…اراضی عباسآباد همچون جزیرهای در احاطه بزرگراههای پرترافیک تهران قرار دارد و حملونقل عمومی- همچون مترو- نیز با توجه به وسعت این مجموعه، ناکارآمد به نظر میرسد. حتی این جزیرهای انگاشتن، در وبگاه رسمی نوسازی اراضی عباسآباد نمود عینی یافته و برای توصیف و معرفی فضاهای این مجموعه بکار گرفتهشده است…
منتشر شده در: دوهفته نامه طراح امروز / شماره ۲۳، نیمه دوم مرداد ماه ۱۳۹۶ ، شهر و منظر ، صفحه ۵
به قلم: محمدرضا مهربانی گلزار
پروژههای اجراشده در اراضی عباسآباد تهران -فارغ از نقدهایی که میتوان به تکتک آنها داشت- برای یک کلان شهر، ضروری و ارزشمند هستند. به عنوان نمونه «کتابخانه ملی ایران» که نقش مهمی برای پژوهشگران، اهالی فرهنگ و به طور عمومی برای تمام مردم ایران دارد و یا پروژه اخیر «باغ کتاب تهران» که بی شک در ایجاد فضایی برای تعاملات اجتماعی شهروندان تهران و توسعه فرهنگ نقشی اساسی خواهد داشت.
علیرغم این اهمیت و ارزش، آنچه اثرگذاری این مکانها را برای مخاطبان کمرنگ میکند، بیتوجهی به زیرساختهای حملونقل اراضی عباسآباد است. شاخصترین امری که استقبال از این پروژهها را دچار چالش میکند، عدم سهولت دسترسی برای تمام اقشار اجتماعی است.
اراضی عباسآباد همچون جزیرهای در احاطه بزرگراههای پرترافیک تهران قرار دارد و حملونقل عمومی- همچون مترو- نیز با توجه به وسعت این مجموعه، ناکارآمد به نظر میرسد. حتی این جزیرهای انگاشتن، در وبگاه رسمی نوسازی اراضی عباسآباد نمود عینی یافته و برای توصیف و معرفی فضاهای این مجموعه بکار گرفتهشده است. از سوی دیگر هم عوارض زمین و پستی بلندیها نیز بهصورت ناخودآگاه بر انگیزه افراد پیاده تأثیرگذار هستند. در چنین شرایطی امکانات موجود و پروژههای تعریفشده در این اراضی بهطور عادلانه در دسترس طبقات مختلف جامعه قرار نمیگیرد. بدین گونه، فضا در تصرف قشر خاصی درآمده و بهتدریج هویت اولیه و عمومی خود را از دست میدهد؛ پدیدهای که بهتدریج ممکن است برای یکایک آثار موجود در این اراضی رخ دهد. برای نمونه میتوان به پل طبیعت اشاره کرد که به دلیل رستورانهای لوکس آن و طرد بخشی از اقشار متوسط جامعه، کارکرد عمومی (Fonction publique) و فرصتی برای اختلاط اجتماعی (Mixité sociale) را از دست خواهد داد.وقتی صحبت از یک پروژه «عمومی» میشود، یعنی یک پدر و مادر به همراه فرزندان، یک فرد کهنسال، یک دانشجوی جوان، یک مادر به همراه نوزاد و یا بچههای یک دبستان بهصورت گروهی، یک کارگر ساده و یا پزشک بهراحتی بتوانند به آن دسترسی داشته باشند که متأسفانه وضعیت کنونی اراضی، از این شرایط کاملاً به دور است.
به نظر میرسد پروژههایی که در اراضی عباسآباد اجرا میشوند در بهترین وضعیت، نگینهای منفرد و جدا افتادهای هستند که حلقهای واسط را کم دارند. گویی قرار است که صرفاً «باشند»؛ اما مورداستفاده قرار نگیرند. نگینهایی در صندوقچه جواهرات که فقط میتوان به داشتنشان اکتفا کرد و برای استفاده چیزی کم دارند.
برای به فعل درآوردن تمام ظرفیتهای این اراضی، پروژهها نیازمند شبکهای ساده و خوانا برای دسترسی و سهولت حضور طبقات مختلف اجتماعی هستند. کاهش زمان رسیدن به مقصد، خوانایی مسیر و کاهش هزینه حملونقل میتوانند توأمان برافزایش مخاطب و تأثیرگذاری آن بر شهروندان تهرانی و نیز ایجاد فرصت برابر برای همه طبقات اجتماعی مؤثر واقع شوند. در کوتاهمدت، ایجاد یک شبکه تردد داخلی در پیوند با ایستگاههای متروی مجاور و در بلندمدت نیز فارغ شدن این اراضی از چنبره بزرگراهها و پیوند با بافتهای همجوار میتواند راهگشا باشد.
.
معرفی اراضی در وبگاه رسمی آن به آدرس abasabad.tehran.ir
اراضی عباسآباد در ذهن متولیان آن نیز یک جزیره است؛ درحالیکه برعکس، میبایست بخشی جداییناپذیر از تهران و بافت پیرامونش باشد.
.
.
منتشر شده در: دوهفته نامه طراح امروز / شماره ۲۳، نیمه دوم مرداد ماه ۱۳۹۶ ، شهر و منظر ، صفحه ۵
به قلم: محمدرضا مهربانی گلزار
.
کپیرایت این مطلب متعلق به «دوهفته نامه طراح امروز» میباشد. لذا بازنشر آن در نشریات و فضای وب (وبسایتها یا شبکههای اجتماعی) با هر شکل و عنوان، فقط با پذیرش کتبی شرایط گروه رسانهای طراح در ثبت مرجع و ماخذ امکانپذیر است.