…یک طراح داخلی مسئول طراحی، دکوراسیون و عملکرد فضای کارفرماست خواه فضا تجاری باشد یا صنعتی و مسکونی. او همکاری نزدیکی با معماران و کارفرمایان برای تصمیمگیری در مورد ساختار یک فضا، نیاز کاربران آن و بهترین سبک مناسب هر دو مورد دارد. این حرفه ترکیبی از مهندسی و هنر میباشد و مستلزم داشتن ذهنی منحصربهفرد برای بهکارگیری مناسب هر دو رشته است. علاوه بر شناسایی رنگ و محصولات و مصالح و مبلمان باید مهارت گفتوگو با کارفرما و قبول سفارشها را داشته و روشهای اجرا و نگهداری عناصر معرفی کنندۀ فضا را بداند. همچنین باید ساختار فضا را بشناسد. این عامل از دانش موردنیاز برای طراح او را از دکوراتور متمایز میکند. چنین موضوعی دستمایهی گفتوگو با معصومه ترخاصی بهعنوان یکی از جوانان فعال در این حوزه گردید….
منتشر شده در: دوهفته نامه طراح امروز / شماره ۳۲، نیمه اول دی ماه ۱۳۹۶ ، حرفه نگاری، صفحه ۱۳
به قلم: مهرنوش سهیلیراد
چطور در پروژهای با کاربری سفارت که معمولاً کارشناسان خود را دارند، شما توانستید بهعنوان طراح وارد شوید؟
البته آنها کارشناسان و مشاوران خود را داشتند. شرکت کانستراکشن ژاپنی نمایندهای با عنوان ژالکه در ایران داشت که در دفتر فنی معماری خود، بهطور مستقل پروژه «فرنیچر ارنجمنت» را در دست گرفته و من بهعنوان یک نیرو در آن مشغول به کار شدم.
اولین پروژهی طراحی که بهصورت مستقل انجام دادید را به یاد دارید؟
در بخش داخلی، بهجز پروژهی ژاپن که بهصورت کار گروهی پیش رفت، طراحی یک دفتر کار در برج سرو کامرانیه به من محول شد که بازسازی آنچنانی نداشته و بیشتر روی آبجکت های متحرک و غیر متحرک در آن کار میکردیم.
در حال حاضر بازار کار معماری را چطور ارزیابی میکنید؟
به نظر من بد نیست؛ میتوان گفت به خاطر تنوع فعالیتی که در این حرفه وجود دارد -از بنایی گرفته تا طراحی و دکوراسیون داخلی- و نیز مدت کوتاهی که برای به اتمام رساندن هر پروژه صرف میشود، برخلاف ساختوسازهای معماری که متأسفانه در ایران با سرعت نسبتاً پایینی انجام میپذیرد، معمولاً کسی با بیکاری مواجه نمیشود.
سلیقهی شخصی شما در انتخاب سبک کاری چیست؟
ترکیب سبک مدرن و کلاسیک با کنتراست بالا همیشه موردعلاقهی من بوده؛ شاید استفاده از یک قاب کلاسیک در کنار کفی مدرن که همزمان هردو حرفی برای گفتن و به رخ کشیده شدن داشته باشند.
سبک خاصی در معماری یا طراحی داخلی وجود دارد که بیشتر پیرو آن باشید؟
باید بگویم هم بله و هم خیر؛ نمیتوان گفت هر خطی که میکشم هیچ رفرنس، پشتوانه و عقبهی تاریخی و یا زمانسنجی نسبت به حال و فرهنگ موجود ندارد. بههرحال کارهای روز دنیا را در هر دو حوزه دنبال و جزئیات خاص برخی از آنها را بررسی کرده و در ذهن نگاه میدارم، حتی شاید بسیار در آنها عمیق شوم. با تمام اینها، سعی میکنم درونمایهی نمونههای موردپسندم را در کارهای خودم وارد کرده و جدا از کپیبرداری مستقیم، آن را به طرحم تعمیم دهم. در حالت کلی، اگر آموزشهای صحیحی دیده باشیم، باید تمام سبکها را شناخته و در مواقع نیاز مورداستفاده قرار دهیم. قطعاً نمیشود که افراد را مجاب به حرکت در یک خط مشخص کرد. کما اینکه در دوران پسامدرن، دیگر چیزی به نام سبک، معنی نداشته و حالا لزوم رعایت استانداردها هستند که پررنگتر جلوه میکنند.
با این حساب فکر می کنید استانداردها به تنهایی میتوانند پاسخگوی نیازهای روحی انسان ها هم باشند؟
چیزی که مهم است، انرژی صرف شده در یک اثر برای ماندگار شدن همیشگی آن است؛ زیبایی که عمرش به اندازه امروز و فردا نبوده و قابل تحسین باشد. استانداردها مشخصات کلی کار را مشخص می کنند که نه تنها سبک نیست، بلکه ریشه در معماری گذشته دارند. طراحی داخلی عمر چندانی در ایران نداشته و هنوز به خوبی تدریس هم نمی شود. بنابر این نمیتوان قوانین مصوبی برای آن متصور شد و توقع داشت که مردم کاملا خواستهشان را با طراحان همسو کنند. البته در خانههای ایرانی قدیم، دیتیلهای بسیاری وجود دارد که رفرنس غربی ندارند، اما چون به خوبی وضوح آن مشخص نشده، مردم هم زیبایی را در مدل های غربی دیده و به آن گرایش پیدا میکنند.
از دانش طراحی گفتید؛ بحث را میبرم به سمت جنجالی که طراحان داخلی بر سر تحصیلات آکادمیک و تجربی سایر طراحان به راه انداختهاند. شما بهعنوان کسی که فعالیت حرفهای انجام میدهد، چطور تابهحال تحصیلات خود را ارتقا ندادهاید؟
من بلافاصله پس از فارغالتحصیلی وارد بازار کار و بهنوعی، آلودهی آن شدم. همین دلیل، وقفهای در ادامهی تحصیلم انداخت؛ البته وقتی دوستانم را که درس خود را حتی تا مقطع دکتری ادامه دادهاند میبینم، تفاوت چندانی بین خودمان نمیابم، ولی بنا به سلیقهی شخصی، به ادامه دادن درس تمایل دارم. هرچند که بعید میدانم چیز زیادی به من اضافه شود و یا حتی فرصت انجام دادن مشقهای پرحجم معماری را داشته باشم. بدون تعارف میگویم، اگر روزی تصمیم به ادامه تحصیل بگیرم، صرفاً به خاطر موقعیت اجتماعی و بهنوعی، پوزیشن کاری است.
بسیاری افراد فعال در این عرصه هستند که بدون تحصیلات آکادمیک، مشغول به کار طراحی میباشند؛ فکر میکنید که تفاوت عمدهای میان کیفیت کار این گروه با فارغالتحصیلان همین رشته وجود دارد؟
تمام اینها ریشه در سیستم اداری کشور دارد و باید به شکل واقعگرایانه به این موضوع نگاه کنیم؛ به خاطر حجم فعالیت و میزان تحصیل، رشته پزشکی را مثال میزنم که با طی دورههای بسیاری لایسنس خود را دریافت کرده و مجوز فعالیت پیدا میکند؛ اما در کنار اینها، افرادی هم بودند که بهاصطلاح، پزشک تجربی مثل دندانساز و یا شکستهبند و امثال اینها نامیده میشدند. در ایران هم، نظاممهندسی شرایط ثبتنامی ازجمله رشته تحصیلی مرتبط و غیره را برای خود مقرر کرده. همینطور شده که شرایط فعالیت برای افراد خاص فراهم آمده است. تمام اینها را در نظر بگیرید، حالا فکر میکنید کسی که این مراحل را نگذرانده، نمیتواند کار کند؟ یا مثلاً چند درصد ممکن است برای او پیش بیاید که در کاری، از وی لایسنس یا مجوز فعالیت بخواهند؟ مشخص است که هیچوقت!درواقع فرهنگ جامعه و نوع ادارهی آن میتواند تعیین کند که کارفرماها سراغ چه کسانی برای طراحی بروند. پس من هیچوقت خودم را در جایگاهی قرار نمیدهم تا افرادی که بنا به هر دلیلی مدارج بالای طراحی را اخذ نکردهاند را قضاوت کنم و یا بگویم باید باشند یا نباشند. بهتر است هرکس کار خود را به بهترین نحو انجام دهد و درنهایت مردم تصمیم بگیرند که کارشان را به چه کسی واگذار کنند.
عمده پروژههایی که انجام میدهید اغلب چه کاربری دارند؟
در زمینههای متنوعی سابقه کار دارم، اما اگر بخواهم ازلحاظ حجم و تعداد کارها برایتان بگویم، میتوانم از طراحی دفاتر نام ببرم.
چطور اغلب طراحان داخلی اذعان دارند که کار طراحی آنها در دفاتر کار بیشتر از مسکونی است؟
شاید به خاطر اینکه هرکسی دوست دارد لااقل یکبار فرصت طراحی و چیدمان منزل خودش را در اختیار داشته باشد، که این موضوع در پروژههای مسکونی راحتتر برایشان فراهم میشود؛ اما در دفاتر کار که اغلب کارفرما کار بیزینسی انجام میدهد و زمان زیادی برای آزمونوخطای شخصی در طراحی ندارد، این کار را به طراحان محول میکنند.
معمار یا طراحانی هستند که همواره کارهایشان را دنبال کنید؟
یک نفر خاص که قطعاً نیست؛ معمولاً کمپانیهایی که خط تولید منحصربفردی دارند و یا طراحانی که آوانگارد خدمات نوین و مورد استقبالی را به مردم ارائه میکنند، زیر نظر دارم.
آیا در کارهای خود اهل ساختارشکنی هستید؟
رقابت در کارهای معماری به این شکل است که همیشه به دنبال کارهای جدید و نو هستم؛ کاری که در عین پایبند بودن به ضوابط و قوانین، تکراری هم نباشد. همیشه سعی کردم در فضاهایی که این امکان را داشتهاند کارهای نو انجام دهم و اگر شباهتی هم وجود دارد، بسیار جزئی و یا با دیتیلی نو از آن استفاده کنم.
معمولاً این اتفاق چطور عملی میشود؟
اگر فضایی در اختیار ما بگذارند سعی میکنیم از تمام وجوه آن استفاده کنیم؛ از کار با متریال خاص گرفته تا رنگ و … . بسته به نوع کارفرما و زمانبندی، شاید تصمیم به ساخت مبلمان مخصوص به آنهم بگیریم.
فکر میکنید یک طراح داخلی همیشه میتواند طراح مبلمان هم باشد؟
من بهشخصه سابقه طراحی تمام مبلمانهای داخلی یک دفتر کاری را بهجز طراحی صندلیهای آن دارم. صندلی، هم از بابت تسلطی که باید همواره با در نظر داشتن ارگونومی بدن انسان دارا بود، بسیار تخصصی است. بنابراین از وارد شدن به آن صرفنظر کرده و چنین ریسکی را نپذیرفتم. به نظرم تا زمانی که توانایی برقراری استاندارد و ایستایی در یک مقوله طراحی داخلی را داشته باشم، میتوانم در آن حوزه ورود کنم.
به نظر شما یک برند طراحی و دکوراسیون داخلی چه ویژگیهایی باید داشته باشد و دلیل همکاری شما با برندی مانند «IREX» چیست؟
برندهای زیادی هستند که بتوانم با آنها همکاری کنم؛ اما چند نکته مهم است که بهعنوان امتیاز مثبت، این برند را برایم متمایز کرده است؛ اول پشتیبانی بسیاری قوی که تا رفع کامل مشکلات احتمالی، طراح را تنها نمیگذارد و دوم تنوع بالا در طرحها ضمن موجودی بالای اجناسشان است. به این ترتیب کار ما بسیار راحتمیشود؛ چراکه میتوانیم هر کارفرما با هر سلیقهای را به اینجا آورده و طرح موردنظرشان را تهیه نماییم. تمام این موارد، چیزهایی هستند که میتوانند رضایت یک طراح را برای خرید، جلب کنند.
.
منتشر شده در: دوهفته نامه طراح امروز / شماره ۳۲، نیمه اول دی ماه ۱۳۹۶ ، حرفه نگاری، صفحه ۱۳
به قلم: مهرنوش سهیلیراد
کپیرایت این مطلب متعلق به «دوهفته نامه طراح امروز» میباشد. لذا بازنشر آن در نشریات و فضای وب (وبسایتها یا شبکههای اجتماعی) با هر شکل و عنوان، فقط با پذیرش کتبی شرایط گروه رسانهای طراح در ثبت مرجع و ماخذ امکانپذیر است.