عبدالحمید نقرهکار دانشیار دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه علم و صنعت ایران و مدیر قطب علمی معماری اسلامی است؛ تدریس دروسی چون مبانی نظری معماری، حکمت هنر اسلامی، فلسفه هنر و زیبایی، معماری اسلامی (حکمت و روشها)، حقوق در معماری، بررسی تطبیقی معماری، سیر اندیشهها در معماری و… راهنمایی طراحیهای نهایی مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد و رسالههای نهایی مقطع دکتری تخصصی در دانشگاههای کشور از استاد عبدالحمید نقرهکار شخصیتی پژوهشی ساخته و پرداخته است که اگر بخش عملی تجارب وی را در عرصه طراحی معماری بدان اضافه کنیم او را در بسیاری از حوزههای مرتبط معماری و همچنین معماری ایرانی اسلامی، جامع شرایط نظریه پردازی و حائز شرایط ریاست کرسی نظریه پردازی معماری و شهرسازی میسازد.
نقره کار دوست دارد معماری را از منظری متعالی تعریف کند و معتقد است معماری «بازآفرینی حکیمانه و عادلانه، فضای زیست انسانها، با عناصر طبیعی و مصنوعی، متناسب با نیازهای مادی و بسترساز نیازهای روحی آنها» است. با نگاهی منصفانه این تعاریف به غایت درجه منطقی و دلچسب است؛ سوالی که باقی میماند، چالشهای پیش رو در اعمال این تعریف در دنیای واقعیتهاست و البته تضارب و تقابلآرایی که این روزها در محافل معماری کشور پیرامون مقوله هویت معماری ایرانی و اسلامی در جریان است.
نقره کار دوست دارد به تحلیل ریشهای مطالب بپردازد و مسائل را با توجه به علل تاریخی آنها و با ارائه تعاریف جامع و مانع حلاجی کند؛ مقوله هویت را نیز بدین نحو مورد مداقه قرار میدهد و البته نگاه ویژه او به این مبحث، او را به طلایهدار نگاه هویتگرا در نظریه پردازی معماری ایران بدل کرده است… موقعیتی ویژه که البته مسئولیت سنگینی را بر دوش وی قرار داده است؛ این گفتوگو نیز بر پایه کمک به آشنایی با این نوع نگاه به معماری شکل گرفته است. حرفهایش را که گوش کردیم، او را بسیار ثابت قدم یافتیم و اندیشههایش را حائز جزییاتی که به نظر میرسد سالهای عمر معمارانه او چاشنی تک تک نکات مورد توجهاش باشد.
منتشر شده در: فصلنامه طراح / شماره ۱۱، تابستان ۱۳۹۳ ، گفت و گو، صفحه ۴۰
به قلم: بهرام هوشیار یوسفی
طراح: اگر قرار باشد دوران انقلاب اسلامی دارای معماریای مرتبط و مختصات تاریخی منوط به خود باشد، این معماری را چگونه باید تعریف کرد؟
عبدالحمید نقرهکار: بنده در کلاسهای خود، تعریف جامع و مانع از رشته معماری را از منظر اسلامی، در جمله ذیل پیشنهاد مینمایم. «بازآفرینی حکیمانه و عادلانه، فضای زیست انسانها، با عناصر طبیعی و مصنوعی، متناسب با نیازهای مادی و بسترساز نیازهای روحی آنها».
در تشریح تعریف فوق، عرض میکنم، ما بدواً خالق نیستیم بلکه از طریق حواس پنجگانه ادراکات خود را در حافظه ذخیره نموده و توسط حواس باطنی یعنی قوای مشترکه، متصرفه، خیال و وهم، ادراکات اولیه خود را در آثار خود باز آفرینی مینمائیم. در توضیح عناصر و ارکان تعریف فوق و در تعریف کلمه حکمت میگوییم از نظر اسلامی هر عمل غیر عالمانه انسان حرام است، یعنی هنرمند و معمار مسلمان ابتدا باید در موضوع کار خود، کاملاً واجد آموزش و معرفت کافی باشد و به مرحله (حکمت) یعنی علاوه بر شناخت پدیدهها، رابطه آنها را با سیر تکاملی انسان تشخیص دهد، یعنی به مرحله تشخیص (خیر و شر، زیبا و زشت و حق و باطل) پدیدهها در نسبت با انسان برسد. در این مرحله «حکمت نظری اسلام» مبتنی بر کلام الهی و سنت معصومین(س) چراغ راه همه میتواند باشد.
– منظور از کلمه «عادلانه» در تعریف فوق مربوط به انگیزهها و گرایشهای عملی هنرمندان و معماران است که از آن به «نیت» تعبیر مینماییم. از آنجا که انسان موجودی آزاد و مختار است و میتواند از نفس حیوانی خود که به زشتی و شر و هواپرستی، امر مینماید پیروی نماید و یا بلعکس با الهام از نفس عقلانی و روحانی خود، گرایش به علم زیبایی و خیر داشته باشد.
– مفهوم عدالت یعنی قراردادن هر چیز در جای مناسب و شایسته خود، بنابراین در مرحله انگیزه و گرایش از آنجا که از منظر اسلامی همه هستی برای انسان و انسان برای تکامل خلق شده است، هنرمندان و معماران نیز باید نیتی عالمانه، خیرخواهانه، زیباطلبانه و تعالیبخش داشته باشند. در این مرحله (حکمت عملی اسلام) یعنی احکام پنجگانه (حلال، مستحب، مباح، مکروه و حرام) میتواند، جهتگیری مثبت یا منفی انسانها را در موضوعات مختلف و از جمله مباحث معماری و شهرسازی تبیین نماید.
– مقوله فضا و ایدههای هندسی فضایی در تعریف فوق به مفهوم عصاره عناصر معماری است، زیرا اصالت آثار معماری با مناسب بودن فضای درونی آنها برای بهرهبرداری مخاطبین است و سایر عناصر مادی و صوری ساختمان نظیر دیوارها، نماها، سقف و کف، حجم و رنگ و نور، آرایهها و نمادها و مبلمان همه و همه عناصری وابسته و اعتباری تلقی میشوند و شأن آنها در شایستهسازی فضای داخلی ساختمان برای انسانهای بهرهبردار است. معماری در بستر طبیعت ایجاد شده و باید هماهنگ با آن و مکمل آن باشد، از آنجا که انسانها نیاز مبرم و مستمر به عناصر طبیعی دارند و از نظر اسلامی موظف به آباد کردن آن هستند، بنابراین معماران آثار مصنوع خود را باید هماهنگ با عناصر اقلیمی و طبیعی و مکمل آن طراحی نمایند.
از آنجا که انسانها دارای دو نیاز مادی و معنوی هستند، معماران میتوانند نیازهای مادی انسانها را به صورت نسبی از طریق استانداردها و سرانههای تجربه شده تأمین نمایند ولی نیازهای معنوی و تکامل روحی انسانها مبتنی بر آگاهی و انتخاب آزادانه آنها است، در این بعد، هنرمندان و معماران فقط میتوانند بستر نیازهای معنوی انسانها را فراهم نمایند و فضایی متناسب با سیر در انفس آن ها یعنی فضائی متناسب برای تفکر و حضور قلب آنها را ساماندهی نمایند؛ اما تأثیر معنوی فضای معماری وابسته به میزان آگاهی و انتخاب اختیاری مخاطبین در بهره برداری معنوی از فضای معماری و شهرسازی است.
طراح: اصولا ارتباط معنا و فضا یا معنویت و فضامندی را چگونه ارزیابی میکنید؟
عبدالحمید نقرهکار: اگر مبتنی بر فرهنگ اسلامی، ما برای انسانها دو نوع سیر قائل باشیم، یعنی «سیر در آفاق» و «سیر در انفس»، فضای طبیعی که عالم کثرت، تنوع، تغییر و وابستگی به مجموع شرایط زمانی و مکانی است، ظاهر آن مناسب سیر در آفاق و نیازهای حسی- غریزی بوده و مشترک بین انسان و حیوانات است.
اما فضای معماری میتواند مبتنی بر الهام از باطن طبیعت، مفاهیم، آیات، مراتب وجود و تجلیات معنوی و روحانی آن رویکردی مبتنی بر «سیری از آفاق به انفس»، «از کثرت به وحدت» و «از صورت به معنا» داشته و در عمل فضایی درونگرا، سکون آفرین، تفکر برانگیز، تمرکز آفرین و مناسب تعقل و حضور قلب، یعنی پویایی عقلانی و خودآگاهی روحانی انسانها، ایجاد نماید. چنانکه در معماری دوران اسلامی نیز ملاحظه مینمایید، فضاهای عبوری و تجاری دارای هندسههایی سیال و مواج و سیر در آفاق است و بالعکس فضاهای حضوری با توجه به نوع عملکردهای آنها اکثراً درونگرا، تفکر برانگیز، تمرکز آفرین و مناسب برای سیر در انفس طراحی شده است در طبیعت نیز فضای شبانه در مقابل فضای روزانه چنین نقشی میتواند داشته باشد .
طراح: شاید کلیشهای باشد، ولی مخاطب علاقهمند است با توجه به سوابق پژوهشی آن استاد بزرگوار، نظرگاهتان را در بحث هویت معماری و بالاخص معماری ایرانی اسلامی روشن کنید.
عبدالحمید نقرهکار: هویت هر پدیدهای از منظر اسلامی مبتنی است بر استعداد بالقوه و ذاتی او، موقعیت بالفعل و موجود او و در نهایت به سرآمد و غایت مقدر شده برای آن پدیده. از این موضوع در حکمت اسلامی به مشیت و قضی و قدر الهی تعبیر میشود و هویت پدیدهها را ناشی از مجموع وجود یا استعداد ذاتی پدیدهها و ماهیت وضع موجود آنها و غایت یا سرآمد مقدر آنها میتوان تعبیر نمود. در مورد هویت معماری ایرانی-اسلامی میتوان گفت که هویت هر فرایند انسانی، تجلی هویت خالق و معمار آن اثر است. بنابراین برای این که ما معماری متناسب با مقتضیات بومی (ایرانی) و در شأن انسان طراز اسلام (مؤمنین) داشته باشیم. باید معماران ما:
– اول: عالم به مجموع شرایط زمانی و مکانی و مقتضیات علمی موضوع مورد طراحی خود باشند.
– دوم: تکامل عقلانی و روحانی برای رسیدن به درجات ایمانی و کشف مراتب وجود و خود آگاهی روحی را طی کرده باشند
– سوم: آموزش و تجربه کافی و بهخصوص استعداد لازم برای خلق آثار هنری مربوطه را داشته باشند تا بتوانند با اجتهادی تخصصی مبتنی بر اصول ده گانه ، اجتهاد در مکتب تشیع آثاری با هویت ایرانی- اسلامی ، خلق نمایند.
طراح: اخیرا یادداشتی در رابطه با معماری پیتر آیزنمن و نگاه ویژه شما به معماری ایشان را خواندیم… شاید سوءتفاهماتی در این راستا ایجاد شده باشد. در هر حال بهتر است مستقیماً نگاه شما نسبت به معماری غالب در غرب را دوباره داشته باشیم.
عبدالحمید نقرهکار: محققین، دوران معاصر غرب را از منظر معرفت شناسی، سومین دوره اوج شکاکیت و نسبیگرایی مطرح مینمایند. اولین دوره قبل از حکمای یونان باستان، دومین دوره بعد از قرون وسطی و سومین دوره بعد از انقلاب صنعتی و دوران نوگرایی (مدرنیسم) و با آغاز دوران فرانوگرایی (پست مدرنیسم و غیره) شروع شده است. به چند نکته در این مورد باید توجه نمود:
– این شکاکیت و نسبیگرایی در حوزه انسانشناسی به دلیل رویکرد غرب به هستیشناسی مادی و حیوان پنداری انسان است، زیرا عالم طبیعت وابسته به مجموع شرایط زمانی و مکانی بوده و پدیدههای آن سیری نسبی، متغیر، وابسته، متکثر و با غایتی محدود دارند.
– انسان از منظر اسلامی دارای دو بعد مادی و روحانی است، از بعد مادی مانند سایر موجودات طبیعی و حیوانی موجودی است متکثر، متغیر، وابسته، نسبی و با غایت حیوانی، از این بعد انسان «انواع»است، همانطور که ظاهر انسانها متنوع و انواع است اما از بعد روحی که از آن در فرهنگ اسلامی به خلقی دیگر «خلق آخر» و به دمیدن روح الهی «فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی فَقَعُواْ لَهُ سَاجِدِینَ» در خلقت انسان یاد میشود، از این بعد انسان از خداست و به سوی او باز میگردد (إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ)، یعنی مبدأ ومقصد انسان ذات الهی است و از بعد روحی انسانها یک نوع هستند و مسیر واحدی را طی مینمایند و معیارها و ارزشهای مشخص و معینی، صورت تکاملی آنها را تبیین و تضمین مینماید.
– فرهنگ غربی با نادیده گرفتن بعد روحی و نوعی انسانها و مطلق نمودن بعد مادی و حیوانی آنها، عملاً دچار شکاکیت و نسبیگرایی در حوزه علوم انسانی از جمله خیر و شر، زیبایی و زشتی، حق و باطل شد و مبلغ بی معیاری در مباحث زیباییشناسی و فلسفه هنر و در نتیجه پوچگرایی (نیهیلیسم) و هرج و مرج طلبی (آنارشیسم) در سبکهای هنری و معماری شده و میشود.
رویکرد فوق باعث ایجاد فاجعهای عظیم در تاریخ هنر و معماری غرب و تأثیرات آن در جهان شده است. رویکرد هنر باصطلاح هالیودی مبتنی بر (شهوت و غضب) و ترغیب و ترکیب (سکس و خشونت) و بالاخره نژادپرستی و غرور و استکبار در خلق آثار هنری، بهخصوص در هنر سینما و سایر هنرهای تصویری-کلامی، ناشی از حیوانپنداری انسان است. امثال آیزنمن که مدعی ساختار شکنی از راهبردهای مفهومی (حکمت نظری) و راهکارهای عملی (حکمت عملی) یعنی مفاهیم و باید و نبایدهای فرازمانی و فرامکانی را دارد، محصول چنین رویکردی هستند، از بتهای زمانه که توسط رسانههای صهیونیستی تبلیغ میشوند نباید توقع هدایت بخشی داشت، آنها در مقابل حقایق و واقعیتها، یا خود میشکنند و یا توسط ابراهیمهای زمانه شکسته میشوند!
به نظر حقیر، آن دعوت از آیزنمن برای سخنرانی در ایران یک رویکرد صرفاً اقتصادی و بتپروری داشت، بنده با دعوت از برجستگان عالم معماری و ایجاد فضایی برای مباحثه و تعامل فرهنگی- هنری (نه صرفاً سخنرانی یکطرفه) کاملاً موافق بوده و از آن استقبال مینمایم.
طراح: فکر نمیکنید که روزآمدسازی اندیشههای هویتگرا به اقبال عمومی نسبت به آن کمک کند؟ اگر پاسخ مثبت است لطفا با توجه به جایگاه تصمیم سازتان، نحوه آن را توضیح دهید.
عبدالحمید نقرهکار: بخشی از هویت اسلام، توجه عالمانه به مجموع شرایط زمانی و مکانی است، اسلام آنچه را که در عالم طبیعت واقع میشود از جمله آثار معماری و شهرسازی را وابسته به مجموع مقتضیات و شرایط زمانی و مکانی میداند.
اصول اجتهاد اسلامی معماران و شهرسازان را موظف مینماید جامع مقتضیات زمانی و مکانی از جمله اولویتها، احکام (حکومتی، ثانویه، اضطراری و مصلحتی) و احکام پنجگانه را کاملاً بررسی و در خلق آثار خود مد نظر داشته باشند، ضمن آنکه هر نوع کار غیر عالمانه را بازی و بازیگوشی با واقعیتها، مسرفانه، غیر مفید، شهرتطلبانه و متکبرانه و غیره را حرام میشمارد.
به نظر بنده در موضوع تحول و ارتقاء علوم انسانی برای اصلاح سرفصل دروس که توسط انقلاب فرهنگی و پیرو رهنمودهای مقام معظم رهبری در سه محور «روزآمدی، بومیسازی و برخورداری از هویت اسلامی» مطرح شده است، در صورتیکه توسط وزارت علوم، تحقیقات و فناوری جدی گرفته شود میتواند شروع مناسبی برای تربیت دانشجویان و فارغ التحصیلان قابل، شایسته و هویتساز باشد. البته اصلاحات عمیقی در حوزههای قانونی، انتصابات، اختیارات مدیران، کارشناسان دولتی، نظامهای مهندسی و مهندسین مشاور باید همزمان انجام شود!!
طراح: آیا روزی خواهد رسید که روند غالب آموزش و حرفهمندی معمارانه در ایران در مسیری تعالیجویانه، آنچنان که مد نظر شماست قرار گیرد… چگونه؟
عبدالحمید نقرهکار: حضرت امام خمینی(ره) فرمودهاند: «اگر دانشگاهها اصلاح شود، کشور اصلاح میشود». بنده معتقدم اگر تحول و ارتقاء علوم انسانی و اسلامی نمودن آن از دانشگاهها و با اصلاح سرفصل دروس و بومیکردن، روزآمدی و اسلامی نمودن آنها به صورت جدی و اساسی تحقق یابد و مبتنی بر آنها کتابها و جزوات درسی مناسب و شایسته تألیف گردد و با ایجاد کارگاههای دانشافزایی و هماندیشی، اساتید این دروس، کارشناسان، مدیران و قانونگذاران مربوطه، مهندسان مشاور و فارغالتحصیلان از طریق اساتید ذیصلاح و مؤلفین با این مباحث آشنا شده و رفع ابهام نمایند. در مجموع مقدمه لازمی است که در کنار سایر مؤلفههای ملی، نظیر اصلاحات لازم در پذیرش دانشجو و اساتید و گسترش متناسب رشتهها و گرایشهای مورد نیاز کشور، اصلاح ساختارهای قانونگذاری، کارشناسی و نظارت این رشته، اقدامات رسانهای و فرهنگسازی آن همراه با ارتقاء فناوریها و تولیدات صنعتی و امکانات و مقدورات اقتصادی، قطعاً مبتنی بر فرهنگ غنی و الهی اسلام و تجربیات ارزنده تاریخی، چشماندازی روشن و تاریخساز در مقابل نسل جوان و آینده ساز ما قرار دارد.
طراح: کلام آخر، دوست داریم چند توصیه روشن و کاربردی برای معماران جوان داشته باشید.
عبدالحمید نقرهکار: به دانشجویان توصیه مینمایم، هرگز مقهور و خود باخته فرهنگ و هنر به ظاهر فریبنده غرب نشوند، متکی به عقل خود که پیامبر درونی است و وحی الهی که مکتب اسلام است، هر رویکرد نظری یا سبک علمی و یا اثر باصطلاح هنری و معماری را مورد نقد، ارزیابی و تحلیل قرار دهند.
از بت سازی و بت پرستی و تفکر ترجمهای و تقلیدی بپرهیزند. یقین بدانند که با رویکرد اسلامی به عالم و آدم میتوانند از مجموع دستاوردهای عالمانه و جهانی برخوردار گردند و هم مبتنی بر این مکتب، مجموع استعدادهای بالقوه خود و مخاطبین را تشخیص داده، مسیر تکاملی و غایت خود و مخاطبین را تبیین نموده و با خودسازی لازم و کافی آثاری اصیل، تعالی بخش، ماندگار خلق نمایند. با آرزوی توفیق و تأیید الهی برای همه حقگرایان و عدالت خواهان.
منتشر شده در: فصلنامه طراح / شماره ۱۱، تابستان ۱۳۹۳ ، گفت و گو، صفحه ۴۰
به قلم: بهرام هوشیاریوسفی
کپیرایت این مطلب متعلق به «فصلنامه طراح» میباشد. لذا بازنشر آن در نشریات و فضای وب (وبسایتها یا شبکههای اجتماعی) با هر شکل و عنوان، فقط با پذیرش کتبی شرایط گروه رسانهای طراح در ثبت مرجع و ماخذ امکانپذیر است.