماخذ امکانپذیر است.