…صبح است، هشت صبح، مردم در رفتوآمد هستند و من خیره به دکه روزنامهفروشی که جلوی آن چند نفر ایستادهاند و تیتر اخبار را مرور میکنند. شاید بپرسید کدام دکه؟! امروز که دکهای نیست که جلوی آن پر باشد از مردمی که عاشق خواندن تیتر روزنامهها هستند؛ همه یا روی وبسایتها خبرها را میخوانند و یا بر روی گوشی تلفن همراهشان…...
منتشر شده در: دوهفته نامه طراح امروز / شماره ۳۲، نیمه اول دی ماه ۱۳۹۶ ، منطقه آزاد، صفحه ۱۰
به قلم: محسن سمسارزاده
درست میگویید؛ اینکه گفتم خاطرهای است برای سالهای نهچندان دور، روزهایی که بازار روزنامهها و مجلات داغ بود و امروز با اضافه شدن رادیو که اخبار را بهصورت صوتی به گوش مخاطبین میرساند و بعدازآن تلویزیون که امکان نمایش تصویری اخبار را دارد و گه گاه این کار را بهصورت زنده انجام میدهد شاید کمتر کسی به سمت روزنامهها برود. تازه رایانهها هم به جمع رسانهها اضافهشدهاند و جای خودشان را در دل مخاطبین بازکردهاند. امکان اینکه در هر زمان بتوانید از خبرها مطلع شوید رایانهها و وبسایتهای خبری را بر رادیو و تلویزیون برتری داده و کمک کرده تعداد مخاطبین روزنامهها کمتر و کمتر شود. البته نسل جدیدتری هم وارد صحنه شده، نسلی به اسم تلفن همراه که توانسته با دارا بودن ویژگی جابجایی آسان خبرها را راحتتر به گوش مخاطبین خود برساند؛ اما مهمترین رسانهای که این روزها سر مردم را گرم و اخبار را به اطلاع آنها میرساند چیست؟ بخواهیم یا نخواهیم، باور کنیم یا نکنیم، بخش زیادی از وقت و زمان خود را صرف شبکههای اجتماعی میکنیم. شبکههای اجتماعی بهجز اینکه موجب سرگرمی شدهاند، در حوزه اطلاعرسانی و خبررسانی نیز نقش خود را ایفا میکنند. فارغ از اینکه چه میزان از حجم خبرهای تولیدشده و منتشرشده دارای منبع موثق است، میتوان گفت این شبکههای اجتماعی هستند که سرعت انتقال اخبار را بسیار بالابردهاند و در هر اتفاقی کمتر از چند دقیقه تقریباً همه مردم را مطلع میکنند.
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند …
بله اگر بخواهیم منصفانه نگاه کنیم باید بگوییم که آماده شدن بستر مخابراتی، وجود و عرضه اینترنت همراه، افزایش کارایی گوشیهای همراه و آمادهسازی بستر انتشار خبر توسط شبکههای اجتماعی که به مردم رایگان خدمات ارائه میکنند، دستبهدست هم داده تا امروز نقش فضای انتشار اخبار دیجیتال بسیار پررنگتر از فضای انتشار فیزیکی باشد؛ اما واقعیت امر چیست؟
موجسواری دیجیتالی:
با یک نگاه ساده به آمار، به این نتیجه میرسیم که مردم معمولاً بر روی موج تکنولوژی سوار میشوند. یکی از موارد مهم در پذیرش هر تکنولوژی جدید داشتن دو ویژگی سهولت در استفاده و ارزشمند بودن یا مفید بودن آن تکنولوژی است. دید خوشبینانه به حوزه دیجیتال را گفتیم؛ اینکه مردم از آن استقبال میکنند؛ اما سواد رسانهای دیجیتال (علم استفاده درست از رسانههای دیجیتال برای به دست آوردن قدرت تمیز دادن بین درست و نادرست) بهمرورزمان در حال تکمیل و همهگیر شدن است. با این پیشفرض احتمالاً این فضای به وجود آمده اگرچه کمک میکند که هر کس بهراحتی اخبار خود را تولید یا منتشر نماید، اما نبود منبع موثق در بسیاری موارد موجب نارضایتی کاربران خواهد بود. تئوری بازگشت به انتشارات سنتی اینجاست که میتواند یکی از گزینهها باشد؛ اما واقعاً چقدر ممکن است که مردم دوباره به منابع موثق اعتماد کنند؟ آیا عرضه رایگان روزنامه و تأمین هزینههای آن از بنگاههای اقتصادی و … و تغییر مدل کسبوکار روزنامهها و انتشارات از فروش به کاربران نهایی میتواند راهکار مناسبی باشد؟
پسا شبکه اجتماعی:
با همه این توضیحات، آینده چگونه است؟ شاید خیلی از مردم حتی از استفاده رایگان از خدمات شبکههای اجتماعی خسته شوند و دنبال فضای مناسبتری باشند. به نظر میرسد جمعآوری دادهها و شناخت سلایق و علایق افراد حاضر در شبکههای اجتماعی یکی از اهرمهای مهمی است که توانسته تا امروز این شبکههای اجتماعی را برای کاربران نهایی رایگان نگاه دارد؛ اما آیا همین رایگان بودن میتواند بهانه خوبی باشد که مردم همچنان در این فضا باقی بمانند؟ شبکههای اجتماعی که شاید بیشترین وقت کاربران را در زندگی روزمره به خود اختصاص داده است موجب شده که سرگرمی افراد به سرک کشیدن به گروهها و کانالها تغییر کند؛ اما نزدیکترین گزینههایی که پیشبینی میشود بعد از شبکههای اجتماعی رایگان ارائه شود، شبکههای اجتماعی است که در ازای فعالیت کاربران به آنها پول هم میدهد. بله درآمدزایی در ازای فعالیت در شبکههای اجتماعی، اگر فرض کنیم همچنان شبکههای اجتماعی، از فروش دادهها درآمد کسب میکنند و در نظر بگیریم که مردم رفتهرفته به سمت باسواد شدن در سواد رسانهای دیجیتال درحرکتاند، میتوان نتیجه گرفت که دیگر به این راحتی وارد شبکههای اجتماعی نمیشوند و شاید پرداخت پول در ازای فعالیت گزینه بعدی باشد.
راهکار پیشنهادی برای ترغیب افراد به روزنامهخوانی فیزیکی:
اگر روزنامهها را نماد انتشار موثق اخبار در نظر بگیریم، احتمالاً باید به دنبال راهکاری باشیم که کاربران بهجای فعالیت در شبکههای اجتماعی و به دست آوردن اخبار از این کانال به سیستم سنتی برگشت داشته باشند و همچنان روش سنتی را موثق قلمداد کنند؛ اما راهکار چیست؟ چطور میتوان کاربران رفته را بازگرداند. خوانندگانی که ۹۰ سال همراه بودند و شاید بیش، چگونه امروز روزنامه را به دست فراموشی سپردهاند؟ پاسخهای متفاوتی میتوان به این سؤال داد، اما چرا روزنامهها رایگان نمیشوند؟ مگر نمیتوان درآمد را به روشهای دیگر کسب کرد، اگر فرض کنیم که هرروز صبح نامه روز به خانه میآید و ما را به بهترین روش از وقایع باخبر میکند آیا بازهم روزنامه نمیخوانیم؟ اگر یک کد «QR» کنار اخبار صوتی قرار دهیم که فرد با گوشی خود آن را اسکن کند و صدای خبر را بشوند یا یک کد در کنار اخبار تصویری قرار دهیم و فرد با گوشی خود تصاویر و فیلم اخبار را رایگان ببینند، بازهم حس بدی نسبت به روزنامه خواهند داشت؟ فکر میکنم نسلی که ۹۰ سال به منبع موثق معتقد بوده و امروز کمابیش به عدم واقع بودن بسیاری از اخبار منتشرشده در شبکههای اجتماعی اذعان دارد هنوز به دنبال راهی است که خود را توجیه کند که استفاده از منابع موثق بهترین گزینه است.
درخت، کاغذ، طبیعت:
سخن آخر اینکه هرچقدر حس خوبی از در دست گرفتن کاغذ داریم به همان اندازه میتوانیم حس بدی نسبت به قطع درختان برای تولید کاغذ داشته باشیم. به نظر میرسد همیشه راهی برای بهتر شدن وجود داشته باشد؛ تولید کاغذهایی که نیازی به قطع درختان نداشته باشند و به طبیعت آسیب نزنند میتواند گزینهای جایگزین باشد تا در کنار خواندن روزنامه بهصورت کاغذی بابت عدم آسیبرسانی به طبیعت خوشنود هم بود.
.
.
منتشر شده در: دوهفته نامه طراح امروز / شماره ۳۲، نیمه اول دی ماه ۱۳۹۶ ، منطقه آزاد ، صفحه ۱۰
به قلم: محسن سمسارزاده
کپیرایت این مطلب متعلق به «دوهفته نامه طراح امروز» میباشد. لذا بازنشر آن در نشریات و فضای وب (وبسایتها یا شبکههای اجتماعی) با هر شکل و عنوان، فقط با پذیرش کتبی شرایط گروه رسانهای طراح در ثبت مرجع و ماخذ امکانپذیر است.