…آثار معماری گذشته، بخصوص در کشور ما، مملو از ظرافتها و ریزهکاریهایی است که همچنان هزاران ایده و خلاقیت نهفته در خود دارند. تمام تزئینات، رعایت تناسبات و رنگبندیهای خاص که در کنار کالبد درونی، فضایی رمزگونه را در داخل بنا هم تداعی میکنند و اکنون نیز با تمام تغییرات واردشده در سبک زندگی و نگرش انسانها، ارزش فضایی بسیاری در خود دارند. حال یک معمار و طراح داخلی موظف است که با احترام به چنین پیشینهی پرقدرتی، سطح دانش را خود را بالا برده و درنهایت یک طراحی مناسب همراه با عملکرد فضایی را برای کارفرما ایجاد کند؛ خواه فضا تجاری باشد یا صنعتی و مسکونی. با چنین مقدمهای به سراغ یکی از طراحان جوان کشور رفته و در افکارش به جستجو در مورد چیستی و جزئیات این حرفه پرداختیم...
منتشر شده در: دوهفته نامه طراح امروز / شماره ۳۱، نیمه دوم آذر ماه ۱۳۹۶ ، حرفه نگاری، صفحه ۱۳
به قلم: مهرنوش سهیلیراد
بیشترین چیزی که این روزها در این حرفه همواره برایتان دغدغه فکری ایجاد کرده، چه چیزی است؟
شاید نتوان اسم آن را دغدغه گذاشت، اما چیزی که این روزها متأسفانه در بازار کار با آن مواجه هستیم، اختلالی است که افراد غیرمتخصص و بدون تحصیلات و دانش مرتبط ایجاد کردهاند. از جایی که چنین افرادی این رشته و واحدهای مرتبطش را نگذرانده و صرفاً به فعالیت پرداختهاند، فکر نمیکنم چیزی بهجز جنبه بیزنسی برایشان مطرح بوده باشد. همین باعث میشود کار ما هم زیر سؤال رفته و کارفرما به دلیل تجارب ناخوشایند در برخورد با آنها، اعتمادش به ما هم سلب شده است.
مگر هدف اول و آخر از فعالیت در هر حرفهای، کسب درآمد نیست؟ چطور با جنبهی بیزنس آن موافق نیستید؟
به نظر من معماری و طراحی داخلی یک هنر است و نباید به چشم یک بیزنس و صرفاً ابزاری برای کسب درآمد به آن نگاه کرد. در کنار درک از ماهیت و ارزش چنین هنری است که میتوان جنبهی درآمدزایی را هم مدنظر قرار داد.
فکر میکنید تجارب مختلف زندگی و نحوهی تربیتی یک معمار تا چه حد در پیشرفت او میتواند مؤثر باشد؟
قطعاً خلاقیت فاکتور مهمی است که میتوان به کمک آن نوآوری کرده و خدمات متنوعی را ارائه داد. خلاقیت گاهی امری ذاتی است و گاهی بهمرورزمان و در شرایط مختلف ظهور پیدا میکند. گاهی سلیقهی خوب هم میتواند بهنوعی خلاقیت را به ارمغان بیاورد؛ اما دلیل نمیشود که تنها با تکیهبر چنین موضوعی، همه را به چشم هنرمند دید.
چه زمانی میتوان گفت که خلاقیت در یک اثر نمود پیداکرده است؟
من فکر میکنم اثری که بتواند ذهن کاربر و بینندگان را به خود درگیر کند، خلاقیت به همراه دارد. همینکه نحوهی ساخت، ارائه و یا حتی متریال یک اثر یا ترکیب آنها را نتوان بهراحتی تشخیص داد، یعنی خلاقیت در آن اتفاق افتاده است. مهمتر از همه، کانسپتی است که باید هر اثری در پیشینهی وجودی خود داشته باشد؛ همین ایده در طراحی است که مانند یک روح در کار متجلی میشود.
شما بهشخصه چطور خلاقیت را در کارهایتان نشان میدهید؟
هر چیزی مثلاً استفاده از مبلمان، یکسری استانداردهایی برای خود دارند که عمل مغایر با آن را در قالب یک ساختارشکنیِ صرف، شاید نتوان در همهجا انجام داد. بهعنوانمثال، در خانهای که محل زندگی اعضای خانواده است نمیتوان از مبلمانی خارج از نیاز کاربردی آنان گذاشت، اما در یک گالری، کافه و امثال اینها شاید بتوان از مبلمان یا هر آبجکت دیگری استفاده کرد که شاید لزوماً مورداستفاده هم قرار نگیرد. این در حالی است که ما برای ذائقهی خانوادههای ایرانی طراحی میکنیم و دستمان برای کارهای خاص خلاقانه زیاد باز نیست.
معمولاً ایدههای اولیه در کارهایتان را از کجا به دست میآورید؟
من همیشه سعی میکنم اطلاعاتم را بهروز نگهدارم؛ از طریق سایتهای معماری، مطالعه کتاب، مجلات مطرح و… طراحیهای روز را دنبال میکنم و سعی دارم بهعنوان منبع الهام از آنها استفاده کنم.
آیا معمار، طراح داخلی یا سبک کاری خاصی هست که آن را دنبال کنید؟
بهصورت گزینشی خیر؛ معمولاً تمامکارها را فارغ از برند طراح یا سبک خاصش دنبال میکنم و بهنوعی خود پروژهها به من لینک میدهند تا نام طراحشان را جستجو کنم. درواقع محدود شدن به یک سبک خاص هم کار حرفهای به نظر نمیرسد؛ تا جایی که بهشخصه سعی میکنم در طراحیهای خود تنوع را رعایت کرده و کارهای تکراری و مشابه انجام ندهم.
پس نمیتوان گفت که پیرو سبک خاصی هستید؟
به خاطر اینکه عمده کارهای من، پروژههای مسکونی بوده و قالب خانوادهها سلیقهای با محور کلاسیک و آنتیک داشتهاند، شاید چنین برداشت شود که تنها همین سبکها را دنبال میکنم؛ درصورتیکه با توجه به رشته تحصیلیام، تمام گونههای طراحی و سبکها را میشناسم و در سایر کاربریها ازجمله اداری تجاری، مدرن هم کار کردهام. این در حالی است که سلیقه شخصیام گرایش به طرحهای مدرن و مینیمال دارد که این تماماً بستگی به خواست مشتری دارد.
پروژه عمومی انجام دادهاید که به چشم یا گوش مردم آشنا باشد؟
طراحی سالنهای گردهمایی هتل اسپیناس پالاس غرب، پروژه بزرگی بود که به من سپرده شد و به اتمام رسید.
در مدتی که خارج از کشور مشغول به فعالیت بودید، عمده تفاوتهایی که آنجا در شروع همکاری میان کارفرمایان با طراحان دیدید نسبت به ایران چه بوده؟
دید مردم در خارج از کشور نسبت به مقولهی طراحی کاملاً متفاوت با اینجاست؛ زمانی که پروژهای استارت میخورد، برآورد کلی نسبت به آن انجامشده و طی جلساتی که بافاصلههای زمانی خاص معینشده، کارفرما از روند کار مطلع میشود. حتی میتوان گفت دخالت خاصی در سیکل طراحی نداشته و تنها بنا به خواست مجری طرح ممکن است در برخی موارد با آنها مشورت شود. به قولی میتوان گفت با زمانبندی دقیقی که برای به اتمام رساندن کار تعریف میشود، کارفرما فقط برای تحویل کلید در محل حضور میابد.
فکر میکنید چنین اعتمادی نسبت به طراحان از کجا به وجود آمده؟ ممکن است به خاطر هزینههای معقولتر نسبت به ایران باشد؟
اتفاقاً اصلاً چنین نیست؛ هم هزینه متریال و هم هزینه طراحی در خارج از کشور بهمراتب بیشتر از ایران است. البته فکر میکنم به مردم ما هم نباید خرده گرفت؛ چراکه شاخه طراحی داخلی مدت زیادی نیست که در ایران باب شده و هنوز جلب اعتماد مردم کار راحتی نیست. البته یک سر این داستان مربوط به رزومه و کیفیت کار طراح هم میشود. در شرایطی که طراح تنها با در دست داشتن لایسنس مخصوص طراحان دارای تحصیلات آکادمیک مجوز فعالیت دارد، در کشور ما حتی بازیگران هم ممکن است هوس طراحی کنند و فردا بهعنوان طراح داخلی مشغول به کار شوند. هرکسی میتواند یکسری چیزها را طراحی کند و بسازد، اما قرار نیست که این موضوع فراگیر هم باشد.
روش برخورد شما با کارفرما در طول همکاری به چه صورت است؟
من معتقدم که کاربر اول و آخر هر فضایی که طراحی آن به ما واگذار میشود خود مشتری است و باید با حضور در آن خوشحال بوده و احساس رضایت کند؛ بنابراین سعی میکنم درجاهایی که مخصوصاً با سلیقه سروکار دارد، نظر آنها را جویا شده و طبق خواست آنها پیش ببرم. مگر اینکه جایی احساس کنم چیزی به نفع آنها نیست، موضوعی که در لحظهی تصمیمگیری مدنظر قرار نداده و یا کاری که بدون توجیه علمی و منطقی باشد. در این شرایط سعی میکنم موضوع را برای آنها بازکرده و بهصورت علمی توضیح دهم.
شخصی مثل شما، زیبایی را در چه چیزی میبیند؟
من زیبایی را در سادگی میبینم؛ زمانی که با محدودترین امکانات بتوانیم کمینهگراترین آثار را خلق کنیم و هریک حرف بخصوصی برای گفتن داشته باشند، زیبایی آفریدهایم. نه اینکه بخواهیم صرفاً برای خاص بودن، طراحی کنیم. خاص بودن را نباید با زیبا بودن اشتباه گرفت. کما اینکه کارهای بسیاری را از معماران میبینیم که علیرغم خاص بودن، حتی کاربردی هم نبوده و کوچکترین جنبهی عملکردی هم ندارند. همچنان که بسیاری از سلبریتیهای معماری را در جامعه با چنین کارهایی میبینیم. کارهایی که ازنظر عام جامعه زیبا و ازنظر متخصصان امر، بیهوده و زائد هستند.
فکر میکنید واژهی سلبریتی بهدرستی به این گروه کاری اطلاق شده؟
البته که نه؛ به نظر من واژهی سلبریتی را به هنرمندان نسبت بدهیم بهتر است. معماران میتوانند جزو دستهی آرتیستها به شمار بروند. این به خاطر خلاقیت ارزشمندی است که در طراحیهای خود خرج میکنند.
آیا تابهحال در مسابقههای معماری شرکت کردهاید؟ یا اعتبار آنها را سنجیدهاید؟
خیر، چنین تجربهای ندارم. البته اجتماعاتی هستند که مخصوصاً در بخش طراحی داخلی با عنوان مسابقه مطرح میشوند و اصلاً ماهیت معتبری ندارند. تنها از طراحان دعوت میشود که جمعی به هم رسانده و لوحهای تقدیری را هم میان خود تقسیم کنند. بهمراتب چنین پیشنهادهایی به من شده که قطعاً در آنها شرکت نکرده و نخواهم کرد. متأسفانه همین جوهای ساختگی هستند که باعث میشوند بدون تخصص واقعی در فرد، طراحیهای فارغ از کمیت و کیفیت انجامشده و اعتماد مردم نسبت به تمام جامعهی حرفهای صلب شده. البته فکر نمیکنم که دوام این افراد در بازار کار زیاد باشد و بالاخره از میدان کنار رانده میشوند.
حتماً میدانید که این روش نوین و نسبتاً زیرکانهای بهعنوان تبلیغ برای آنها استفاده میشود؛ شما چقدر به ذات تبلیغات در معماری اعتقاددارید؟
تبلیغات همیشه و حتی برای تمام برندهایی که در حال حاضر اسمورسم جهانی دارند نیز مورد اهمیت و استفاده بوده است؛ اما تبلیغهای کاذب را که صرفاً در مجلات نامعتبر و اغلب با رندری که هیچگاه طرح آن ساخته نشده درج میشوند و گاها هزینهای هم داده میشود که مصاحبهای از آنها گرفته شود را نباید با تبلیغات واقعی و کارآمد اشتباه گرفت. من بهشخصه در کار خودم اعتقادی به تبلیغات ندارم؛ چراکه مشتریهای من بهنوعی چرخهای ساختهاند که در آن مرا به یکدیگر معرفی کرده و اینچنین تحویل سفارش میشود. زمانهایی بوده که از تبلیغ در مجلات هم استفاده کرده و از این روش برای برندسازی و اعلام حضور در بازار کار بهره بردهام؛ اما امروزه کار خوب برای من یک تبلیغ مفید در برند سازی است.
جدال معماران و طراحان داخلی در این حرفه همیشه موضوع داغی بوده؛ شما بهعنوان معماری که طراحی داخلی هم انجام میدهد تابهحال با چنین تنشی مواجه شدهاید؟
برخلاف اغلب معماران، ما چنین جبههای نداریم. زمانی پیش میآید که صفرتا صد طراحی و ساخت یک بنا به من محول میشود، به دلیل تسلط به طرحی که از ابتدا در نظر گرفتهشده بود و به پشتوانهی دانشی که در این مورد دارم، طراحی داخلی را نیز به اتمام میرسانم. مشخص است که پایان کار یک معمار در ساختمان، زمان اتمام نازککاری اعلام میشود و معتقدم در هر تیم کاری باید از مهندسین عمران، طراحان داخلی و … در جهت بهبود کیفیت پروژه بخصوص در کارهایی که بعد از پایان کار معماری شروع میشوند استفاده شود.
بهعنوان سخن پایانی، دلیل همکاری مستمر خود با شرکت ایرکس را بفرمایید.
تنوع زیاد و درنتیجه توانایی پاسخگویی بالا به سلیقه مشتریهای مختلف و نیز کیفیت مرغوب محصولات در وهله اول، همچنین خدمات پس از فروش، جزو مهمترین آیتمهایی هستند که میتوانند هر طراح و مشتری را راضی نگه دارند.
.
.
منتشر شده در: دوهفته نامه طراح امروز / شماره ۳۱، نیمه دوم آذر ماه ۱۳۹۶ ، حرفه نگاری، صفحه ۱۳
به قلم: مهرنوش سهیلیراد
کپیرایت این مطلب متعلق به «دوهفته نامه طراح امروز» میباشد. لذا بازنشر آن در نشریات و فضای وب (وبسایتها یا شبکههای اجتماعی) با هر شکل و عنوان، فقط با پذیرش کتبی شرایط گروه رسانهای طراح در ثبت مرجع و ماخذ امکانپذیر است.