…تابهحال با خودتان فکر کردهاید چرا ماکتهایی که ما و همکلاسیهایمان میسازیم در بهترین حالت تنها شبیه به خانۀ عروسکهای باربی است، ولی ماکتهایی که در فیلمها میبینیم تا آن اندازه طبیعی هستند؟…
منتشر شده در: دوهفته نامه طراح امروز / شماره ۱۱، نیمه دوم دی ماه ۱۳۹۵ ، عکس نگاری، صفحه ۱۴
به قلم: آرش غلامعلی طهرانی
همیشه ازاینجا شروع میشود: بچهها این مسجد را میشناسید؟ و دانشجویان با مکثی کوتاه و لحنی حاکی از فضای اعتماد به شناخت پاسخ میدهند: بله! برخی باکمی شک و برخی با اطمینان. خب کجاست؟ یکی میگوید همان مسجد در فلان جا، دیگری میگوید همان… نوک زبانم بود، همان… و دیگری وارد بحث میشود که خیر این فلان مسجد نیست، آنیکی است… و پاسخ نهایی من این است که: این مسجد وجود خارجی ندارد، هیچوقت نداشته و هرگز نخواهد داشت… درواقع این عکس ماکتی است که برای تمرین و پژوهشی دومنظوره برای ساخت ماکتهای رئال و عکاسی از آن طراحی کرده و ساختم.
تاریخچۀ ساخت ماکت بهصورت واضح مشخص نیست. ازآنجاییکه همیشه تاریخ را از-ما-بهترها نوشتهاند، اگر دربارۀ تاریخچه ماکتها در اینترنت جستوجو کنید، حتما به دوران باروک و رنسانس و ماکتهایی که برنینی برای کارفرمایانش ساخته است یا شاید به ابتدای قرن بیستم که ساخت ماکتهای تجاری رایج شد خواهید رسید؛ اما واقعیت این است که حتی نمونههایی از ماکت در دوران باستان نیز مشاهدهشده است، مثل نمونهای که احتمال داده میشود نمونهای از ماکت یکخانه باشد و در موزۀ ایران باستان نگهداری میشود. هرچند در این نوشته صحبت از مدل سهبعدی خواهیم کرد، اما اگر کمی تخصصی برخورد کنیم، واژۀ فرانسوی ماکت و معادل ایتالیایی آن مدِلّو؛ به معنی اسکچ و یا طرح اولیهای است که جهت فرآیند طراحی تولید میشود و در نمونههای تاریخی آن بسیاری از ماکتها مربوط به مدل دوبعدی نقاشیها هستند، ازاینرو واژۀ ماکت صرفا به مدلهای سهبعدی اطلاق نمیشود.
نمیدانم شما هم از فریب دادن لذت میبرید یا نه؛ اما افرادی هستند که از این کار بسیار لذت میبرند.؛ همانهایی که شما بارها و بارها فریبشان را خوردهاید و نهتنها اصلاً آزردهخاطر نشدهاید، بلکه از فریبی که خوردهاید بسیار هم لذت بردهاید. سینماگران قطعا از کسانی هستند که از فریب دادن من و شما خرسند خواهند شد. بسیاری از صحنههای ماندگار تاریخ سینما که ما پنداشتهایم مناظر رویاییِ شهرفرنگ هستند فریبی سینمایی بیشتر نبودهاند، نمیدانم چه فیلمی را مثال بزنم، بسیاری از فیلمهایی که دیدهایم و به خاطر داریم حاصل همین فریبکاری هستند. اینکه بسیاری از صحنههای سینمای هالیوود دروغین هستند شاید چیز جدید و عجیبی نباشد؛ اما نکتهای که این موضوع را برای من و دیگران هیجانانگیز میکند این است که برخلاف تصور قرن بیستویکمی ما، بسیاری از این صحنههای مشهور نه با کامپیوتر و نه با دکور ساختهشدهاند؛ بلکه صحنۀ عظیم و شکوهمندی که در فیلم میبینیم، تصویر اغراقشدۀ یک ماکت چند سانتیمتری بیشتر نیست!
بااینکه همیشه با لذت از ماکتهای خودم و دیگران عکاسی میکردم، اما این موضوع زمانی در ذهن من به موضوعی بزرگ تبدیل شد که بهصورت اتفاقی بهپای مستندی نشستم که در آن پشتصحنۀ سهگانۀ ارباب حلقهها به تصویر کشیده شده بود. البته پیشتر هم دیده بودم چگونه از عروسک مصنوعی کینگ کنگ یا مدلِ لوسِ گودزیلا و یا حتی ماکت هواپیما برای ساخت فیلم استفادهشده است؛ اما آنچه جلوههای ویژۀ ارباب حلقهها را برایم جذاب مینمود این بود که به دلیل کیفیت بالای این فیلمها در تسخیر زیبایی و به رخ کشیدن تکنیکهای بصری، اکثر افراد ازجمله بنده همیشه فکر میکردیم ارباب حلقهها تماما از جلوههای ویژۀ رایانهای بهره برده است؛ حالآنکه بسیاری از صحنههای منحصربهفرد این فیلم، حاصل فیلمبردای از ماکتهای کوچک و بزرگ و تلفیق آن با دیگر صحنهها ازجمله بازیِ بازیگران در رایانه است. آیزنگارد، دروازۀ سیاه موردور، آرگوناث، ریوِندل و بسیاری دیگر از لندمارکهای فیلم ماکتهایی رئالیستیک، با جزییات دقیق و سحرانگیز هستند.
قلعۀ دوستداشتنی هاگوارتز در سری فیلمهای هری پاتر که قطعا یکی از محبوبترین لوکیشنهای پاترهِدهاست، درواقع یک ماکت بزرگ و بسیار دقیق است که تنها برای خلق این ماکت در اپیزود اول ۴۰ نفر و در ادامۀ قسمتها از ۵۰ نفر طراح، ماکتساز، نقاش و دیگر هنرمندان برای خلق آن بهره گرفتهشده است. تمام سنگریزهها و گیاههای ماکت طبیعی هستند و تمامی جزئیات قلعه از جزییات آجرکاری تا سفال سقفها، مجسمهها، گلمیخها و پنجرهها، همه و همه با دقت بسیار بالا شبیهسازیشدهاند. این دقیقا همان نکتۀ کلیدی است که یک ماکت را به واقعیت هر چه بیشتر نزدیک میکند و آنهم شبیهسازی دقیق تمام جزییات است، رنگ، جنس، بافت و در درجۀ بالاتر کثیفیها، لکهها، خرابیها و حتی شورههای دیوار.
تابهحال با خودتان فکر کردهاید چرا ماکتهایی که ما و همکلاسیهایمان میسازیم در بهترین حالت تنها شبیه به خانۀ عروسکهای باربی است، ولی ماکتهایی که در فیلمها میبینیم تا آن اندازه طبیعی هستند؟ پاسخ این سؤال تنها در جلوههای ویژه بصری و دستکاریهای رایانهای نیست. ابتدا اجازه دهید اینجا بیان کنم که صدالبته ساخت ماکتهای رئال در حرفۀ معماری رایج نیستند و اگر یک نگاه گذرا به ماکتهای استودیوهای حرفهای و مشهور معماری بیندازید؛ خواهید دید که اغلب ماکتهای معماری آنقدر ساده هستند که گاهی حتی متریال نهایی بنا را هم معرفی نمیکنند. از چرایی این موضوع که بگذریم، باید گفت که ساخت ماکتهای رئال نیاز بهدقت و زمان بسیار بالا دارد که معمولا برای شبیهسازیهایی که در فیلمها، عکسها و یا موزهها استفاده میشوند ساخته خواهند شد.
بنابراین یا از خِیر ساختن ماکتهایی که در آن از پودر شِوید برای چمن، پودر سماق برای خاک و ژل موی سر بهجای آب استفاده میکنید بگذرید و شیوۀ ساختن یک ماکت حرفهایِ مونوکروم معماری را بیاموزید (که صدالبته آموختنش بیشتر نیاز به قریحه دارد، نه جریمه!)؛ یا اگر اصرار دارید یک ماکت رئال بسازید، به کوچکترین جزییات آنهم دقت کنید. اگر دیوارهایتان آجری هستند، مقیاس آجر باید با مقیاس ماکت یکسان باشد، چراکه در واقعیت ابعاد آجر دو متر در یک متر نیست! دیوار از هر جنسی که باشد حتما در گوشههای کثیف خواهد شد، در بخشهایی لک خواهد شد و نم خواهد داد و گاهی هم ممکن است در اثر ضربهای بخشی از اندود آن تخریب شود؛ بنابراین مصالح یکدست که در همه جای آن رنگ و شکل متر یال یکسان باشد، باعث مصنوعی شدن ماکت خواهد شد. این قوانین برای دیگر بخشهای بنا نیز صدق خواهند کرد.
ماکتی که از آن عکس گرفتهام حاصل یک فرآیند طولانی است. تمام متر یال و تکسچرهایی که مشاهده میکنید از پیش در بناهای تاریخی تهران، کرج، شیراز و… عکاسی شدهاند و سپس در رایانه با حذف سایهها، سیم برق و آگهی تخلیه چاه و تصحیح پرسپکتیو به شکل تکسچر درآمدهاند. سپس تکسچرها با مقیاس دقیق بر روی نقشۀ قطعات قرارگرفته و کثیفیها و لکهها، با توجه به منطق فرآیند فرسودهشدن بنا به آنها اضافهشدهاند. درنهایت پس از چاپ تکسچرها و فرآیند ساخت و تکمیل قطعات، ماکت نهایی برای عکاسی و کامپوزیت در رایانه آمادهشده است. البته باید اعتراف کنم که در پردازش جزییات و کثیفیها کمی هم بیتجربگی باعث مقداری نقص شد. برای مثال برخی از کثیفیها منطقی نیستند و به همین دلیل است که تأکید میکنم برای طبیعی بودن ماکت باید فرسودگی را با منطق فرسودگی طراحی کرد.
برای عکاسی از ماکت چهار روش را امتحان کردم. یکبار ماکت را در محیط طبیعی، درحالیکه نور، سایه و آسمان طبیعی هستند عکاسی کردم، سپس ماکت را با نور طبیعی و بدون آسمان عکاسی کردم تا بتوانم آسمان را بعدا در کامپیوتر اضافه کنم؛ بار دیگر ماکت را با نور مصنوعی نورپردازی نموده و درنهایت محیطی استودیویی با نور فلت فراهم کردم که در این محیط ماکت بدون آسمان و بدون سایه ثبت شود. سپس در محیط نرمافزار آسمان و سایهها را اضافه کردم. نتیجه این بود که روش آخر تصویری فراواقعیتر و رویاییتر ارائه مینماید که میتواند برای فیلمهای فنتسی بسیار مناسب باشد؛ اما روش اول و دوم روشی بسیار سریع و کارآمد برای تهیه عکسهایی از ماکتهای معماری است.
اگر به سبک برنامههای کمنمکِ تلویزیون پس از آموزش خورشت هویج بخواهم خداحافظی کنم، احتمالا باید بگویم امیدوارم این ماکت را در خانه درست کنید و از فریب دادن مخاطبینتان لذت ببرید…
.
.
منتشر شده در: دوهفته نامه طراح امروز / شماره ۱۱، نیمه دوم دی ماه ۱۳۹۵ ، عکس نگاری ، صفحه ۱۴
به قلم: آرش غلامعلی طهرانی
.
کپیرایت این مطلب متعلق به «دوهفته نامه طراح امروز» میباشد. لذا بازنشر آن در نشریات و فضای وب (وبسایتها یا شبکههای اجتماعی) با هر شکل و عنوان، فقط با پذیرش کتبی شرایط گروه رسانهای طراح در ثبت مرجع و ماخذ امکانپذیر است.