.. ما فراموش میکنیم این ممکن نیست که همه مردمی که باهم تفاوت دارند، به این نتیجه برسند که لازم نیست همهچیز دقیقاً به همان شکلی باشد که فرد میخواهد؛ چون میان خواستههای مردم تفاوت و گاهی تضاد وجود دارد و رضایت مطلق بیمعنی است؛ ولی ما فقط باید به رضایت مطلق برسیم…
منتشر شده در: دوهفته نامه طراح امروز / شماره ۳۳، نیمه دوم دی ماه ۱۳۹۶ ، حرف اول ، صفحه ۲
به قلم: مهشید معتمد
میل به تخریب و ویرانگری تفکر مخالف یا کهنهزدایی، در ابعاد گوناگون زندگی ما ایرانیان نمود یافته است: تمایل شگرف به کوبیدن آنچه قدیمی و کهنه و عتیقه است و جایگزینی آن با آنچه نو و مدرن و جدید است. خانههای دورهی قاجار و پهلوی را میکوبیم و پاساژهای تجاری منطبق با مد روز در کشورهای عربی یا آپارتمانهای لوکس با تقلیدی عینبهعین از صورت ظاهر معماری اروپایی را برجایش مینشانیم. آجر را بر باد میدهیم و سنگ گرانیت و تراورتن و ورقهای کامپوزیت و فلزی را بر تنشان میپوشانیم. تنوع نما و متریال و طراحی را، به دلیل سلیقه یا زور کارفرما و مشتری، به تعداد آدمهای شهرنشین رساندهایم.
از قضا همین معماری بیرگوریشه شهری شبیه وضع سیاسی ماست. اگر در معماری هزار نوع ساختمان بیدروپیکر داریم، در سیاست نیز هزار نوع هستیم و این هزار نوع بودن، نه به خاطر تفاوت ما، بلکه به خاطر تداوم نداشتن ماست. ما اصولاً با بازسازی و اصلاح مخالفیم؛ مخالفت لغت کمی است. ما با بازسازی و اصلاحات دشمنیم. ما وقتی بتوانیم یک ساختمان یا نظام حکومتی را از بیخوبن نابود کنیم، هرگز به فکر ساختن و بازسازی آن نمیافتیم.
ما فراموش میکنیم این ممکن نیست که همه مردمی که باهم تفاوت دارند، به این نتیجه برسند که لازم نیست همهچیز دقیقاً به همان شکلی باشد که فرد میخواهد؛ چون میان خواستههای مردم تفاوت و گاهی تضاد وجود دارد و رضایت مطلق بیمعنی است؛ ولی ما فقط باید به رضایت مطلق برسیم.
بدنه معماری امروز در ایران با محبوبیت نمادهای عوامانه و معماری خودنما تعریف میشود. در سوی دیگر طیف طراحان ساختمان، معمارانی با نگرش کاملاً متفاوت وجود دارند؛ افرادی که دغدغه اصلیشان فلسفه و بینش و مطالعات عمیق است که عمدتاً به پروژههای اجرایی منتهی نمیشوند. حال همان رفتار ویرانگر میان این دو گروه به چشم میرسد: نشستهایی در باب ضرورت فلسفه و منطق پیچیده و دور ریختن گذشتهی معماری، در مقابل مقالاتی تندوتیز درباره ناکارآمدی تفکرات گروه قبل.
ما از ویران کردن هر گذشتهای لذت میبریم؛ این یک سنت تاریخی ماست. آغامحمدخان قاجار استخوانهای پوسیدهی نادرشاه را از قبر درآورد و دور انداخت. قبر ناصرالدینشاه را از بین بردیم، قبر پهلوی اول را با بولدوزر خراب کردیم. اصلاً مقبرهای را از پادشاهی در ایران نشان بدهیم که ویران نکردهایم؟ بهانه آن است که شاهان دیکتاتور بودند. آیا ناپلئون و موسولینی و استالین و لنین دیکتاتور نبودند؟ آیا تمامی روسای جمهور آمریکا که برای مردم خود محترم هستند، همگی حامی آزادی و برابری و برادری بودند؟ مقابر سردمداران هر حکومت بهعنوان نمادی از معماری سیاسی آن به شمار میرود و ما از قدیمالایام کمر به تخریب معماری سیاسی گذشته بستیم.
ما هیچچیز خوبی در گذشته خود نمیبینیم. نهفقط پادشاهان، بلکه تجربیات و دانش و نهادهای گذشته را ویران میکنیم. چقدر از معماری ایرانی را به دانشجویان معماری آموزاندهایم؟ تناسب میان آموزش تاریخ و مبانی نظری را با دروس عملی و کارگاهی در نظر داشته باشید.
به شکلی احمقانه دوست داریم دائم معماری ما تغییر کند. با ورود متریال جدید، تفکر جدید، ابزار طراحی جدید و کاربریهای جدید، به دنبال آن هستیم تا عالم ساختوساز را دگرگون کنیم؛ راه دور نرویم، حتی در پایاننامههای معماری در سطوح مختلف (از کارشناسی الیآخر) توهم اثرگذاری بر جماعت را میپرورانیم. شباهتی با سیاست نمیبینید؟!
اصلاح وضع موجود برای ما گران تمام میشود؛ اولاً به نام ما تمام نمیشود و درنتیجه مجالی برای خودنمایی ندارد (بخوانید با فیلتر شدن مثلا اینستاگرام، حتی دوستانمان هم از کارهایمان بینصیب خواهند ماند). دوما ما هرکدام یک طراح و یک خلاق هستیم و میتوانیم از ابتدا طرح کنیم و خلق کنیم؛ پس چرا ویراستار کار دیگری باشیم (که حتماً از ما کمتر دانسته و در خلاقیت به گردپایمان هم نمیرسد)؟ سوم آنکه با اوضاع فعلی بازار و کار ساختوساز امیدی به حتی بازطراحی و اصلاح طرحهای دیگران هم نمیرود، به ساختمان نظاممهندسی سری بزنیم و درنهایت آنکه معماری و مردم (حکومت و مردم) آینه یکدیگرند. فرض کنید امروز قرار شود تا تهران، شیراز یا تبریز را از نو بسازیم؛ آیا پس از گذشت بیست سال با وضع موجود آنها مغایرتی وجود دارد؟
این بماند تا مجالی دیگر، شاید…
.
.
منتشر شده در: دوهفته نامه طراح امروز / شماره ۳۳، نیمه دوم دی ماه ۱۳۹۶ ، حرف اول، صفحه ۲
به قلم: مهشید معتمد
.
کپیرایت این مطلب متعلق به «دوهفته نامه طراح امروز» میباشد. لذا بازنشر آن در نشریات و فضای وب (وبسایتها یا شبکههای اجتماعی) با هر شکل و عنوان، فقط با پذیرش کتبی شرایط گروه رسانهای طراح در ثبت مرجع و ماخذ امکانپذیر است.